سازنده ساز باید خودش هم هنرمند باشد

نداسیجانی
خبرنگار
در متون علمی سازشناسی آمده«سازهای مختلف در کشورهای گوناگون جهان به دست یک سازنده ساز ساخته نشده بلکه مانند زبان و دیگر پدیده‌های اجتماعی که در دنیا سنت شده – مانند غذاو لباس مردمان- همراه با نیازهای انسان‌ها تکامل یافته و سازندگان اولیه آن فرد نبوده و طی هزاران سال تکامل یافته و هر‌سازی با ذائقه‌ای ملی نقش بارز خود را تاکنون ایفا کرده است» تاریخچه ساز‌سازی درایران تاریخچه‌ای طولانی دارد؛ پیش ترها شاید کمتر کسی فکر می‌کرد ساز هم می‌تواند نیازی در کنار دیگر نیازهای مردم در جامعه باشد و آنقدر رشد کند که به تکامل برسد؛ مانند ساز تار استاد فرج‌الله که از استادان منتخب دارالصناعه ناصری بود که توانست این ساز را در زمان خود به اوج کمال برساند بعد از آن روزگار ساز تار مسیر دیگری را دنبال می‌کند و هوانس آبکاریان، معروف به یحیی(از ارامنه جلفای اصفهان) تحول بزرگی در این ساز به وجود می‌آورد به طوری که امروزه شکل و ساختمان کنونی تاری که ساخته می‌شود از روی تار یحیی بوده  و به الگوی یحیی معروف است. بعدترها ابراهیم قنبری مهر که از سال‌ها پیش با استفاده از راهنمایی‌های ابوالحسن صبا، سورن آراکلیان و... به ساخت و مرمت سازهای ایرانی و غربی پرداخته بود و  در سال 1334 نخستین کارگاه سازسازی را در اداره هنرهای زیبا دایر کرد. صاحبنظران براین عقیده هستند که سازنده باید درک درستی از ساز داشته و حتی باید دستی هم در نوازندگی داشته باشد تا بدانجا که از آن خشک سیم، خشک چوب و خشک پوست آوای دوست برخیزد. اما شاید کمتر کسی در بین مردم عادی با شناسنامه این کالبد چوبی آشنا باشد و همین امر سبب شده سازها همیشه در کنج هنرموسیقی ایران مهجور باقی بمانند و هیچگاه مجال بیان نیابند و به‌دست عاشق پیشگان صدای خود را به گوش جامعه برسانند. محمود فرهمند یکی از همین سازندگان تار است متولد 17 مهر سال 1327 و از بنیانگذاران مرکز سازسازی چاووش. پدربزرگش ازتعزیه خوانان قدیمی بود و پدرش هم صدای خوب داشت. داستان سازسازی او سرنوشت متفاوتی دارد و سال‌های بسیاری که در کارگاه سازسازی‌اش با آثاری که خلق می‌کند فرزندی دیگر در موسیقی ایران متولد می‌شود؛ فرزندانی که هر کدام دارای شناسنامه هستند اما نمی‌داند در کدام گوشه دنیا به بالندگی رسیده‌اند و به دست چه کسانی سیم‌های تار به صدا درمی‌آید. فرهمند براین نظر است که تنها یک موسیقیدان و نوازنده می‌تواند ضرورت ساخت یک ساز جدید را احساس کند آن هم با الگو از سازسازان قدیمی.گفت‌و‌گو با این هنرمند را در ادامه می‌خوانید:



در هفته‌های گذشته نخستین آموزشگاه سازسازی ایران با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افتتاح شد درحالی که سال‌ها پیش نخستین مرکزسازسازی در قالب گروه موسیقی چاووش راه‌اندازی شده بود. در مورد این مرکز و فعالیت‌هایش درآن دوره توضیح دهید؟
سال 63 اولین آموزشگاه سازسازی با همکاری استاد محمدرضا لطفی درکانون چاووش راه‌اندازی شد و در حال حاضر مراکزی که با عنوان کارگاه‌های ساز‌سازی درتهران و شهرهای مختلف ایران فعالیت می‌کنند برپایه همان زحمات و تلاش‌های مرحوم لطفی شکل گرفته است.آن زمان به مدت سه سال سرپرستی کانون را برعهده داشتم و شاگردانی که امروز به سازسازی مشغول هستند ثمره فعالیت‌های آقای لطفی و من بوده ‌اند.
