رها شدن بازار ارز

عباس آرگون*- باید پذیرفت این روزها واکنش‌های غیرعادی و نامتعارف و همچنین هیجان‌های بی‌مورد و نه دانش و مدیریت هدفمند، سکان تغییرات اقتصادی کشور را در دست گرفته است. نرخ ارز به شکلی باور‌ناپذیر روزانه و ساعت به ساعت تغییر می‌کند و این روند حباب بزرگ و خطرناکی را بر ارز، طلا و سکه ایجاد کرده است. فارغ از هرگونه جهت‌گیری باید گفت نرخ فعلی ارز، نرخ واقعی نیست.
این امکان وجود ندارد که گردش چهار تا پنج درصدی فیزیکی ارز چنین تاثیر شگرفی بر نرخ آن بگذارد. آنچه بر تغییرات اقتصادی به عنوان یکی از عناصر اصلی تاثیری جدی دارد عدم اطمینان از شرایط آتی است. نبود اطمینان و آرامش کافی جامعه را سمتی حرکت داده که افراد دارایی‌های خود را با هر حجم و میزانی تبدیل به امن‌ترین و قابل اعتمادترین شکل ممکن کنند. همین روند سیل غیرقابل کنترلی را به سمت ارز، سکه و طلا سرازیر کرده است.
بدیهی است‌ نه‌تنها ایران با شرایط بین‌المللی دشوار و وجود تحریم‌های خارجی و همچنین مسائل داخلی خاص امکان تامین این حجم از تقاضا را ندارد بلکه هیچ کشور دیگری نیز حتی اگر حواشی بین‌المللی فعلی ایران را نداشته باشد قادر به تامین این حجم از تقاضای ارز، طلا و سکه نخواهد بود و همین عدم تامین، به زنجیره افزایش قیمت‌ها در شرایطی که مدام بر حجم تقاضا افزوده می‌شود دامن می‌زند.
عدم اطمینان مردم به شرایط اقتصادی و ناتوانی در ترسیم آینده‌ای روشن اما موضوعی خلق‌الساعه نیست و خود حاصل نبود مدیریت توانمند و برنامه‌ریزی مناسب و بی‌توجهی به آینده‌پژوهی اقتصادی است. دولت اگر امروز هم هیچ نقشی در جابه‌جایی‌های عظیم نرخ ارز نداشته باشد اما عدم نقش‌آفرینی آن در زمان مناسب، شرایط فعلی را رقم زده است.


مسیر حرکت سیل‌آسای بخشی از جامعه که دارایی خود را به ارز تبدیل می‌کنند درست نیست‌ اما این مسیر نادرست همان راهی است که دولت ایجاد کرده است.
امروز دولت فعال و هوشمندانه عمل نمی‌کند. چندی پیش شاهد بگیر و ببندهای غیر‌اصولی به شکل فیزیکی بودیم و امروز شاهد رهایی بی‌چون و چرای بازار. این مدیریت نادرست است که منجر به افزایش قیمت‌های ناگهانی شده و حقیقت آن است که هیچ فعالیت برنامه‌ریزی شده و هدفمند واقعی را از سوی دولت شاهد نیستیم. نرخ واقعی ارز به طور قطع رقمی کمتر از 10 هزار تومان است که البته با توجه به شرایط فعلی همین رقم نیز به دلیل عدم توانایی در تامین ارز قابل پذیرش نیست.
تصمیم‌گیری‌های دولت همواره دو مسیر خطرناک را طی می‌کند، گاه عجولانه است و گاه با تاخیر، همچنین از آنجا که هیچ قدمی در راستای گفت‌و‌گو و هم‌اندیشی با مردم و البته بخش خصوصی برداشته نمی‌شود، نمی‌توان انتظار داشت شرایط بهبود پیدا کند. نیاز اساسی جامعه و اقتصاد کشور به طور قطع گفت‌و‌گویی شفاف با مردم است. بدیهی است پذیرش این باور که همه جامعه در یک کشتی حضور دارد خود منجر به آن خواهد شد که همکاری بیش از آنچه شاهد هستیم افزایش پیدا کند.
جامعه باید به این موضوع آگاه شود که افزایش لحظه‌ای نرخ ارز موضوعی خطرناک است و نمی‌توان زیر سایه آن قله‌های موفقیت اقتصادی را فتح کرد. متاسفانه امروز گروهی متصور شده‌اند که اگر نرخ ارز افزایش پیدا کند با سود هنگفت به دست آمده شرایط خوبی خواهند داشت، این در حالی است که چنین افزایش قیمت‌هایی نه‌تنها به سود افراد بهره‌مند منجر نخواهد شد بلکه زیان بزرگی در آینده‌ای نزدیک برای اقتصاد جامعه ایجاد خواهد کرد.
همان گونه که ابتدا اشاره شد نرخ فعلی ارز نرخ واقعی نیست و باید آرامش را به جامعه بازگرداند. این موضوع وظیفه مستقیم دولت است و باید نسبت به آن اهتمام جدی بورزد. همچنین باید گفت که مدیریت شرایط بازار در نهایت منجر به آن خواهد شد که با کاهش قابل توجه نرخ ارز مواجه شویم و از همین رو سرمایه‌گذاری در این بازار ریسک بزرگی است که احتمال خطر آن بسیار جدی است.
*عضو کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق بازرگانی تهران