روزنامه وطن امروز
1397/05/18
بیانیه سیاسی برای مشکلات اقتصادی
علیاکبر عباسی: 1- رئیس دولت اصلاحات مطالبی را بیان کرده و آن را به عنوان راهکاری برای برونرفت از اوضاع کنونی کشور ارائه داده است. مواردی که بیش از آنکه راهحل و راهکار باشد صرفا کلیات ابوالبقاست که قبل از این در صفحات شخصی برخی چهرههای تندرو جریان اصلاحات به کرات بیان شده بود و حتی مضحک آنکه بسیاری از این موارد با هم همپوشانی دارد و به نوعی تکرار یکدیگر است.2- اما نکته قابل اهمیت در رابطه با مواردی که رئیس دولت اصلاحات نام آنها را راهکار گذاشته، این است که این موارد همگی «سیاسی» آن هم از نوع منافع جناحی است و این در حالی است که مسأله کنونی کشور مشکلات اقتصادی و معیشتی است و مردم این روزها با مشکلات معیشتی که ماحصل ناکارآمدی دولت مورد حمایت جناب خاتمی است، مواجهند.
3- این نوع ورود رئیس دولت اصلاحات به مسائل کنونی نشان میدهد وی تا چه میزان از واقعیتهای جامعه و مشکلاتی که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند دور است. این همان مسالهای است که برخی چهرههای اصلاحات اذعان دارند که حتی در زمان حاکمیت دولت اصلاحات نیز به چشم میخورد.
به عنوان مثال چندی قبل عبدالله نوری که وزیر کشور دولت اصلاحات بود، در این ارتباط گفت: «گاهی اوقات ما در اتاق دربسته مینشینیم و فکر میکنیم آنچه بین ما جریان دارد، در بیرون از فضای ما و در عمق جامعه هم همان موارد مطرح است؛ در حالی که ممکن است اینگونه نباشد. تکیهکلام همیشگی من این بوده که ارتباط اصلاحطلبان با اقشار مردم ضعیف است. اگر معنی اصلاحطلبی این باشد که فقط دنبال چند مقوله خاص، مانند آزادی بیان و مطبوعات و تجمعات و احزاب باشیم که البته در جای خود بسیار بااهمیت است و به مسائل حاد زندگی روزمره مردم دقت لازم و کافی را نداشته باشیم، این خود ظلم به جریان اصلاحطلبی است».
4- تلاش برای سوءاستفاده از مشکلات مردم و گره زدن آن با اغراض سیاسی خود، در واقع نتیجه نگاه بالا به پایین است. رئیس دولت اصلاحات در حالی در وضعیت کنونی کشور از ارائه راهکار سخن میگوید که نقش وی در روی کار آمدن دولت روحانی بر کسی پوشیده نیست؛ تا جایی که حامیان و اطرافیان خاتمی، رئیسجمهور شدن روحانی را ماحصل حمایتها و «تَکرار» وی میدانند. از سوی دیگر حمایت خاتمی از روحانی در انتخابات سال 96 در شرایطی انجام شد که روحانی در دولت یازدهم و به مدت 4 سال امتحان خود را پس داده بود و با توجه به آن کارنامه، با روی کار آمدن دوباره وی، وضعیت این روزهای کشور قابل پیشبینی بود. در چنین شرایطی یقینا افرادی چون رئیس دولت اصلاحات خود بخشی از عوامل اوضاع کنونی کشور هستند.
5- خاتمی به گونهای از وضعیت کنونی کشور سخن میگوید و بهزعم خودش برای آن راهکار تجویز میکند کأنه رقبای روحانی بودند که در انتخابات سالهای 92 و 96 بر کرسی ریاست جمهوری نشستند و آنها هستند که در 5 سال گذشته وضعیت کشور را به چنین روزی دچار کردهاند! مواردی که خاتمی تحت عنوان راهکار ارائه داده است نشان میدهد استراتژی هیولاسازی از رقیب و متهم کردن او به انحصارطلبی همچنان در دستور کار وی و جریان متبوعش قرار دارد. این در حالی است که روی کار آمدن دولت روحانی در سال 96 و اوضاعی که این روزها کشور به آن دچار شده ماحصل همین تفکر و همین رویکرد بود.
6- برخی البته مواضع اخیر رئیس دولت اصلاحات را بیش از آنکه ارائه راهکار عملی و کاربردی برای برونرفت از وضعیت کنونی کشور بدانند، تلاشی از سوی وی میدانند که با هدف تفکیک مسیر خود از دولت روحانی انجام شده است. در واقع خاتمی با این مواضع تلاش کرده با ظرافت از پاسخگویی در قبال عملکرد دولت روحانی فرار و اینگونه القا کند که مسیر وی و اصلاحات متفاوت از مسیر حسن روحانی و دولتش است.
7- نقش رئیس دولت اصلاحات و همقطاران او در ایجاد وضعیت کنونی کشور فقط در حمایت تمامعیار آنها از روحانی و تلاش برای روی کار آوردن او خلاصه نمیشود، چرا که نقش رخدادهای سال 88 و خصومتهایی را که دشمن بعد از فتنه نسبت به مردم ایران تحمیل کرد نمیتوان براحتی از محاسبات پاک کرد. هر چند موضعگیری اخیر خاتمی نشان میدهد وی بر ضعف حافظه تاریخی جامعه حساب ویژهای باز کرده است اما آیا گرایی را که عوامل فتنه در سال 88 به دشمنان برای تحریم مردم دادند براحتی میتوان از یاد برد و آیا نقشی که ایجاد اغتشاش و ناامنی در امیدوار کردن دشمن جهت ضربه زدن به کشور در آن دوران داشت، غیرقابل انکار است؟!
رئیسجمهور روحانی در همین گفتوگوی چند شب گذشته خود مشکلات ارزی اخیر را به اغتشاشات دیماه ربط داد و گفت اتفاقات دیماه موجب شد آمریکا تصور کند میتواند روی کشور فشار ایجاد کند و این موجب شد مشکلات اقتصادی و ارزی به وجود بیاید؛ حال تصور کنید فتنه 88 و اغتشاشات آن زمان- که از نظر ضربهای که به کشور وارد کرد اصلا قابل قیاس با رخدادهای دی ماه نیست- تا چه حد در مشکلات اقتصادی و تحریمهایی که به مردم تحمیل شد تأثیرگذار بوده است.
8- و آخر اینکه هرچند قالب کردن یک بیانیه سیاسی تحت عنوان راهکار برای برونرفت از اوضاع کنونی کشور توسط فردی چون خاتمی نشان میدهد وی تا چه میزان از واقعیتهای کف جامعه و دغدغههای واقعی عموم مردم فاصله دارد اما در اینباره خیلی هم نمیتوان از فردی چون او انتظار داشت، چرا که کسی میتواند زبان مردم باشد و دغدغههای عموم مردم برایش موضوعیت داشته باشد که در کارنامهاش ایستادن مقابل مردم و لگد زدن به رأی دهها میلیونی مردم وجود نداشته باشد.