جنگ ارزی با تاکتیک ماهی‌پلو!(یادداشت روز)

جمعی نشسته بودند و درباره راه‌های مقابله با شیطان سخن می‌گفتند. هرکس بنا به معلومات و خوانده‌هایش نظری می‌داد که چگونه می‌توان از شر و حیله شیطان در امان ماند. یکی در آن میان گفت من راهی می‌شناسم که می‌توان کار شیطان را یکسره کرد. سایرین با‌ اشتیاق از او خواستند که تدبیرش را هر چه زودتر با آنان در میان بگذارد. مرد رند از آنان خواست که ماهی شور فراوانی تهیه کنند و ماهی‌پلو بپزند. وقتی غذا حاضر شد گفت حالا بدون آن‌که بسم‌الله بگوئید، بخورید. رند که حسابی گرسنه بود لقمه‌ها را بزرگ‌تر برمی‌داشت و سریع‌تر از بقیه فرو می‌داد. وقتی خوردند و سیر شدند رو به جمع کرد و گفت حالا بسم‌الله بگوئید و آب بنوشید. جمع نوشیدند و با تعجب پرسیدند این کارها چه ربطی به مقابله با شیطان دارد؟! مرد رند سینه‌ای صاف کرد و گفت؛ در حدیث آمده است که اگر هنگام خوردن غذا نام خدا را بر زبان نیاورید، شیطان با شما هم‌غذا می‌شود. شیطان با ما ماهی شور فراوان خورد اما نتوانست آب بنوشد، پس از فرط تشنگی خواهد مرد!
برخی مواضعی که این روزها درباره کاهش نرخ ارز گرفته می‌شود از همین نوع است. گروهی از نمایندگان مجلس و چهره‌های سیاسی حامی دولت وارد معرکه شده و مدعی هستند کاهش قیمت دلار به‌خاطر اطمینان از تصویب لایحه CFT (آخرین لایحه از لوایح چهارگانه مربوط به درخواست‌های FATF) در مجلس است. قابل تامل‌ترین موضع‌گیری را در این میان از سفیر کشورمان در لندن شاهد بودیم. روز دوشنبه حمید بعیدی‌نژاد در پیامی توئیتری نوشت: «با شروع ریزش قیمت ارز و سکه در بازار امروز عصر ایران، حالا نوبت نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی است که با تکمیل فرآیند FATF و تصویب استانداردهای بین‌المللی نظام بانکی در جلسه فردا، روند تثبیت واقعی نرخ ارز و از میان رفتن حباب ساختگی در بازار را تداوم بخشند.»
این موضع آقای سفیر که زمانی در تیم مذاکرات هسته‌ای هم حضور داشته است، به‌شدت یادآور مواضع وی و همفکرانش درباره برجام است. مواضعی تخیلی و دور از واقعیت‌های سیاسی و اقتصادی که رقص عده‌ای خوش‌خیال که همزمان اسکناسی یک دلاری و هزار تومانی در دست داشتند، تبلور خیابانی این حجم از کلاهبرداری محاسباتی بود. کار چنان بالا گرفت که وقتی خبری از سیب و گلابی برجام نشد و رقصندگان هم به صف معترضان پیوستند، چندی بعد همین آقایان مدعی شدند که این منتقدان بودند که سطح انتظارات مردم را بالا بردند.
اجرایی کردن تعهدات FATF مین‌گذاری در میدان اقتصاد و امنیت کشور است که تلفات آن در آینده مشخص خواهد شد. برخلاف ادعای بعیدی‌نژاد و هم خط‌های وی، FATF نه تنها به ثبات قیمت ارز و کاهش مشکلات اقتصادی کشور کمک نمی‌کند، بلکه نقش ردیاب را برای بمب‌های تحریمی دشمن فراهم کرده و اندک روزنه‌های دور زدن تحریم‌ها و تنفس مبادلات اقتصادی خارجی کشور را نیز بسته و مشکلات را دو چندان می‌کند.


