روزنامه آفتاب یزد
1396/01/21
سید علیرضا کریمی سردبیر
احمدی نژاد چه در سال 84 و چه در سال 88 با شدت و ضعف بارها اعلام نمود که اصولگرا نیست وکاندیدایی مستقل است.او اظهار میداشت که در عین حال از حمایت جریان اصولگرا از خود استقبال مینماید.البته رییس دولت قبل اکنون با صراحت بیشتری اعلام میدارد که اصولگرا نیست و انتقادات تند و تیزی را نیز علیه این جریان مطرح مینماید.فراتر اینکه احمدی نژاد و یارانش راهنمای به چپ هم این روزها میزنند و با نامه نگاری و طرح برخی اظهارات ساختارشکنانه میخواهند القاء نمایند نه تنها اصولگرا نیستند بلکه رگههایی از اصلاح طلبی را نیزدر خود دارند!دیروز سید ابراهیم رئیسی رسما و طی
بیانیه ای کاندیداتوری خود را در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد.مهم ترین بخش بیانیه وی یک جمله بیشتر نبود.رئیسی تاکید داشت که وابسته به هیچ جریانی نیست و
به صورت مسقل وارد کارزار شده است.البته وی
پیش از این و با عدم حضور در جلسات جمنا نشان داده بود که میخواهد مسقل بیاید.اما بهرحال او با این بیانیه روشن، حجت را تمام کرد و نشان داد که تمایل ندارد مهر انتخاباتی اصولگرایان بر پیشانی اش بخورد .رئیسی حتی نگفت که با توصیه مصباح یزدی پدر معنوی جبهه پایداری و برخی همفکران او تمایل پیدا کرده است تا نامزد شود.وی با عبور از تمام این جریانها خود را مستقل اعلام کرده است.
یک سوال؛چرا اصولگرایان از اصولگرایی فرار میکنند؟این موضوع خیلی عجیب و غریب به نظر میرسد.میتوان گفت در عالم سیاست و در هیچ کجای گیتی چنین رویکردی یافت نمیشود.مثل این میماند که اوباما از سوی حزب دموکرات کاندیدا شود اما در تبلیغات انتخاباتی بگوید :«من که دموکرات نیستم؛مستقل ام!»در همین ایران خودمان هم اگر اصولگرایان را منها کنیم اصلاح طلبان چنین رویکردی نداشتند.حسن روحانی علیرغم اینکه یک اصولگرای
بالفطره است اما در تبلیغات مدام از
اصلاح طلبی سخن میگفت و با سران حامیاصلاح طلب خود ملاقات میکرد و آن را رسانه ای مینمود.پیش تر از آن هم در سالهای 76 و80 هیچ زمانی کاندیدای منتخب اصلاح طلبان نگفت :«من اصلاح طلب
نیستم » بلکه از اصلاح طلبی دفاع میکرد و به آن افتخار مینمود.
شاید بتوان دلیل فرار اصولگرایان از اینکه خود از عنوان«اصولگرا» واهمه دارند را در چند سرفصل مطرح کرد.
دلیل نخست آقایان میتواند خوشنام نبودن این جریان باشد.در طول سالهای گذشته چهرههای شاخص این جناح هربار که خواستند در انتخابات حضور داشته باشند جبهههایی را با عناوین فرعی تاسیس نموده اند
و وارد کارزار شدند.آبادگران و جمنا تنها دو نمونه معروف ترفند اصولگرایان برای فرار از عدم خوشنامیاصولگرایی بوده است.
کارنامه این جریان در بهترین حالت ممکن
پر از خالی است!به خاطر داشته باشید در راس این جریان کسانی نشسته اند که بنابر یک واقعه تاریخی حتی توان اداره یک نانوایی را ندارند .آنان با وعدههای عدالت و مهرورزی 8سال قوه اجرایی و 16 سال قوه تقنین را در اختیار خود گرفتند اما جز نابود کردن زیرساختهای اقتصادی و کشیدن بالش از زیر سر مردم کار دیگری نکردند.بنده برآیند را عرض میکنم.
ممکن است در این میان اقدامات مثبتی هم رخ داده باشد اما خروجی فعل آقایان ناخوشایند است. یکی از موضوعات لاینحل جریان اصولگرایی فاصله با مردم است.اصولگرایان بیشتر از آن که مردمیباشند حکومتی / دولتی هستند .
آنان از آنجا که زیست شان وابسته به قدرت است و پایگاهی در جامعه ندارند طبعا تلاش دارند به میز و صندلی قدرت بچسبند تا به مردم.به همین دلیل اظهارات و عقاید آنان هیچ قرابتی با علایق بطن جامعه و طبقه متوسط ندارد.
آنان در برهههایی با مستمسک قرار دادن ترفندهای پوپولیستی تلاش کردند خود را مردمیجا بزنند اما موفقیت آنان در این زمینه چون غیرطبیعی بود مستمر نبود.
ختم کلام اینکه ای کاش آقای رئیسی امروز با صراحت اعلام مینمودند که وابسته به چه نحله و جریان فکری و سیاسی هستند و کدام جناح، حامیایشان است.مثلا میگفتند که اصولگرایان بر روی نام او فعلا هم قسم شده اند و یا کاندیدای منتخب جبهه پایداری و مصباح یزدی هستند.و یا اینکه مواضع خود در مراحل مختلف و وقایع مهم سیاسی را یادآوری مینمودند و تاکید میکردند که همچنان بر آنها استوار هستند.هرچند شبکههای اجتماعی و گسترش فضای اطلاع رسانی راه فراری باقی نگذاشته است!
پربازدیدترینهای روزنامه ها