روزنامه اعتماد
1397/07/12
ضرورت گفتوگو
در جامعه ايراني مشاركت هميشه دچار مشكلاتي بوده است. يعني درواقع اينكه مساله چه راهحلهايي دارد، برنامهريزي براي راهحلها، تامين منابع، ديدباني اجرا و مديريت و همينطور تخمين منافع و منابع آن هميشه دچار گرفتاريهايي بوده و در ساختار اجتماعي، اقتصادي و سياسي ما از بالا به پايين بوده است. بنابراين در جامعه ايراني هم معمولا پدرها و در مواردي مادرها بودند كه اين برنامه را در كنترل داشتند، مشاركت را به حداقل ميرساندند و از بالا تصميم ميگرفتند، مديريت و اجرا ميكردند. اما اتفاقي كه از دهه چهل و دهه پنجاه شروع شد اين بود كه فرصت با سواد شدن زنان افزايش پيدا كرد. زنان كه باسوادتر ميشوند، امكان اشتغال بيرون از خانه پيدا ميكنند و داراي يك درآمد مستقل ميشوند. علاوه بر آن اين زنان به آخرين دستاوردهاي بشر درباره برابري حقوقي زن و مرد (جنبشهاي عظيم اجتماعي در سطح جهان) هم دسترسي پيدا كردهاند. در چنين وضعيتي اولين اتفاق اين است كه ساختار برنامهريزي از بالا دچار شكست و شكاف ميشود و از پايين درخواست تغيير شكل ميگيرد. اين را وقتي در كنار شكاف بين نسلها بگذاريم به وضعيت امروز ميرسيم. امروز زنان باسواد يا شاغل يا در جستوجوي اشتغال هستند، دستشان در جيب خودشان است و به همين دليل به آخرين دستاوردهاي بشر در بحث برابر حقوقي دسترسي دارند و آن شكافي كه بين آنها و والدينشان وجود دارد بيشتر شده و گفتوگوي مشترك به لحاظ زماني و كيفيت محدود ميشود. اين وضعي است كه ما امروز با آن مواجه هستيم. اما براي حل اين مشكل چه ميتوان كرد؟ راهحلي كه بشر براي آن پيدا كرده، «گفتوگو» است. البته گفتوگويي كه در آن ارزشها و تكنيكهاي گفتوگو هر دو ايجاد و برقرار شده باشد. اينجا به «طرح ملي گفتوگوي خانواده» ميرسيم. انجمن جامعهشناسي ايران با معاونت خانواده و زنان رياستجمهوري تفاهمنامهاي دارد.در فاز اول اين تفاهمنامه ما در 50 شهر تسهيلگراني را آماده ميكنيم كه بتوانند مسالهسازي مشاركتي بكنند يعني بفهمند صورت مساله چيست و مهمتر اينكه به كساني كه به خانواده و مسائلشان دسترسي دارند، كمك كنند. در حوزه خانواده كه مشتمل بر زنان، كودكان و مردان است انجمنهاي متعددي به صورت سازمانهاي مردمنهاد فعال هستند. اولين تلاش انجمن جامعهشناسي ايران اين است كه اين انجمنها را در اين 50 شهر پرجمعيت كشور و مراكز استانها دور هم جمع كند و در كنار آنها كارشناسان اداراتي مانند ادارات بهزيستي، دادگستري و زندانها كه مستقيم با مسائل خانواده درگير هستند، استفاده كند. دسته سوم شامل آن دسته از دانشگاهياني ميشود كه چه به لحاظ پژوهشي و چه به لحاظ فعاليت اجتماعي با مسائل خانواده از نزديك سر و كار دارند. دسته آخر هم روزنامهنگاراني هستند كه روزانه با مسائل خانواده درگير هستند. پس انجمن تلاش ميكند اين افراد را دور هم بنشاند و به كمك آنها وضعيت موجود را مستند كرده و به اسنادي كه پايههاي گفتوگو را شكل ميدهد، تبديل كنيم. مسائلي كه به عنوان مساله در استان كرمان هست، ضرورتا در كرمانشاه و تهران نيست. پس مسائل مناطق بايد شناسايي و مستند شوند. مرحله بعدي اين است كه همه سازمانهاي مردمنهادي كه در اين فرآيند بودند و در كنار آنها تسهيلگران، مهارت گفتوگو را آموزش ميبينند. كارگاههايي كه كمك ميكند ارزشها و تكنيكهاي گفتوگو را بياموزند. در نتيجه ما در كل كشور فعالان اجتماعي را داريم كه با گفتوگو هم آشنا هستند. اينها گروههاي هدفي را كه از قبل داشتند و به آنها خدماتي ميدادند، اينبار با يك نگاه تازه به سراغشان ميروند. نگاهي كه بشود صدا را شنيد. يعني انجمني كه تا الان خدمات غذايي براي يك گروهي ميبرده، كمك ميكند كه والدين و فرزندان، زنان و شوهران بتوانند در يك فضاهايي با همديگر گفتوگو كنند. بنابراين در كشور ما تمريني شروع ميشود كه ساز و كار آن تا حالا تعريف نشده و در اين مقياس هم عملياتي نشده است. ما اميدواريم در طول يك زمان دو تا سه سال اين فرآيند گفتوگويي را همگاني كنيم. اما چند نكته ورودي مهم هست كه ما هنوز وارد آن نشدهايم و درخواست ميكنيم كه به آن توجه شود. اول آموزش گفتوگو بايد در مقطع پيشدبستان ما شكل بگيرد؛ يعني همه مربيهاي مهدكودك بايد با اصول گفتوگو آشنا باشند و بتوانند اين را در برنامههاي روزانهشان با بچهها به كار ببرند. نظام آموزش و پرورش ما يعني از دبستان تا دبيرستان و دانشگاه هم بايد اين فرصتها را داشته باشند. چرا كه ساختار ما يك ساختار تكگويي است. اين تكگويي هم در خانوادهها هست و از آن طرف در محيطهاي اجتماعي، مربيها، دبيرها و ساختارهاي ديگر. جواب ساده اين سوال كه چرا اين اتفاق در چهل سال اخير افتاده، اين است كه بر ما بينش عقوبتي كه انتهاي آن هم ميشود مهندسي اجتماعي قالب هست. بعد از آن بينش روانشناسانه قالب است كه افراد را به صورت منفرد ميبيند. ما تلاش ميكنيم كه بينش جامعهشناسانه را وارد كنيم كه با اين بينش جامعهشناسانه، صورت مساله وقتي شناخته ميشود كه صداي همه گروههاي ذينفعش شنيده شود و در طرح، حل، پيگيري مساله با يك پويش اجتماعي بتوانند مشاركت داشته باشند.
سایر اخبار این روزنامه
دادگاه لاهه به نفع ايران راي داد
پنجشنبه روز آخر نيست
بازگشت روسيه به دوران شوروي
امروز رهبر انقلاب در ورزشگاه آزادي با بسيجيان ديدار مي كنند
بهرهبرداري از حكم لاهه
اجماع در جبهه مودت
وزير خارجه امريكا: از پيمان مودت با ايران خارج ميشويم
گزارشي از ديدار روحاني با اصلاحطلبان
از روسيه انتظار داشتهباشيم؟
اتهام مبهم فساد فيالارض
كردها در عكس دستهجمعي عراق
ضرورت گفتوگو