روزنامه قانون
1397/06/17
بياعصابها در لباس هواداري
فضاي ورزشگاهها، فضاي مجازي و زندگي روزمره همه ما اين روزها درگير خشونتهايي شده كه با فحاشي همراه است. كافياست اتفاقي رخ دهد كه باب ميل هواداران نيست، واكنشها يكسان است؛ فحاشي. در هفتههاي گذشته چندين فوتباليست، داور و پيشكسوت درگير فحاشي هواداراني بودهاند كه به احتمال زياد از اتفاقاتي كه در زندگي اجتماعيشان رخ داده گلايه داشتند و فحش را به فكر كردن ترجيح ميدادند. حضور محسن قهرماني در يك برنامه تلويزيوني و اعتراف او به ناداوري عليه استقلال باعث شد برخي از هواداران تيم آبيپوش پايتخت، انواع و اقسام فحشها را نثار اين داور كنند به طوريكه او بارها مجبور به توضيح درباره اتفاق رخ داده شد. اين در حالياست كه براساس شنيدههاي «قانون»، قهرماني قصد داشت ابعاد ديگري را از اتفاقاتي كه در گذشته رخ داده رونمايي كند. او ميخواست از دريافت رشوههاي كلان توسط برخي از ناظران داوري بگويد اما به دليل فحاشيهاي مكرر، قيد اين كار را زد و ترجيح داد سكوت كند. محسن فروزان، گلر تيم فوتبال تراكتورسازي، ديگر بازيكني بود كه به دليل بخشيدن طلب خود به باشگاه استقلال، مورد هجوم هواداران سرخپوش تبريزي قرار گرفت. اميرحسين اصلانيان، پيشكسوت پرسپوليس نيز به دليل گلايه از پرداخت نشدن ماليات و ممنوعالخروج شدن خود، تحت فشار قرار گرفت و فحش شنيد. فرهنگ فحاشي در ورزشگاهها تبديل به اصل شده و تشويق به حاشيه رفته است. چه اتفاقي رخ داده كه مردم ايران، اين چنين درگير خشونتهاي كلامي شدهاند؟ اگر مشت نمونه خروار باشد، ميتوان عصبانيت هواداران در ورزشگاهها و فضاي مجازي را به كل جامعه تعميم داد و رفتار مردمي كه مشكلات متعددي در زندگي شخصيشان دارند، تحليل كرد. كارشناسان معتقدند رفتارهاي هواداران، از ساختارهاي كلان اجتماعي و فرهنگي در جامعه نشات ميگيرد و در ورزشگاهها تجلي پيدا ميكند. اما خشونت چيست؟ تعريف دقيق اين كلمه را ميتوان در جملههاي مختلفي انجام داد، به طور كلي میتوان خشونت را هر نوع آسیب زدن به دیگری، شامل تهدید، اهانت، دشنام، توهین یا صدمه فیزیکی به صورت عمدی معرفی کرد که وجه عملی آن پرخاشگری نامیده شده و تقسیمبندیهای زیادی در مورد آن صورت گرفته است. در یکی از این تقسیمبندیها، خشونت امری بازتابی یا ابزاری شناخته میشود. بازتابی از این جهت که آن را بازتابی عاطفی میدانند، یعنی فرد به واسطه احساس نگرانی و در پاسخ به مسالهای، مرتکب خشونت میشود. به عنوان مثال بازیکن در پاسخ خطایی که روی او انجام میشود، اقدام به خطا میکند. از سوی دیگر در خشونت ابزاری، فرد خشونت را به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف میبیند. البته در دستهبندی دیگری، خشونتها را به دو نوع واقعی و آیینی تقسیم میکنند. در این خصوص گفته میشود خشونت آیینی مثل غرش حیوانات است و تماشاگرهای مسابقات ورزشی نیز اغلب خشونتهایی به این صورت دارند که این با خشونت واقعی متفاوت است. براساس يك نظرسنجي، 97 درصد افرادي كه در ورزشگاهها و فضاي مجازي فحاشي ميكنند افراد زير 19 سال هستند كه مدرك تحصيلي آنها ديپلم است اما آنچه مهم تر به نظر ميرسد اينكه چرا با وجود آسانتر شدن ورود به دانشگاهها و بالارفتن كيفيت مدارك تحصيلي، خشونتها گسترش پيدا ميكند؟ كارشناسان در اين باره ميگويند فرهنگسازي غلط باعث گسترده شدن خشونت ميشود ضمن آنكه برخي اتفاقات نظير انتشار گسترده اخبار سياه، ناكاميها از جمله دير رسيدن به ورزشگاه، نبود وسايل حمل و نقل و اتفاقاتي از اين دست، باعث همه گير شدن فحاشيها ميشود. به هر ترتيب خشونت كلامي در فضاي مجازي و ورزشگاهها تبعاتي را نيز به همراه دارد. پدرها ترجيح مي دهند كودكانشان را به اين فضا نبرند و حتي اجازه حضور آنها را در اينستاگرام هم نميدهند، همين موضوع باعث كاهش كيفيت بازيها مي شود و اين چرخه تا نابود كردن ورزشها پيش ميرود. پرونده امروز «قانون» پيرامون خشونت كلامي و فحاشيها در فضاي مجازي است؛ اتفاقي كه در ورزشگاهها، خيابانها و جامعه نيز رواج دارد.خشونت كلامي در ايران، خفيفتر از ساير نقاط دنياست
محمدمهدی رحتمی/ نویسنده کتاب جامعهشناسی خشونت ورزشی
خشونت و پرخاشگری در فوتبال به طور تقريبي از آغاز رواج اين رشته ورزشي وجود داشته است اما با وجود سابقه طولانی آن، توجه به منشا و عاملهاي بروز رفتار خشونتآميز بين طرفداران تيمهاي فوتبال از دههي 1960 ميلادي نظر جامعهشناسان را به خود جلب كرد. در كشورهاي مختلف پديده خشونت طرفداران فوتبال تحت تأثير عاملهاي گوناگون نمایان شده است. در انگلستان، طبقه اجتماعي، در اسكاتلند و ايرلند، فرقهگرايي مذهبي، در اسپانيا ملّيگرايي و تكثّر قومي و در ايتاليا اختلاف، تبعيضهاي اقتصادي و اجتماعي از عوامل تأثيرگذار در شكلگيري معضل خشونت طرفداران فوتبال محسوب ميشوند. ميزان تأثيرگذاري متغيرهاي فردي و شخصيتي و نيز عاملهاي جامعهشناسانه كه ميتوانند به تبيين خشونت و اوباشگري طرفداران فوتبال در كشورهاي مختلف مبادرت كنند، به طور تقريبي نامشخص است. بررسي تجربه مربوط به رفتار پرخاشگرايانه و خشونتآميز تماشاگران فوتبال در نقاط مختلف دنيا نشان ميدهد كه الگوي رفتاري واحدي برآنان حاكم نيست. آنچه بيش از هرچيز دراين تجربه ها مشخص است الهام پذيري الگوهاي رفتاري خشونت آميز طرفداران فوتبال از ساختارهاي كلان اجتماعي و فرهنگي حاكم برجوامع گوناگون است. مرور تحقيقات انجام شده به روشني نشان ميدهد كه در جوامع مختلف ميتوان الگوهاي كنشي و رفتاري متفاوتي را ملاحظه كرد اما آنچه ميتوان از تجربههاي رفتاري تماشاگران فوتبال در نقاط گوناگون دنيا استنباط كرد اين است كه وجود برخي از عناصر در فرهنگهاي حاكم برجوامع مختلف ميتواند در حالت كلي، تبيينكننده وجود تفاوتهاي مورد اشاره باشد. با اين حال شباهتهايي نيز ميتوان ميان الگوهاي خشونت و پرخاشگري طرفداران فوتبال در گوشه و كنار دنيا مشاهده كرد. به عنوان مثال، الگوهاي شكلگيري خشونت و اوباشگري فوتبال در كشورهاي مختلف نشان ميدهد كه چنين رفتارهايي ابتدا در سطح رقابتهاي باشگاهي و داخل ورزشگاهها شكل ميگيرد و سپس دامنه آن به محيطهاي خارج از ورزشگاهها و جامعه كشيده ميشود.این در حالی است که بررسي رفتار خشونتآميز و پرخاشجويانه طرفداران فوتبال در ايران، در عين دارا بودن برخي شباهتهاي ظاهري، از نظر ساختاري تفاوتهایي اساسي با ديگر كشورها نشان ميدهد. بر خلاف بسياري ازكشورها، در ايران تاكنون رفتار طرفداران فوتبال به معضلي اجتماعي بدل نشده است وتنها در چهارچوب محيط ورزشگاهها و گاه فضاي مجازي تجلي يافته است، حتی در همين حيطه نيز شدت و دامنه حركات و رفتار پرخاشجويانه و خشونتآميز طرفداران فوتبال در مقايسه با ديگر كشورها بسيار خفيف ارزيابي ميشود و در معدود مواردي كه دامنه خسارتهاي فيزيكي بالا وقابل توجه بوده (مانند حادثه ديدار دو تيم پرسپوليس و پاس در سال 1360)، بيش از عاملهاي ساختاري و نهادي، نقش و تأثير عاملهاي وضعيتي برجسته و چشمگير بوده است. از طرف ديگر، يافتهها ومشاهدات مربوط به رفتار و حركات خشن و پرخاشجويانه