راه دشوار روزنامه‌هاى روشنگر

مسعود خوشابى *- قبل از دولت اصلاحات، روزنامه سلام را داشتیم و چندتایى مجله که کم‌وبیش مقبولیت عام داشتند، آن موقع ماهواره‌ها و دنیاى رسانه‌هاى مجازى تا این اندازه جا باز نکرده بودند. روزنامه سلام با رویکردى نسبتاً دموکراتیک، آرام‌آرام در جامعه رشد مى‌کرد و با ستون معروف «الو سلام»اش اگر دیر مى‌جنبیدى، آن روزخوشى بزرگى را ناخواسته از دست مى‌دادى، الو سلام، حلقه رابط مردمى که بود که مى‌خواستند در صحنه بیایند و ابراز نظر کنند و دیده شوند. این رابطه تدریجاً شکل گرفت و شکوفا شد، به طورى که شاید به جرات بتوان گفت چنین رابطه‌اى در تاریخ مطبوعات ایران بى‌سابقه بوده است.
عمده مطالبى که در این روزنامه قلمى مى‌شدند به غایت ساده و عامه‌فهم بودند. وقتى صفحات روزنامه را در اتوبوس یا تاکسى باز مى‌کردى گردن‌ها به سمتش کشیده مى‌شد.
پر واضح است که همین روزنامه، به رغم آن‌که در مواردى غیرحرفه‌اى عمل مى‌کرد، در روى کار آمدن دولت اصلاحات نقش تعیین‌کننده داشت و متاسفانه پس از تعطیلى‌اش روزنامه‌اى با آن سبک و سیاق جایگزینش نشد، و چه بسا روزنامه‌خوانانى که روزشان را با مطالعه ستون الو سلام آغاز مى‌کردند، دلشان براى سلام تنگ شده بود. در دوره هشت ساله دولت اصلاحات روزنامه‌هاى رنگارنگ بسیارى آمدند و رفتند، اما هیچ کدام به اندازه روزنامه سلام مردمى و مردم‌فهم نبود و شاید از نگاهى به اندازه روزنامه سلام تاثیرگذارى اجتماعى نداشت. در دوره هشت ساله احمدى‌نژاد، خیلى چیزها یا خشکید یا آب رفت یا از شدت کم‌رنگى محو شد و خیلى چیزهاى دیگر هم ظهور ناگهانى و باورنکردنى داشتند. دنیاى مطبوعات از جمله موارد اول بود و آنچه پیرامون انتخابات سال ١٣٨٨رُخ داد از جمله موارد دوم . با نگاهى کلى به مطبوعات بازآمده پس از دوم خرداد ١٣٧۶، شاید بتوان گفت که در مجموع مدافعین اصلاحات بودند که عمدتاً به نقد حاکمیت مى‌پرداختند. آنها نسبت بین قدرت دولت و حکومت را مورد ارزیابى و سنجش قرار مى‌دادند، به محتواى سه قوه، ارتباط بین آن‌ها، نقش هر کدام در کل نظام، جایگاه ولى فقیه، شوراى نگهبان و سایر نهادهاى انتخابى و انتصابى بذل توجه می‌کردند و چون اتکاء دولت به مفاد قانون اساسى بود، بالاخص اصول قانون اساسى را به دقت مورد توجه قرار مى‌دادند . طبعاً آنچه پیر اصلاحات در ابتداى برنامه‌هاى انتخاباتى خود وعده داده بود و براى ایشان محوریت داشت در اولویت قرار گرفتند، ازجمله: تقدم توسعه سیاسى بر توسعه اقتصادى، در همین راستا طرح مبحث جامعه مدنى، تاکید بر تساهل و تسامح در گفتار و رفتار مراجع و نهادهاى قدرت، احیاء اصول مغفول قانون اساسى همچون شوراهاى شهر و روستا و قس على‌هذا. بالطبع سوژه‌هاى اصلى مطبوعات اصلاح‌طلب هم همین موضوعات بودند . سواى موضوعات بر شمرده مباحث متنوع روشنفکرى - و نه لزوماً روشنگرانه - در روزنامه‌ها سر به فلک گذاشته بود که اگر صرفاً سرفصل‌هاى آن عنوان شوند، تا الى ماشاء‌الله ادامه دارند. فضاى مطبوعات تا حدودى باز شده بود و هرکس اندیشه‌اى در سرداشت که آن را قابل طرح مى‌دانست با حفظ ضوابطى مستند عرضه مى‌داشت و چه زیبا ! در آن ایام حتى اگر ٢۴ ساعت روزنامه مى‌خواندى باز هم ناخوانده‌ها بسیار بود. چه «ایسم»ها و مکاتب که مورد نقد و بررسى قرار نمى‌گرفتند، چه کتاب‌ها که معرفى نمى‌شدند، چه عملکردهاى تاریخى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى که بازخوانى نمى‌شد، یادآورى این نکته خالى از لطف نخواهد بود که آیت‌الله مصباح یزدى در آن مقطع که توفان اندیشه‌ها برخاسته بود فرمودند اگر انتقادهایى که به ما مى‌شود بخواهیم پاسخ دهیم صدسال زمان مى‌خواهیم. تمام این‌ها خوب بود به شرطى که سایر نهادهاى دموکراتیک پابه‌پاى آن رشد مى‌کرد و در جامعه جا پا سفت مى‌کرد. اما در فضاى فارغ از وجود نهادهاى دموکراتیک وظیفه مطبوعات تجزیه تحلیل مسائل جامعه است در راستاى گسترش نهادهاى دموکراتیک و نه صرفاً نقد حاکمیت ! جاى یادآورى دارد، از بعد از کاندید شدن پیر اصلاحات تا چند صباحى پس از قطعیت یافتن حکم ریاست‌ جمهورى وى، دائم از او سوال مى‌شد تکلیف ستادهاى انتخاباتى که به طور خودجوش در اقصى نقاط ایران به منظور حمایت از او بر پاشده چیست و نامبرده به جاى آنکه از تجمیع و سازماندهى آن نیروهاى مخلص در جهت تشکیل یک «جبهه متحد اصلاحات» سود ببرد، حکم انحلال آن‌ها را صادر کرد، شاید این بزرگترین اشتباه اصلاح‌طلبان در طول عمرشان بوده است .