این مرکز با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد فعالیت می‌کرد؟
خیر. این کاربا تفکرانسان بزرگی چون لطفی شکل گرفت. ایشان براین نظر بودند درایران سابقه سازسازی وجود ندارد و بیشتر در پستوی خانه‌ها و به‌صورت انفرادی انجام گرفته بنابراین این مرکزفرهنگی را پایه‌گذاری کردند و با ایجاد یک سالن و دعوت ازاستادان بزرگ آموزشگاه ساز‌سازی ایجاد شد و بسیارهم مورد استقبال علاقه‌مندان قرارگرفت و درآن مدت زمان (سه سال) نتایج بسیار خوبی حاصل شد و با اطمینان می‌گویم درهیچ دوره ای ازتاریخ موسیقی ایران این تعداد سازنده سازوجود نداشته است.
حرفه‌ای که استادان موسیقی به قول معروف به اهلش آموزش می‌دادند وعلاقه‌مندان با یک امتحان ورودی می‌توانستند به این مرکزوارد شوند ؛استادان به این مرکز نظارت کامل داشتند واگرهنرآموزان با جدیت آن را پیگیری می‌کردند یا از روی تفنن در این کلاس‌ها شرکت می‌کردند سریعاً تشخیص داده می‌شد اما برخی افراد تصور می کردند به مرحله استادی رسیده‌اند و با راه‌اندازی یک مغازه براین نظر بودند که سازسازی به مانند نجاری است و براحتی می‌توان ساز ساخت درصورتی که حتی نمی‌توان یک مضراب به سازهایشان زد، اما درمقابل افرادی هم بودند که بنام شدند مانند استاد یحیی. البته پیش ازایشان بزرگانی بودند که با شیوه‌های متفاوت ساز می ساختند که البته هرکدام ارزش‌های خود را داشت به مانند خواننده‌های موسیقی ایران طاهرزاده، قمرالملوک وزیری و... که هر دوره سبک و سیاق متفاوتی در آوازخوانی بود بنابراین در سازسازی هم به همین نسبت تغییر و تحول وجود داشت اما نمی‌توان رده‌بندی در نظرگرفت. به‌طورمثال بگوییم شیوه ساز‌سازی استادان فرج‌الله کمتر از یحیی است چرا که درهر دوره شیوه نوازندگان با شیوه سازسازان برابر بود و رفاقت و دوستی داشتند. نوازندگان بزرگی چون میرزا عبدالله، میرزا حسینقلی و درویش خان در یک دوره با ساز استاد فرج‌الله ساز می نواختند و بعد فوت این استادان بزرگ، دیگر کسی به آن شیوه نوازندگی نمی‌کرد و در دوره استاد یحیی شیوه نوازندگی کاملاً تغییرمی کند.
با این حساب باید بگوییم سازهایی که درهر دوره ساخته شده درنوازندگی استادان تأثیرگذار بوده است!
بهتراست بگوییم هرمسأله‌ای دراجتماع درهنر بی‌تأثیر نبوده است به‌طورمثال دریک دوره صدای طاهرزاده در صفحات گرامافون شنیده می‌شد و زمانی که رادیو تأسیس می‌شود دیگر کمتر کسی صدای او را می‌شنود یا در دوره درویش خان یا صبا موسیقی به‌صورت یک هنر واقعی پایه‌گذاری شد و ادامه داشت تا دوران رادیو و درآن زمان دیگر شیوه‌های خوانندگی اقبال آذر و علی اکبرخان شهنازی شنیده نمی‌شود و فرم خواندن خوانندگان تغییرمی کند و هنرمندانی چون بنان، گلپایگانی و ایرج برسرکار می‌آیند و آواز قدما به گوش نمی‌رسد البته درنوازندگی هم وضع به همین منوال است به‌طور مثال سبک نوازندگان در دوره استادان میرزا حسینقلی با دوره جلیل شهناز و فرهنگ شریف کاملاً متفاوت است. این سیراجتماعی و تکاملی ساز‌سازی و خوانندگی است. این سیر تاریخی برهمه چیزاثرگذار بود حتی در ساخت ساز و می‌بینیم که استاد یحیی درآن زمان ساز را به زیبایی می‌رساند اما این ساز به لحاظ صدادهی بسیارمتفاوت با ساز استاد فرج‌الله است.
آیا خواننده به‌مانند نوازنده ضرورت ساخت یک ساز را در یک گروه یا ارکستر احساس می‌کند؟ به این لحاظ که طی این سال‌ها خوانندگانی چون استاد شجریان سازهایی را ابداع کردند.