طرفداران فوتبال در ايران حاكي از اين است كه بخش عمدهاي از اين رفتار و حركات در مقوله پرخاشگري كلامي جاي ميگيرد و شكل مرسوم خشونتهاي فيزيكي كه در سايركشورها تحت تأثيرعاملهاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي وسياسي مانند مذهب، قوميت، طبقه اجتماعي وغيره بين طرفداران فوتبال رايج است، در بين آنان بسيار به ندرت رخ ميدهد و در صورت وقوع نيز تابع عاملهاي ديگري است. به عنوان مثال، يكي از رايجترين نمونههاي رفتار خشونتآميز طرفداران فوتبال در شهر تهران معطوف به خشونت عليه اموال عمومي است و در اغلب موارد اتوبوسهاي شركت واحد كه مبادرت به جابهجايي طرفداران فوتبال ميكنند در معرض اين نوع خشونت و خرابكاري قرار ميگيرند. در بررسی انجام شده روی نوع رفتارهای تماشاچیان ورزشی، یک عامل مربوط به جنبههای رفتاری مشخص شد و عامل دیگر شعارهای تحقیرآمیز و زننده علیه بازیکنان حریف و دیگران را در بر میگرفت که آن را به عنوان خشونت کلامی مطرح کردیم و در مجموع 26درصد واریانس را تبیین کرد. در این زمینه، ما تا حد امکان سعی کردیم نمونهگیری دقیقی در طول 6 ماه انجام دهیم. بررسیها در این مدت نشان داد که نزدیک به 60 درصد تماشاگران به طور کلی فاقد هر گونه رفتار پرخاشگرانه کلامی هستند. حدود 10 درصد آنها خیلی کم، 14درصد متوسط، 15 درصد زیاد و حدود يك درصد به میزان خیلی زیاد این رفتار را از خود نشان میدهند. از سوی دیگر، در مورد شعارها نیز 47 درصد شعارها با مضمون حمایت عاطفی از تیم، بازیکن یا شخصیت مورد نظر است. 37 درصد آنها، نوعی مضمون تحقیرآمیز دارند و 16 درصد شعارهای زننده هستند. در مورد خشونت فیزیکی هم 24 درصد افراد این رفتار را از خود نشان نمیدهند اما 32 درصد در حد کم، 26 درصد متوسط و 17 درصد در سطح زیاد یا خیلی زیاد دست به خشونت فیزیکی میزنند. با ترکیب این دو شاخص مشخص شد که 22 درصد تماشاگران فاقد هر نوع رفتار خشن هستند. 32درصد آنها خیلی کم به چنین رفتارهایی مبادرت میورزند، 20 درصد در حد متوسط، 16 درصد زیاد و حدود 10 درصد خیلی زیاد خشونت کلامی یا فیزیکی از خود نشان میدهند. در مورد نسبت انجام رفتارهای پرخاشگرانه نیز حدود 65 درصد به شعار بر علیه تیم حریف اکتفا میکردند. 20 درصد، به تخریب اموال ورزشگاه، 17 درصد درگیری با هواداران تیم مقابل و 7 درصد به خراب کردن صندلی اتوبوسها، شعارنویسی خیابانی و پرتاب اشیا میپرداختند. بر اساس یافتههای پژوهش من، میتوان گفت که ناکامی طرفداران تیمهای فوتبال به تنهايي، به پرخاشگری منجر نمیشود و عوامل دیگری نیز در این امر تأثیرگذارند. تحقیقات انجام شده در ایران نشان میدهند که کمتر از 10 درصد ناکامیها به پرخاشگری منجر می شوند و به طور عمومي در کنار این مساله، گزینههای دیگری نيز وجود دارند که الگوی نقش، نشانهها و نمادها، تکرار ناکامی و مشاهده نتایج ناکامیزا از جمله این موارد هستند. با این وجود، بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، در مورد برخی شکلهای رفتاری، همچنان تئوری ناکامی پرخاشگری میتواند مورد استفاده قرار گیرداما نه به صورت مطلق. به عنوان مثال مشاهده میشود که به محض اینکه تماشاچیان استنباط خطای داوری دارند، برخوردهای بسیار نامناسبی بروز میدهند. البته باید توجه داشت که حرکتهایی که بازیکنان در داخل زمین انجام میدهند، نيز میتوانند باعث عکسالعملهای خاص تماشاگران شوند. از سوی دیگر کارهایی که منجر به ایجاد مانع در رسیدن به اهداف ورزشی میشوند نیز در این میان تأثیرگذارند.