اما جالب‌تر از نظر بعیدی‌نژاد، اظهار نظر وزیر ارتباطات است. آذری جهرمی روز دوشنبه در توئیتی نوشت: «آیا در تیتر فردای روزنامه‌ها و طرح دیدگاه‌های صاحبنظران، به نقش شبکه‌های اجتماعی در همدلی ملی و سقوط دلار پرداخته خواهد شد؟ شاید این تجربه خوبی بود که نشان دهد برخی ایرادات مطروحه، ناشی از عدم وجود سیاست صحیح در نحوه استفاده از رسانه‌های نوین است نه نفس توسعه شبکه‌های اجتماعی.» نعل وارونه آقای وزیر در نسبت دادن کاهش قیمت دلار به شبکه‌های اجتماعی از آن دست مواضعی است که می‌توان گفت تنها در چنته ایشان یافت می‌شود. آقای وزیر! شما بر اساس کدام مستندات و استدلال‌ها ظرف چند ساعت متوجه شدید که مدال کاهش قیمت دلار را باید به گردن شبکه‌های اجتماعی انداخت؟! برخلاف ادعای عده‌ای که وضعیت حاضر را محصول خروج آمریکا از برجام می‌دانند، حداقل 9 ماه (بیش از 4 ماه قبل از خروج آمریکا از برجام) از شروع روند افزایش قیمت دلار می‌گذرد. در این 9 ماه شبکه‌های اجتماعی کجا بودند و چرا جلوی بالا رفتن قیمت دلار تا بالای 18 هزار تومان را نگرفتند؟
نگاهی گذرا و دور از سیاسی‌بازی، به اتفاقات ماه‌های اخیر نشان می‌دهد، در کنار بی‌عملی و بی‌تدبیری مسئولان دولتی، شبکه‌های اجتماعی یکی از اصلی‌ترین عوامل وضع موجود هستند. مسئله‌ای که برخی از مسئولان ارشد دولتی - مانند رئیس‌پیشین بانک مرکزی- نیز به آن اذعان کرده‌اند. در جنگ اقتصادی آمریکا علیه ملت ایران، تحریم و رسانه دو سلاح اصلی دشمن هستند. تحریم فشار اقتصادی وارد می‌کند و عملیات رسانه‌ای، با پمپاژ ناامیدی، عدم اطمینان، بی‌ثبات نشان دادن اوضاع و القای برتری مطلق حریف، زمینه را برای رسیدن کشور تحریم‌کننده به هدف، یعنی تسلیم تحریم شونده، فراهم می‌سازد.
دولتمردان محترم با شانتاژ و غوغاسالاری چنین وانمود می‌کنند که منتقدان خواهان محدودیت فضای مجازی و برچیدن شبکه‌های اجتماعی هستند حال آنکه محل بحث جای دیگری است و آن نگاه حاکمیتی و کلان به ماجراست. در حالی که جریان غربگرای داخلی با توهین و تخطئه و برچسب‌زنی، سعی دارد راه را بر هرگونه گفت‌و‌گوی منطقی و انتقادی ببندد، این روزها آمریکا و کشورهای اروپایی بدون ترس و واهمه در حال دیکته سیاست‌های خود به شبکه‌های اجتماعی هستند و این شبکه‌ها نیز چاره‌ای جز تن دادن به این قوانین ندارند. رسوایی «کمبریج آنالیتکا» یکی از جنجالی‌ترین نمونه‌های اخیر سوءاستفاده از اطلاعات کاربران شبکه‌های اجتماعی است که با همکاری فیسبوک از اطلاعات میلیون‌ها کاربر آمریکایی برای تاثیرگذاری بر انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 بهره‌برداری کردند. جالب توجه آنکه این شرکت وابسته به شرکت لابراتوارهای ارتباطات راهبردی (اس‌سی‌ال) است که سوابقی در حوزه نظامی و جنگ روانی دارد.
وقتی غول‌های فناوری دنیا حتی به شهروندان خود نیز رحم نکرده و اینچنین از آنها جاسوسی کرده و از اطلاعات آنها برای مقاصد سیاسی و اقتصادی خود و شریکانشان سوءاستفاده می‌کنند، دیگر تکلیف ایران و مردم آن‌که حاضر به پذیرش کدخدایی آمریکا نیستند، روشن است. مدت زیادی از آشوب‌های دی ماه 96 نگذشته است. آشوب‌هایی که جان عده‌ای از شهروندان بی‌گناه را نیز گرفت و شبکه‌های اجتماعی نقشی غیرقابل انکار در برپایی و دمیدن در این آتش داشتند و جالب آنکه یکی از اصلی‌ترین واکنش‌ها و دخالت‌های غرب در این ماجرا آن بود که به هر ترتیبی نباید اجازه داد جمهوری اسلامی شبکه‌های اجتماعی را کنترل یا محدود کند.
اقتصاد کشور بیمار است و تب و لرز آن با پایین و بالا شدن قیمت دلار یکی از عوارض این بیماری است. بدون شک پایین آمدن چند هزار تومانی قیمت ارز، پس از آن افزایش نجومی و بی‌منطق، اتفاقی مثبت است اما واقعیت آن است که تا برخی دردهای مزمن اقتصاد درمان نشود و به موازات آن افکار عمومی کشور از چنگال تروریست‌های کیبوردی نجات نیابند، وقوع چنین التهابات و شوک‌های اقتصادی غیرقابل انتظار نیست. موضع آقایان بعیدی‌نژاد و آذری‌جهرمی را در واقع باید نوعی فرار به جلو دانست. کشور درگیر یک جنگ تمام عیار اقتصادی و رسانه‌ای است. وزارت ارتباطات یکی از قرارگاه‌های اصلی جبهه خودی در فضای مجازی به عنوان اصلی‌ترین میدان جنگ اقتصادی است. نسبت دادن قیمت دلار به شبکه‌های اجتماعی، ادعایی بی‌اساس برای پوشاندن سیاست‌های غلط دولت در حوزه فضای مجازی است. بعیدی‌نژاد و دوستانش هم که این روزها باید پاسخگوی قصه نافرجام برجام باشند، به‌جای پاسخگویی درباره تعهدات و امتیازات یک‌طرفه‌ای که به حریف دادند، می‌خواهند با دادن وعده‌های واهی، تعهدات جدیدی بر دوش کشور بار کنند. البته از دولتی که به‌قول پدرخوانده‌های اصلاح‌طلبش، دولت برجام و تلگرام است، بیش از تاکتیک ماهی‌پلو نیز نمی‌توان
انتظار داشت.

محمد صرفی