خواننده نمی‌تواند درانتخاب سازجدید نقش داشته باشد و تاریخ نشان خواهد داد که این سازها درآینده جایگاهی نخواهد داشت. آهنگسازی چون «فردریک شوپن» براین نظر بود در ارکستر سمفونیک نیاز به یک صدای خاص احساس می‌شود و بر حسب همین نیاز به کارخانه سازسازی سفارش ساز می‌دهد. بنابراین تنها یک آهنگساز می‌تواند نیاز صدای جدید در ارکستر را تشخیص بدهد. به‌طور مثال آقای علیزاده ایده ساخت یک سازبه نام «سلانه» را می‌دهد و آقای شجریان هم در مقام خواننده برای صدا دهی بهتر و حجم بیشتر صدای ارکسترخود تصمیم گرفتند تعدادی سازاضافه کنند. اما تنها نوازنده و موسیقیدان می‌تواند نیاز یک صدا را در ارکستر احساس کند و برحسب ضرورت این ساز تولید می‌شود.
از زمان استاد یحیی تا به امروز تغییر و تحولات بسیاری در اجتماع به وجود آمده با وجود این آیا نیاز است در ساز تار هم این تغییرات ایجاد شود یا آنکه تاری که امروز مورد استفاده نوازندگان است یک ساز تکامل یافته است؟
خیر.هیچ نیازی به تغییر در ساز تار نیست و تقریباً تکامل یافته است و سازندگان ساز باید ازهمان الگو‌ها و اندازه‌های تعریف شده‌ای که از زمان استادان فرج‌الله و یحیی باقی مانده است استفاده کنند، اما این سازندگان ساز باید براساس علم و دانشی که از ساخت یک ساز کسب کرده‌اند و با همان فرم‌های تعریف شده‌، سازی مانند استاد یحیی بسازند. ساز ویولن استرادیواریوس هم 250 سال پیش ساخته شد و تا به امروز تغییر نیافته است. برخی سازها به‌جایی می‌رسند که قابل تغییر نیستند و این الگوها تا صد یا هزار سال دیگر هم باقی خواهد ماند و تنها می‌توان در داخل ساز و جنس چوب یا ظرافت کاری‌های آن تغییراتی ایجاد کرد نه الگوی بیرونی ساز.
موسیقی ایرانی بر پایه ردیف و دستگاه است و تا به امروز برهمین اصول حفظ و باقی مانده است.معیار اصالت یک ساز بر چه اساسی است !آیا به سازنده ساز بر می گردد یا خود ساز؟
اصالت به گذشته موسیقی ما برمی گردد. در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» نوشته روح‌الله خالقی اشاره شده سازتاری که در دست آقا غلام حسین (پدرخوانده میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله) است شباهت به سازهای آذری دارد و فرم یک ساز ایرانی را ندارد اما در دوره امیرکبیر وزیرناصرالدین شاه موسیقی مسیردیگری را طی می‌کند. ناصرالدین شاه علاقه بسیاری به موسیقی، نقاشی، شعر و ادب داشت و همین امر سبب می‌شود امیرکبیر از اصفهان بهترین نوازندگان و سازندگان ساز را به تهران بیاورد و مکانی را با عنوان دارالصنایعه به آنها اختصاص می‌دهند و همه هنرمندان و صنعتگران درآنجا جمع می‌شوند که شاخص‌ترین آنها استاد فرج‌الله است و نوازندگانی چون میرزا حسینقلی با ساز فرج‌الله ساز می‌نواختند. بنابراین موسیقی ردیفی ما ازآن دوران آغاز می‌شود و ساخت سازهم از همان دوران قاجار پایه‌گذاری شد؛ البته نه آنکه پیش از این ردیف موسیقی وجود نداشته بلکه استادان بزرگی چون میرزا عبدالله، میرزاحسینقلی آنچه را که از گذشته باقی مانده  تدوین کرده‌اند. موسیقی ما دوهزار سال پیش هم وجود داشته اما به دست بزرگان جمع‌آوری و تدوین شده است.آن زمان اگرهرنوازنده به درجه استادی می‌رسید باید برپایه ردیف‌هایی که باقی مانده بود یک ردیف موسیقی خلق می‌کرد مثل ردیف شهنازی و ردیف صبا. در سازهم به همین صورت است؛ سازنده ساز باید با تاریخ موسیقی آشنایی داشته و خود یک نوازنده باشد.