مشكل فحاشي فراتر از يك مسابقه فوتبال است
محسن قهرمانی/ كارشناس داوري
احساسم این است که فعل خواستن از سوی فدراسیون فوتبال صرف نمی شود. برخورد لازم با افرادی که سکوهای ورزشگاه ها را با ناکجا آباد اشتباه گرفته اند صورت نمی گیرد. عدهای برای تخلیه روحیه روانی خودشان از الفاظی استفاده می کنند و ورزشکاران، داوران، مربیان و... مورد حمله روحی روانی قرار می گیرند. برای آن ها هیچ چیزی مهم نیست. باشگاه ها نیز به دلیل برخورد این دسته از تماشاگران اتفاقات بدی برایشان رخ می دهد و جرایمی را متحمل می شوند. بسیاری از مواقع تماشاگر نمایی وجود ندارد. تماشاچیان به صورت هدایت شده و دسته جمعی، یک جمله یا کلمه را به کار می برند. زمانی هست که تعداد زیادی تماشاگر در ورزشگاه حضور دارند و بخشی از آن ها الفاظی را به کار می برند. این افراد را نباید با تمام تماشاگرانی که در ورزشگاه حضور دارند و به دنبال این هستند که در فضایی آرام فقط تیم خودشان را تشویق کنند جمع بست اما زمانی هست که به عنوان مثال از 40هزار تماشاگر همه آن ها یک صدا این کار را انجام می دهند. این مساله نشان می دهد که فعل خواستنی از سوی فدراسیون فوتبال و دیگر مسئولان دستگاه ورزش صرف نمی شود. من از مهدی تاج عاجزانه می خواهم که به این مساله ورود پیدا کند. با جریمه نقدی باشگاه ها دردی از وضعیت فرهنگی فوتبال ما دوا نمی شود. از لیگ برتر که ویترین و نماد فوتبال کشور ماست، بگیرید تا لیگ هایی که در سطح مناطق برگزار می شوند، با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند. ما باید از ورزشگاه ها به عنوان یک محیط فرهنگی ورزشی استفاده کنیم. این روند در نهایت فقط و فقط به فوتبال ضربه می زند. چندسال پیش در مجموعه تختی تمرین می کردم و دو تیم در زمین این ورزشگاه بازی می کردند. آقای میانسالی روی سکو بود و داور برای هر تیمی سوت می زد، او فحاشی می کرد. پس از اینکه تمرینم تمام شد، روی سکو رفتم و کنارش نشستم. با او سر صحبت را باز کردم و متوجه شدم طرفدار هیچ کدام از دو تیم نیست! بیشتر که با او گفتوگو کردم متوجه شدم کارگر است و دختر دم بخت دارد اما توانایی اینکه فرزندش را به خانه بخت بفرستد ندارد. به من گفت اگر در خیابان فحش بدهم مرا دستگیر می کنند و بنابراین به ورزشگاه آمدم تا خودم را خالی کنم! مشکل و معضلی که ما با آن روبهرو هستیم فراتر از یک مسابقه فوتبال است. این ها همان تماشاگرانی هستند که شب تاسوعا به ورزشگاه میآیند و سینه زنی می کنند و حال و هوای آن ها، حال بیننده های تلویزیونی را نیز خوب میکند اما چرا در روزهای دیگر و مسابقات دیگر شاهد رفتار خوب و مثبت از آن ها نیستیم؟ من این را به پای کمیته فرهنگی باشگاه های می گذارم. اگر خود باشگاه ها به این مساله بپردازند، این مشکل روز به روز کمرنگتر می شود. می گویند چرا بانوان اجازه ورود به ورزشگاه ندارند؟ وقتی هیچ چیزی رعایت نمی شود، چرا باید بانوان و خانواده ها نیز به ورزشگاه بروند و مورد توهین قرار بگیرند؟ امیدوارم روزی فرا برسد که اگر از من به عنوان یک بیننده فوتبال خواستند بین تماشاگران استان های مختلف کشور یک گروه را به عنوان بهترین تماشاگران، تماشاگرانی که در هر حالتی فقط تیمشان را تشویق می کنند و به بازیکنانشان روحیه می دهند انتخاب کنم، انتخاب برای من آنقدر سخت باشد که بگویم همه تماشاگران فوتبال ما بهترین هستند. متاسفانه همه ما در ورزشگاه های کشور فحش خورده ایم. فرقی نمی کند که مربی باشید یا بازیکن، داور باشید یا عوامل اجرایی مسابقه. ما ایرانی ها احساسی هستیم و هرکداممان از توهین به عزیزانمان ناراحت می شویم. همانطورکه زمان بازی تیم ملی همه در کنار هم هستیم در تمام مسابقات فوتبالی و ورزشی نیز باید این کنار هم بودن ها وجود داشته باشد و روز به روز بیشتر شود. خوب است که انسان های صاحب نظر در وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک و فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی، یک کارگروه اجتماعی را تشکیل بدهند و در کنار آن از نظرات افرادی که در گذشته به این مساله پرداخته اند استفاده کنند تا چکیده ای از ایدهها و راهکارهای مثبت به دست بیاید. به این ترتیب می توانیم امیدوار باشیم که ناهنجاریهای خاصی که در ورزشگاههای کشور ما بروز پیدا می کنند، از بین می روند.
فحش، راهي براي آرام شدن نيست
محسن فروزان/ گلر تراكتورسازي
گسترش فحاشي و خشونت كلامي در ورزشگاهها و فضاي مجازي به اتفاقي طبيعي تبديل شده و اين موضوع من و ساير بازيكنان را به شدت نگران كرده است. تصور كنيد در كشوري زندگي ميكنيد كه در آن، فحاشي عادي شده است و هيچكس از فحش دادن نگران نيست. ابتدا چند كلمه درباره اتفاقي كه براي خودم رخ داد مينويسم و در ادامه از تجربياتم ميگويم. چند روز پيش پستي را در اينستاگرام منتشر كردم و نوشتم كه طلبم را به استقلال ميبخشم، همين موضوع باعث رنجش برخي از هواداران شد. آنها فكر كردند من به تيم استقلال ابراز علاقه كرده ام. من از حقم دفاع كردم، خودتان را جاي من بگذاريد، تصور كنيد دستمزدتان را كه حاصل ماهها تلاشتان است بخشيدهايد اما رفتارهايي را ميبينيد كه درست نيست. كاش هواداران از خودشان بپرسند چرا فحش ميدهند؟ هيچكس دليل آن را نميداند. در يك اتفاق ديگر، من به تشويق هواداران استقلال در بازي مقابل تراكتورسازي واكنش نشان دادم و از آنها تشكر كردم اما فحش شنيدم. اگر تشويق هواداران را جواب داده ام چون ميخواهم فرهنگ سازي كنم، همه ما بايد در مقابل خشونت كلامي، فرهنگ سازي كنيم. با كمال احترام من علت عصبانيت برخي از هواداران را درك ميكنم اما با آن مخالفم.من در ورزشگاه آزادي پاسخ تشويق استقلاليها را دادم چون وظيفه دارم پاسخ تشويق هواداران را بدهم. تصور كنيد اگر علي عبدا... زاده به آبادان برود و هواداران او را تشويق كنند نبايد پاسخ شان را بدهد؟ اگر مهديپور به اصفهان برود و هواداران ذوبآهن او را تشويق كنند نبايد واكنشي نشان دهد؟ اگر من و محمدرضا مهديزاده به رشت برويم و همشهري هايمان تشويقمان كنند نبايد جوابشان را بدهيم؟ كجاي دنيا چنين قانوني وجود دارد؟ مگر نه اينكه هواداران خونگرم بايد بازيكنشان را تشويق كنند تا نشان دهند خوش استقبال و بدبدرقه نيستند؟ چرا راه دور برويم؟ اگر مهدي كياني به ورزشگاه يادگار امام بيايد و هواداران تشويقش كنند و او به خاطر هواداران سپاهاني واكنشي نشان ندهد چه واكنشي نشان داده ميشود؟ بدون شك به او نيز فحاشي ميشود. به طور كلي گويي هر رفتاري با فحاشي همراه است. اگر در اينستاگرامتان به نفع تيمتان پست بگذاريد فحش ميشنويد، عليه تيم رقيب پست منتشر كنيد فحش ميشنويد. گويي برخي آمادهاند كه عصبانيت خود را با فحش دادن خالي كنند. اين اتفاق باعث دلسرد شدن بازيكنان ميشود.بارها ديده و شنيدهام كه برخي از بازيكنان به دليل فحاشي هواداران در فضاي مجازي يا ورزشگاهها، بيانگيزه شدهاند و نتوانستهاند با روحيه مناسب در زمين حاضر شوند. بنابراين خشونت كلامي در ورزشگاهها و فضاي مجازي به طور غيرمستقيم باعث تضعيف تيم مورد علاقه هواداران ميشود و نميتوان آن را بيتاثير دانست. براي حل اين مشكل چه بايد كرد؟ در حال حاضر راهحلي براي آن سراغ ندارم، شايد اين نداشتن راهحل به دليل عدم درك مناسب از اين اتفاق است. در واقع من نميدانم يك انسان چگونه ميتواند با فحاشي در فضاهاي مختلف، خود را آرام كند. به طور كلي فحاشي براي عصباني كردن طرف مقابل استفاده ميشود و با واكنش همراه است. واكنشي كه ممكن است باعث عصباني شدن شخص فحاش نيز شود، بنابراين آن را راه حلي براي آرام شدن نميدانم بلكه بيشتر دليلي براي خالي كردن عقدهها است. عقده به معني بد آن نيست بلكه گاهي همه ما درگير اتفاقي هستيم كه در زندگيمان عقده ايجاد ميكند. گاهي مشكلات اقتصادي باعث ميشود نتوانيم زندگي آرامي داشته باشيم، بنابراين عقدهها ايجاد ميشود و به تدريج بايد آنها را گشود. فحش راهي براي گشودن عقدههايي است كه در زندگي به وجود آمده اما هرگز نبايد فراموش كرد كه گاهي، عقدهگشايي به اتفاقات تلخي منجر ميشود. همه ما زندانياني را ديدهايم كه به دليل فحاشي طرف مقابل، عصباني شدهاند و حتي تا كشتن شخص مقابل پيش رفتهاند. بنابراين ميتوان گفت فحاشي راهي براي آرام كردن خود نيست بلكه بايد با فرهنگسازي در مقابل آن ايستاد و آرامش را به جامعه هديه كرد. براي حل اين مشكل، نه تنها مسئولان فدراسيون فوتبال و وزارت ورزش بلكه مسئولان كشور بايد براي حل آن اقدام كنند.
ما مردم بدی هستیم
امیرحسین اصلانیان/ پیشکسوت فوتبال
شاهد این هستیم که فضای مجازی تبدیل به محلی برای تخلیه عقده های درونی شده است. متاسفم برای آدم هایی که به هر دلیلی چه در پیام خصوصی و چه زیر متن ها و عکس ها، بدترین الفاظ و کلمه ها را بیان می کنند. فضای به وجود آمده کاملا دلگیر کننده است. این مشکل خیلی ریشه ای است. ما خیلی آدم های بدی هستیم. دلیل ناهنجاریها، بی فرهنگ بودن مردم است. مردمی که هر مشکلی در هرکجا به آن ها فشار می آورد، بر سر فوتبالیست، بازیگر و... خالی می کنند. اگر شیر خشک و پوشک گران شده چرا بر سر دیگران خالی میکنید؟ هر کسی را در فضای مجازی پیدا میکنند بدترین الفاظ را در موردش به کار میگیرند. فرقی نمیکند که آن چهره ایرانی باشد یا خارجی. حتی در مورد مسی و رونالدو نیز این اتفاق افتاد. احساس می کنم مردم بيفرهنگي شدهايم. مردم مشکل اقتصادی دارند و به آن ها فشار آمده، این فشار را بر سر هم وطن و حتی هم نوع خودشان خالی میکنند. من در این رفتار دقت کردم. فقط ایرانی ها هستند که به این شکل فحاشی میکنند و چهره ها را مورد توهین قرار میدهند. هیچ کجای دنیا شما نمی بینید که فردی وقت و زمان خودش را به فحاشی و توهین کردن اختصاص بدهد! درست شدن این مشکل، کار یک سال و دو سال نیست. ما كار