متاسفانه این نگاه همچنان حاکم است، رئیس دولت اصلاحات در پیام 14/5/97 خود گفت: «امروز خلاء یک تیم قوى رسانه‌اى که مسائل را رصد کند و پاسخگو باشد بیش از هر زمان احساس مى‌شود.» گویا مقرر نیست نامبرده از هیبت وزیر ارشاد درآید و به هیات رئیس‌الوزراء نه با ابزار رسانه بلکه با ابزار حزب، جبهه و تشکیلات مستقل وارد صحنه کارزار سیاست شود ! از دنیاى رسانه مى‌گفتیم، به مدت تقریباً دوسال بعد از انقلاب هم به گونه‌اى هرساعت روز که از جلودرب اصلى دانشگاه تهران رد مى‌شدى به اندازه یک طَبَق! اعلامیه، اطلاعیه، قطعنامه، فراخوان، بیانیه و نشریه از طیف وسیع گروه‌هاى مذهبى، چپ، ملى، دموکراتیک، اقلیت‌هاى قومى و مذهبى، جنبش زنان، اتحادیه‌ها و تشکل‌هاى مختلف و جالب‌تر ازهمه دعوت هنرمندان از مردم به تالارهاى تئاتر، کنسرت، نمایشگاه‌هاى عکس، نقاشى مجسمه‌سازى و ... در قالب تراکت‌هاى بسیار زیبا و خوش آب‌ورنگ به دست مى‌آوردى که خواندن همه آن‌ها نه‌تنها از کار و زندگى یومیه بلکه از لذت بردن ازخواب و خوراک هم محرومت مى‌کرد ! عیب و ایرادهاى ما مردم، ضعف‌هاى تاریخى، بینشى، عقاید نااستوار، رفتارهاى ناپسندیده ما مردم، از موضوعات بسیار کوچک شروع مى‌شود، مثلاً رعایت نکردن نوبت در صف‌ها، رعایت نکردن مقررات راهنمایى و رانندگى، رعایت نکردن حرمت اطرافیان در هنگام سوار و پیاده‌شدن به یا از وسایل نقلیه عمومى، حتى نحوه ایستادن‌مان در اتوبوس، نحوه نشستن‌مان در تاکسى، همه نشان مى‌دهد ما مردم، خودمان، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، بیش از حاکمیت محتاج نقد و بررسى هستیم. ما مردم هنوز نیاموخته‌ایم چگونه با هم حرف بزنیم، چگونه با هم رفتار کنیم، چگونه به حقوق هم احترام بگذاریم، چگونه با ظرافت از حریم‌هاى شخصى‌مان حفاظت کنیم، چگونه از منم‌منم دست برداریم و آن‌ها را به ما، تبدیل کنیم، چگونه به حرف‌هاى همدیگر گوش بدهیم، چگونه همدیگر را دوست داشته باشیم و در نهایت به همدیگر عشق بورزیم تا به عنوان قدرتى اجتماعى نه‌تنها لیاقت تعیین سرنوشت خود را به کف آوریم بلکه در ابعاد جهانى از مصادیق بارز و به‌نام اشعارمان باشیم که بر طاق‌ها نصب است ! در جامعه‌اى که نهادهاى دموکراتیک موجودیت ندارند یا عملکردى به غایت ضعیف دارند، رویکرد مطبوعات بهتر است از بعد اجتماعى پررنگ‌ترى برخوردار باشد تا سیاسى ! از همین زاویه به نظر مى‌رسد سزاوارتر است ترفندهایى بکار برد که در وهله نخست عموم مردم و در مرحله دوم قشر تحصیلکرده از مطبوعات استفاده بهینه ببرند . لذا از آنجا که به نظر مى‌رسد مردم کوچه و بازاردر بهترین حالت به طور متوسط بیش از یک ساعت وقت مطالعه ندارند، پیشنهاد مى‌شود: روزنامه‌ها صرفاً براى یک ساعت صرف وقت خواننده، خبر، گزارش، مصاحبه، مقاله، عکس، کاریکاتور و ... تهیه کنند . به نظر مى‌رسد با احتساب آگهى‌ها، ٨ صفحه محتواى روزنامه با فونتى که چشم را ناراحت نکند، مناسب باشد . با توجه به اوضاع اقتصادى مردم، حداکثر بهاى یک روزنامه ۵٠٠ تومان باشد، روزنامه مى‌تواند از خوانندگان علاقه‌مندش درخواست کمک مالى کند . در پایان هر هفته ویژه‌نامه جداگانه‌اى براى علاقه‌مندان به مسائل بیش از میانگین درخواست میانگین دانش عمومى مردم منتشر شود . نباید از نظر دور داشت که اهالى مطبوعه، همیشه و بالاخص در این مقطع زمانى، وظیفه سنگینى به دوش دارند و آن کمک به ارتقاء سطح نظرى جامعه است، آموزش این‌که چگونه در هر شرایطى هم از تنهایى خود سود ببریم و هم از با هم بودن‌مان بهره‌مند شویم. درباره این طرح مقدماتى باز هم خواهیم نوشت .
قیمت لحظه ای ارز دیجیتال