روزنامه شهروند
1397/07/11
نیکزاد، فاطمه و یک تصمیم باورنکردنی
شهروند| نیکزاد و فاطمه چند ماهی است عقد کردهاند و قرار بود بعد از ماه محرم و صفر، یک جشن عروسی مجلل و باشکوه با تقریبا هزار میهمان در اراک برگزار کنند. نیکزاد منتظری تکفرزند خانواده منتظری است و از خیلی سال پیش همه فامیل و آشنایان منتظر عروسی یکی یکدانه آقای داوود منتظری بودند. اما یک تلنگر درونی برایشان کافی بود تا همه رویاها و آرزوهایشان برای برگزاری عروسی مجلل را فراموش کنند و تصمیم بگیرند هزینه صد میلیونی عروسیشان را صرف ساخت حمام و سرویس بهداشتی برای مردم محروم منطقه سیب و سوران سیستانوبلوچستان کنند.چه میشود که یک زوج جوان در آستانه شروع زندگی مشترکشان، پا روی رویاهایشان میگذارند و در یک تصمیم بزرگ و خیرخواهانه هزینه سفرشان را صرف کمک به هموطنانشان میکنند؟ ماجرا از این قرار است که داوود اپتومتریست و داوطلب هلالاحمر به همراه تیم سلامت این استان برای کمک به مردم سیستان راهی سیب و سوران میشود. نخستین تیم سلامت استان مرکزی همزمان با سایر استانها به سیستانوبلوچستان اعزام شد؛ داوود منتظری چشمهای مردم منطقه بهخصوص دانشآموزان را معاینه کرده و متوجه میشود بسیاری از مردم محروم سیب و سوران مشکل بینایی دارند و شماره چشمشان بالای یکونیم است و نیاز اساسی به عینک دارند. تجربه حضور در تیم هلالاحمر و مشاهده وضع سلامت مردم منطقه باعث میشود این عینکساز داوطلب اراکی به هزینه خود 200 عینک برای مردم این منطقه که بیشتر دانشآموزان بودند، آماده کند و بعد از مدتی برایشان ببرد. پدر از ماموریت هلالاحمر برمیگردد و ماجرا را برای خانواده تعریف میکند؛ از مشقت زندگی مردمی میگوید که برخی از آنان حتی از نیازهای اولیه زندگی هم برخوردار نیستند.
قصه این خانواده خیر به جایی میرسد که برای تحویل 200عینک، همسر، پسر و عروس آقای منتظری هم همراهیشان میکنند، چراکه دوست دارند خودشان از نزدیک ببینند مردم سیب و سوران چگونه روزگار سپری میکنند. همین سفر برای زوج جوانی که در تدارک برنامه جشن عروسیشان بودند کافی است تا یک تصمیم بزرگ بگیرند. نیکزاد منتظری لیسانسش را در رشته علوم آزمایشگاهی گرفته، ولی برای اینکه حرفه پدرش را ادامه دهد و به او کمک کند، در مغازه عینکفروشی او حرفهآموزی کرده و کار میکند. او که به همراه همسرش فاطمه گودرزی برای تحویل عینکها پدر را همراهی میکرد، برای «شهروند» از تحتتاثیر قرار گرفتن بعد از مشاهده محرومیت روستانشینان سوران میگوید: «همسرم گفت نمیخواهم عروسی میلیونی برایم بگیرید؛ شرایط محیطی منطقه سیب و سوران همهمان را متحول کرد. پدرم از خیرین داوطلب جمعیت هلالاحمر استان مرکزی است که گاها بخشی از درآمد خود را به مناطق محروم اختصاص میدهد و من و همسرم نیز تصمیم گرفتیم با الگوگیری از پدرم به جای برگزاری مراسم عروسی، هزینه آن را برای ساخت حمام و سرویس بهداشتی در نظر بگیریم.
وقتی از او میخواهیم مثالی در توصیف محرومیت منطقه بیاورد، میگوید تعریف میکنم و امیدوارم همهاش را منتشر کنید: «مثلا ما روستایی در سوران سیستان دیدیم که کلا 6 چادر یا به اصطلاح کپر داشت و همه ساکنان این کپرها از یک شیر آب دستساز از چشمه برای خوردن و استحمام استفاده میکردند. نه سرویس بهداشتی داشتند و نه حمام؛ در این کپرها، بچه نوزاد، مرد میانسال و زنان و مردان بودند، یعنی همه نوع آدمی درحال زندگی بدون حداقل امکانات بود. من و همسرم با دیدن این روستا و دیگر مکانهای این بخش واقعا متاثر شده و این تصمیم را گرفتیم. همسرم همانجا به من گفت حاضر نیستم لباس عروس 20 میلیونی بپوشم، درحالیکه هموطنانم در این وضع بد زندگی میکنند. همین شد که تصمیم گرفتیم به جای عروسی مفصل هزار نفری، هزینه 100 میلیونی جشن را برای ساخت حمام و سرویس بهداشتی در روستاهای سیب و سوران صرف کنیم.»