تخصص و مدرک تحصیلی من نوازندگی تار است و از 14 سالگی با موسیقی و ساز آشنا بودم.کسی که به‌دنبال سازسازی است باید ریشه درهنر داشته باشد و صدای خوب را بشناسد. البته صدای خوب هم درجه‌بندی می‌شود و به درک و شناخت فرد بستگی دارد به‌طورمثال صدایی که به گوش استادان بزرگی چون نورعلی خان برومند رسید یک صدای مطلق بود. آن زمان موسیقی اروپایی به موسیقی ایران نفوذ نکرده بود نه گیتاری بود و نه ضبط صوت، اما امروزه می‌بینیم خواننده در ابتدا موسیقی سنتی می‌خواند و بعد تصمیم می‌گیرد پاپ بخواند و توجیه‌شان این است که شرایط جامعه تغییر کرده در صورتی که سال‌ها پیش هم موسیقی در اروپا تغییرکرد اما هیچ گاه موسیقی اپرا یا کلاسیک آنها دچار تحول نشد و مخاطبان خاص خود را همچنان حفظ کرده است.
سال 57 با وجود تبحر و تخصص در نوازندگی تار، ساز‌سازی را انتخاب کردید آیا این تغییرات به‌دلیل شرایط اجتماعی و محدودیت‌های موسیقی دراوایل انقلاب بود؟
خیر. ازخردسالی به نقاشی علاقه‌مند بودم و بدون آنکه معلمی در موسیقی یا نقاشی داشته باشم این حرفه را ادامه دادم. در 12 سالگی چهره استادم فریدون جنیدی، بزرگ‌ترین شاهنامه شناس ایران را طراحی کردم. دردبستان دقیقی واقع درخیابان شاپور شاگرد ایشان بودم. وقتی استاد جنیدی نقاشی من را دیدند بسیار متعجب شدند و باور نمی‌کردند این نقاشی کار من باشد تا اینکه روزی امتحان نقاشی داشتیم با موضوع آزاد انتخاب من طراحی از یک مجله پیشاهنگی بود. استاد براین باور بود که من توان کشیدن این نقاشی را ندارم و رو به بچه‌ها گفتند تا هر ساعتی از شبانه روز درکلاس می‌مانیم تا فرهمند نقاشی‌اش را به پایان برساند. وقتی کارم تمام شد پیشانی‌ام را بوسید و از آن زمان به‌عنوان یک هنرمند نقاش در دبستان دقیقی شناخته شدم. به کلاس ششم دبستان که رسیدم ایشان راهنمایی کردند که به هنرستان نقاشی بروم اما شرط ورود به این هنرستان آن بود که از کلاس نهم شرکت کنیم و آقایی که آنجا بودند راهنمایی کردند که در هنرستان موسیقی ثبت‌نام کنم. البته با موسیقی آشنا بودم. پدرم علاقه‌مند به موسیقی گلها بود و صدای خوبی داشت بنابراین سرانجام به هنرستان موسیقی ملی وارد شدم. ریاست این هنرستان بر عهده استاد حسین دهلوی بود و سرانجام با آزمون ورودی که گرفتند براین نظر بودند که من ساز تار را انتخاب کنم. استاد دهلوی از انباردارهنرستان درخواست کردند ما را به انبار ببرند و درآنجا برای نخستین بار با تار آشنا شدم و دلبسته این ساز. اولین استاد من هوشنگ ظریف بودند. روزهای دوشنبه با حضوراستاد صنعتی از شاگردان استاد قنبری‌مهر با ساختار فیزیکی ساز چون خرک‌گذاری و پوسته ساز آشنا شدیم و آموزش دیدیم آن زمان دائم در اندیشه ساخت یک ساز بودم. تا آنکه انقلاب شد ومن به‌عنوان مسئول بخش موسیقی کودک کرمانشاه انتخاب شدم. آن زمان دوران اعتصابات بود و در یکی از همان روزها استاد داریوش طلایی به همراه یکی از دوستان به کرمانشاه آمدند و برای گردش به شهر پاوه رفتیم. کنده درختی درآنجا بود که آن را خریداری کردم و الگوی ساز تار را روی آن چوب طراحی کردم و آرام آرام توانستم ساز تار را بسازم و بعد آن تعدادی سیم روی آن قرار دادم که اتفاقاً صدای خوبی هم داشت. یک روز با همین ساز به کانون چاووش رفتم، استادان علیزاده، مشکاتیان، لطفی و شکارچی هم حضور داشتند؛ وقتی شروع به نوازندگی کردم آقای لطفی از اینکه توانستم یک تار بسازم متعجب شدند و من را تشویق کردند این کار را ادامه بدهم. البته به مروز زمان دو ساز تار دیگر هم در کرمانشاه ساختم. بعد از یک سال آقای لطفی با من تماس گرفتند و گفتند هیچ آموزشگاه حرفه ای برای ساخت ساز وجود ندارد و کسی بخوبی به رمزو رموز ساختن ساز تار وارد نیست بنابراین پیشنهاد دادند کارگاه ساز‌سازی درکانون چاووش را راه‌اندازی کنیم که درآخر به سرانجام رسید.
