لکنت‌های بزرگ در سیاست‌های استراتژیک زيست محيطي

در دهه‌های اخیر مدیریت و برنامه‌ریزی در ساختارِ کلان کشور برخلاف مبانی محیط زیست بوده است. این بی‌توجهی تاریخی به اقلیمِ حاکم بر این سرزمین و نادیده گرفتن توان اکولوژیک و بهره‌برداری‌های یک‌جانبه بدون ارزیابی و آمایش ما را به سمت ناپایداری توسعه و از بین رفتن تنوع زیستی و زیستگاه‌های ارزشمندی برده است. در این فرآیندِ مخرب و تهی از اقدامات خردمندانه این اقتصاد و جامعه ما بوده که دچار فسادهای عمیقِ ناشی از بی‌دانشی‌های گوناگون و تنش‌های ناشی از شتابزدگی در حکمرانی عقلانی بر منابع طبیعی شده است! بدون شک سرزمینی که سالانه دو میلیارد متر مکعب فرسایش خاک در آن صورت می‌گیرد، باید شاهدِ از بین رفتن کارایی زیستی و گسترش بیابان باشد، در حالی که متوسط جهانی آن ۲.۵ تن در هکتار است؛ گویا فراموش کرده‌ایم که در یک مدار خشک و فراخشک زیست می‌کنیم و هرگونه اقدام مخرب با هر هدفی می‌تواند آینده این سرزمین را به چالش‌های غیر قابل پیش‌بینی بکشاند! هنگامی‌که تنها در منطقه کوهستانی زاگرس شاهد نابودی بیش از 18 میلیون اصله درختِ بلوط هستیم، بروز مخاطراتی همچون سیل، تشدید خشکسالی و گسترش فقر چندان عجیب نبوده و نیست. شوربختانه از یک دهه گذشته شاهد خشکسالی در مناطقی در زاگرس هستیم که مرطوب و فرامرطوب هستند و امروز اگر این نقاط را از دست بدهیم، بخش بسیار بزرگی از منابع آب و خاک خود را برای یک مدت نامعلوم نخواهیم داشت. طبق آمار منتشرشده از سوی سازمان جهاد کشاورزی، در دو دهه اخیر حدود یک‌سوم کل روستاهای کشور خالی از سکنه شده‌اند و این بحران حاشیه نشینی و تنش‌های اجتماعی و فرهنگی را مضاعف کرده است.
هنگامی‌که مالیات سنگینِ نادیده گرفتن ساختار اکولوژیکی را جوامع محلی با یک روزگار دشوار می‌دهند و در کلانشهرهای کشور، مردم در یک محیط زیست سالم تنفس نمی‌کنند، علت آن موردي جز ظهور و تداوم لکنت های بزرگ در سیاست های استراتژیکِ کشور نبوه و نیست! اگر نیک بنگریم و تمامی شاخص های تاثیرگذار روی اکوسیستم های آبی و خاکی خود را به صورت کارشناسانه و علمی ارزیابی کنیم، درخواهیم یافت که امروزه دچار یک ورشکستگی عمیق در کارایی سرزمین شده‌ایم. امروزه بسیاری از تالاب ها و دریاچه ها و رودخانه‌های ما قربانی یک ژنِ خودخواه و البته نا‌آگاه به مباحث اقلیمی شده که بیم گسترش کانون‌های تولید گرد و غبار حتی تا نزدیکی های پایتخت هم آمده است! با توجه به شرایط حاکم بر خاورمیانه و همچنین با در نظر گرفتن کشورهای همجوار که ثبات سیاسی نداشته، درگیر جنگ های فرقه ای و قومی هستند و محیط زیست برای‌شان اولویت آخر هم نبوده و نیست، بستن هرگونه تفاهم نامه تنها یک راهبردکاغذی است و اثربخشی چندانی بر استان‌های غربی کشور که روزهای گذشته را در زیر باران ذرات ریز معلق سپری کردند و موج های بعدی نیز در راه هستند،ندارد. اما نمی توان مردم استان‌های خوزستان،ایلام و لرستان را به سکوت اجباری دعوت کرد؛راهکار در به‌کارگیری اقلیم شناسان و اکولوژیست هایی است که در کانون های تصمیم گیری راهی ندارند. در حال حاضر منطبق شدن با شرایط موجود و حرکت به سمتِ پرداخت حقابه طبیعت و بازگشت پایداری به اکوسیستم هایی همچون هورالعظیم نداشته و باید شرایط اقتصادی را برای مردم از طریق زیستن در یک محیط زیست سالم مطلوب كنيم. این در حالی است که در تمامی این سال‌ها برخی با پنهانکاری‌های فسادگونه روی ضعف های شدید مدیریتی سرپوش گذاشته و با برنامه‌ریزی های خاص تنها شرایط را برای عمیق شدن آسیب های اجتماعی فراهم کرده و غافل از این موضوع هستند که حاصل تحقیقات مستقل را نمی توان از چشم مردم دور نگه داشت. به عنوان مثال امروز حاصل آلودگی های گوناگون نفتی یا ناشی از تخلیه فاضلاب در مناطق مختلف کشور را نمی توان در چرخه تولیدات کشاورزی نادیده گرفت زیرا پژوهشگرانی هستند که فارغ از هرگونه سیاسی‌کاری، نتایج را منتشر و تحلیلگران نیز به گوش مردم می رسانند؛هرچند قدرت نادیده باقی گذاشتن برخی اتفاقات زیاد است اما شفاف سازی یکی از اصلی ترین مطالبه های مردم در برخورد با چالش های مرتبط با سلامتی خویش هستند. امروزه با از دست دادن بخش بسیار بزرگی از غنای زیستی خویش، یک محور مهم و اساسی در چرخه محیط زیست انسانی و طبیعی را به مخاطره انداخته ایم و آن امنیت غذایی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت و بر سر ادامه کشاورزی ناپایدار و کوبیدن بر طبل توخالی تولید محصولات تراریخته با سلامتی مردم معامله کرد!در حال حاضر حرکت به سمت توسعه پایدار تنها با سر دادن شعار و ژست های بیهوده عملی نخواهد شد و یک اراده جدی با مشارکت تمام نیروهای فعال در حوزه‌های محیط زیست، اقتصاد و جامعه شناسی را طلب می کند؛بدون شک برنامه ریزی های انسان محور با در نظر گرفتن تمامی اصول حفاظت از اندوخته های ژنتیکی کشور ما را به سمت یک اقتصاد سالم برده و درنهایت نسل های آتی نیز با مشکلات کمتری زیست خواهند کرد اما اگر با شرایط اکولوژیکی منطبق نشویم به سمت یک خودکشی زیستی رفته ایم که بازگشت از آن نزدیک به محال است!
قیمت لحظه ای ارز دیجیتال