او توضیح میدهد که برای این کار با فرماندار و استاندار و رئیس هلالاحمر استان سیستان صحبت کرده و هماهنگیهایی انجام دادهاند و درحال برآورد هزینه هستند تا مصالح و مواد اولیه مورد نیاز را تهیه کنند و به منطقه بفرستند. تا جایی که برآورد تقریبی نشان میدهد برای هر کپر روستایی 4 تا 5میلیون تومان لازم است تا سرویس بهداشتی و حمام ساخته شود. این جوان که در علوم چشمپزشکی هم سررشتهای پیدا کرده است، میگوید: «متاسفانه در این سفر متوجه شدیم 50 نفر از همین منطقه به خاطر آبمروارید و نبود امکانات درمان و عمل جراحی بینایی خود را از دست دادهاند و بسیاری هم در معرض این خطر قرار دارند. این درحالی است که زاهدان به بیمارستان تخصصی چشم مجهز است، ولی روستاهای محروم پزشک متخصص ندارند.» نیکزاد میگوید: امیدواریم دعای خیر مردم این مناطق محروم توشهای برای آخرت ما باشد؛ خیلی خوشحالیم که زندگی مشترکمان را با این تصمیم بزرگ بشردوستانه شروع میکنیم.
مادر نیکزاد هم وقتی میخواهد از احساسش درباره تصمیم پسر و عروسش بگوید صحبتهایش را با این جمله آغاز میکند: خیلیخیلی به آنها افتخار میکنم؛ پسرم تکفرزند خانواده است و همهمان آرزوی دیدن عروسیاش را داشتیم، ولی با این کارشان من به آنها افتخار میکنم و مطمئنم زندگی بسیار خوبی در پیش خواهند داشت. نیکزاد و فاطمه وقتی از نزدیک منطقه سیب و سوران را دیدند، در تصمیمشان مصمم شدند و عنوان کردند لزومی ندارد عروسی پر هزینه بگیرند. چیزهایی که همسرم تعریف کرده بود، باورمان نمیشد، تا زمانی که خودمان رفتیم و دیدیم.
او درحالیکه از مختصرشدن مراسم عروسی پسرش به یک میهمانی کوچک خانوادگی خوشحال است، میگوید: ما تمایل نداشتیم این تصمیم را رسانهای کنیم، ولی از طرفی مسئولان هلالاحمر ما را تشویق کردند برای فرهنگسازی کارهای خیرخواهانه این کار را در رسانهها بازگو کنیم و امیدواریم واقعا همه مردم به فکر هموطنانی که در سختی و محرومیت به سر میبرند، باشند. درباره سیب و سوران، یکی از کهنترینهای کره خاکی
مردمش به میهماننوازی یا همان پناهدادن مشهور هستند. شهرستان سیب و سوران همچنان که از ترکیب نام آن پیدا است از دو منطقه به نام روستای سیب و شهر سوران تشکیل شده است که قدیمیترین بافت شهرستان است و قدمت روستای سیب به اواسط دوره صفویه برمیگردد. این منطقه به استناد آثار تاریخی و باستانی فراوانی که وجود دارند، به عنوان یکی از کهنترین مناطق زیستی محسوب میشود. شهرستان سیب و سوران با وسعت 6780 کیلومتر مربع معادل 6.3درصد مساحت استان سیستان را به خود اختصاص داده است. شهرستان سیب و سوران از شمال به سراوان و از جنوب به مهرستان و از شرق به سراوان و پاکستان و از غرب به خاش منتهی میشود. مساحت شهرستان 6780 کیلومتر مربع است و چهار دهستان (پسکوه، سیب و سوران، هیدوچ و کنت) و دو مرکز شهری شامل سوران و هیدوچ دارد. مسافت این شهرستان تا تهران 1950 کیلومتر و ارتفاع آن از سطح دریا 1131 متر است. آب و هوای شهرستان سیب و سوران گرم و خشک و میانگین بارش سالانه در این شهرستان حدود 105.7 میلیمتر است. از مهمترین مناطق کوهستانی میتوان به دامنه جنوبی کوه بیرک که در شهرستان سیب و سوران واقع است و نیز بخش هیدوچ اشاره کرد که منطقهای کوهستانی است. عمدهترین محصول باغی شهرستان خرما است با تولید سالانه 21هزار تن که 81درصد آن از نوع مضافتی بهعنوان مرغوبترین خرمای کشور است. محصولات عمده زراعی شهرستان یونجه، جو، گندم و ذرت است.
سایر اخبار این روزنامه
داستان یک سقوط
راه کنار آمدن با گرانی: تغییر سبک زندگی
سلفیبگیرها در چهارراه استانبول!
چقدر چسبید این تک گل!
مجانی به ورزش خدمت میکنم
به خاطر مشکلات از ملت عذرخواهی میکنم
پول فروش ویزاهای جعلی صرف گنجیابی شد
غرفه شلوغ هلالاحمر در نمایشگاه مهارتآموزی نیروهای مسلح
بیماران رانده شده
تلخ و شیرین زندگی یک رزمیکار محتاط
ساز وآواز در این سو و آن سوی مرزها
ویراژ دزدان از تهران تا افغانستان
نیکزاد، فاطمه و یک تصمیم باورنکردنی
صفحه شهرونگ
السد صفر - پرسپولیس یک
شعب دلار را چند میخرند؟
همسايه و برنجفروش