بسياري داریم تا این معضل را برطرف کنیم. متاسفانه در وضعیت اقتصادی بدی هستیم. با این شرایط مردم دنبال فرهنگ نمی روند. در واقع فرصت این را نداریم به فرهنگ بپردازیم. داور اشتباه کوچک می کند بدترین فحش ها را به او می دهند یا مربی حریف تیمش را دفاع می چیند به ناموس او توهین میکنند! با این وضعیت صد در صد مخالف حضور بانوان در ورزشگاهها هستم. آیا میخواهیم افراد خانواده مان را به ورزشگاه ببریم که از نزدیک این توهین ها را بشنوند؟ دلار هرروز گران می شود. لوازم التحریر برای بچه هایی که میخواهند به مدرسه بروند چهاربرابر شده است به خاطر اینکه خودمان احتکار کردهایم. شاید دولت در بعضی موارد به برخی رانتی بدهد که بتوانند سکه و دلار و تهیه کنند اما احتکار پوشک و شیرخشک که کار دولت نیست. خودمان این کالاها را احتکار می کنیم که وقتی گران شد، بفروشیم! این کارها و اتفاقات روز به روز وضعیت همه مار ا بدتر میکند و روز به روز سفره هایمان کوچکتر می شود. فحاشی برای شما نان و آب نمیشود. بیایید در پیج امیرحسین اصلانیان هرچه می خواهید فحش بدهید ولی آیا برای شما نان شب می شود؟ مردم آرامش و نان ندارند، نمیتوانند برای فرزندشان دفتر بخرند، نمیتوانند خودروی داخلی بخرند تا مسافر کشی کنند و...، کارخانه ها تعطیل می شوند، کارمندان بی حقوق می مانند و ... طرف بیکار است به فضای مجازی می آید و فحاشی می کند. اسم فوتبالیست هم که می آید میگویند میلیاردر است. کسی نمیگوید زمانی که بازی میکردیم آن پول را ندادند امروز هم که نماینده AFC دستور تسویه داده، پول را نگرفتیم. مالیات پول نگرفته را به اداره مالیات پرداخت کردم. مدیران جدید باشگاه پرسپولیس که میگویند با هرکسی قرارداد بسته ای پولت را از او بگیر و مدیران قبل نيز پاسخگو نیستند. شاید من نیز باید مانند علی دایی شکایت میکردم تا به حق و حقوقم میرسیدم. متاسفانه هم طلبم را بخشیدم و هم فحش خوردم! به من میگویند همینکه پیراهن پرسپولیس را پوشیده ای برای تو کافی است! این حرف ها ناراحت کننده است. من نیز مانند بقیه در این تیم تلاش کردم و زحمت کشیدم. اینکه حدود 20هزار نفر در فضای مجازی ناگهان حمله کنند و به شما فحش بدهند ناراحت کننده است. طلبم را بخشیدم و خواستم کار درستی کرده باشم اما بازهم به من فحاشی شد. دست شما درد نکند! دست مریزاد دارید هواداران عزیز! مربیان خارجی پول بگیرند نوش جانشان. بازیکنی که اکنون میلیاردی پول میگیرد اشکالی ندارد اما قدیمیها که اگر طلبشان را بخواهند باید فحش بخورند. چرا بازیکنی که امروز میلیاردی پول میگیرد، به خاطر تعصب و عشق به پیراهن کمتر نمی گیرد تا باشگاه بتواند طلب های گذشته را پرداخت کند؟! داستان امروز فوتبال ما يك ضربالمثل قديمي است؛ از نخورده بگیرید و به خورده بدهید.
سایر اخبار این روزنامه
مثلث متحد علیه تر وریسم
ویروس بدبینی
سرعتگير گراني
تير خلاص بر سنگنگاره بيهمتاي«سوز تينا»
سازمان برنامه و بودجه بازيچه دست دولتها
جزيیات پنج بسته حمایتی دولت برای مقابله با تحریم
سلطان سكه امروز محاكمه ميشود
بار دیگر گسلهای شرق کرمان فعال شده است
بياعصابها در لباس هواداري
افز ایش سر قت با بالا ر فتن قیمت طلا
تاش مر گ بر وزیری
دركنار حفظ زبان ملي زبان مادري هم حفظ شود