اما شاید اگر این اتفاق نمی‌افتاد امروز یک نوازنده مطرح و شناخته شده در ساز تار بودید، چرا که سازندگان ساز بستری برای معرفی خود به جامعه ندارند و کمتر افرادی سازنده یک ساز را می‌شناسند. آیا از اینکه به‌عنوان یک سازنده ساز شناخته شدید گلایه ندارید؟
درمدت چهل سالی که در ساخت تار فعالیت می‌کنم اگر خودستایی نباشد به درجه ای از شناخت ساز تار رسیده‌ام و احاطه کامل پیدا کرده‌ام و به جرأت می‌توانم بگویم که همه دست‌اندرکاران چه در داخل و چه خارج از ایران هنرنوازندگی بنده را می‌شناسند اما شاید خیلی از نوازندگان جامعه امروز را مردم نشناسند. بنابراین درانتخاب راهم نه تنها پشیمان نیستم بلکه بسیار مفتخرم. آن زمان آقای لطفی به من گفتند تعداد نوازندگان بسیار است اما سازنده ساز اندک‌شمار است و کسی به مانند تو در این حرفه تخصص ندارد. البته گرایش من به سازسازی به سبب علاقه‌ام بود نه بعد مالی یا آنکه تحت تأثیر حرف‌های آقای لطفی قرار گرفته باشم. ساخت ساز کمتر از نوازندگی نیست. در تاریخ موسیقی ایران تنها پنج سازنده ساز وجود داشت؛ استادانی چون فرج الله، یحیی، جعفر، عباس و شاهرخ. اما می‌بینید که تعداد نوازندگان خیلی بیش ازاین است بنابراین ساز‌سازی کار بسیار دشواری است اما به‌دلیل اینکه نوازنده روی صحنه است همیشه یک پله بالاتر از سازنده ساز قرار دارد.
هنرمندان موسیقی انتظار دارند رسانه ملی شناسنامه یک قطعه موسیقی را به‌طورکامل معرفی کند اما کمتر پیش آمده روی صحنه از یک ساز اصیل یا سازنده ساز نام ببرند آیا شما هم این انتظار را از نوازندگان دارید؟
متأسفانه نوازندگان به این موضوع توجهی ندارند در صورتی که سازنده ساز به مانند یک آهنگساز در خلق یک اثر هنری تلاش می کند. این در حالی است که صد سال از عمر سازنده معروفی چون استادان فرج‌الله و یحیی می‌گذرد اما نام آنان همیشه در تاریخ بوده و هست و بعد از این همه سال هنوز هم سازهای آنها باارزش هستند و کسانی که هنرشناس هستند آنها را و سازشان را می شناسند، اما متأسفانه نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم توده مردم آنها را بشناسند. این اتفاق در موسیقی ایران هم بوده در گذشته به‌دلیل نبود رسانه ملی مردم آشنایی چندانی با رجال موسیقی نداشتند، چرا که اگر این‌گونه بود هیچ گاه قمرالملوک وزیری در بدترین شرایط و اوضاع مالی فوت نمی‌کرد. اما می‌بینیم که بعد از راه‌اندازی رادیو و تلویزیون اوضاع مالی تمامی خواننده ها بسیار تغییرمی‌کند.‌ البته درحال حاضر هم موسیقی ایران بخصوص موسیقی آوازی ایران شرایط خوبی ندارد اگر امروز بنان و اقبال آذر در قید حیات بودند یک نفر در کنسرت آنها شرکت نمی‌کرد به این علت که ذائقه حال حاضر مخاطبان موسیقی به سمت موسیقی پاپ رفته است. استاد شجریان سال‌ها زحمت کشید تا موسیقی اصیل ایران را حفظ کند اما فرزند ایشان به سمت موسیقی‌ای رفته که مردم پسند است در صورتی که ما باید سطح فکر مردم را بالا ببریم نه آنکه در مسیر فکری جامعه حرکت کنیم. هر موسیقی شنونده و مخاطب خاص خود را دارد. البته این امر وظیفه دولت است که متأسفانه دولت و متولیان فرهنگی نمی‌خواهند آن موسیقی‌ها زنده بماند و حمایتی نمی‌کنند. وقتی به شما موسیقی پیشنهاد شود و آن را گوش کنید قطعاً دیگر به سمت موسیقی پاپ نمی‌روید. درگذشته هم موسیقی پاپ وجود داشت اما نه آنچه که امروز با عنوان موسیقی پاپ به گوش می‌رسد. ما باید برای موسیقی کشورمان ارزش قائل شویم.
آیا در حال حاضر نوازندگی تار را دنبال می‌کنید؟
نه خیلی زیاد؛ شاید یک یا دو ساعت در طول روز آن هم برای شنیدن صدای‌ سازی که به هنرجویان معرفی می‌کنم.
 استقبال خوبی هم از ساخت سازهای ایرانی صورت می‌گیرد؟
بله. بخصوص در ساز تار و سه تار. در ساز سنتور چندان مطلع نیستم اما تعداد سازسازهای تار در ایران بیشتراست.
سازهای بسیاری از چین به ایران وارد شده است آیا سازهای ایران هم به‌خارج از کشور صادر می‌شود؟
چندان مطلع نیستم اما اگر‌سازی به‌طور مثال از کشور چین وارد می‌شود قطعاً به‌دلیل روابط سیاسی بوده به مانند گیتار یا ویولن که سال‌هاست به ایران وارد می‌کنند.
سال‌های بسیاری است تلویزیون ساز‌های ایرانی را نمایش نمی‌دهد آیا نسبت به این موضوع اعتراضی هم داشته‌اید؟
بله، خیلی زیاد. آیا ساز به اندازه مواد مخدر برای مردم مضر و خطرناک است! در اغلب برنامه‌های تلویزیونی ایران مواد مخدر و... نمایش داده می‌شود اما نشان دادن ساز ممنوع است این موضوعی است که باید مطرح و بررسی شود.
اقتصاد و سیاست بی‌تأثیردر موسیقی ایران نبوده آیا ردپای سیاست را می‌توان در ساز‌سازی هم پی گرفت؟
خیر. هیچ‌کس مزاحم ساز‌سازی من نشد و به ساختن ساز ادامه دادم و دراین 40 سال توانستیم سازهایمان را به قیمت خوب به فروش برسانیم. در زمان انقلاب وقتی به مرکز حفظ و اشاعه آمدم کارمند رسمی صدا و سیما شدم آن زمان به ما گفتند حقوق شما را نمی‌دهیم مگر آنکه سرود بسازید. آنها فکر می‌کردند اگر موسیقی را حذف کنند می‌توانند مانع گوش کردن مردم هم باشند بنابراین تصمیم گرفتند موسیقی را با عنوان سرود ارائه کنند. من و فرهنگ فر معترض بودیم ما نوازنده ساز هستیم و سررشته ای از آهنگسازی نداریم اما گوششان بدهکار نبود تا اینکه تصمیم گرفتیم  پیش رئیس وقت موسیقی صدا‌و‌سیما برویم و وضعیت خود را تشریح کردیم و سرانجام با مساعدت ایشان توانستیم حقوق خود را دریافت کنیم. بعد‌ها با ساخت سرود‌های انقلابی موسیقی در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی قدرت گرفت و تدریس خود را آغاز کردیم اما در حال حاضر بازنشسته هستم و فقط آموزش ساز‌سازی دارم.
آیا نسبت به ثبت سازهای ایرانی به‌نام کشورهای دیگر هم معترض بودید! به‌عنوان مثال سال‌ها پیش ساز تار به‌نام کشور آذربایجان در یونسکو به ثبت رسید.
به هر حال سازهای ایرانی متعلق به کشورمان است و باید آن را حفظ کنیم البته این موضوع وظیفه خانه موسیقی است و باید نسبت به این مسأله تعصب داشته باشند. ما این اعتراضات را به آنها اعلام می‌کنیم اما متأسفانه اقدامی صورت نمی‌گیرد.
چرا از کانون سازندگان ساز در خانه موسیقی استعفا دادید؟
انتظاری که از این خانه داشتیم برآورده نشد. انتظار واقعی در هر حرفه ای ابتدا رسیدگی و توجه است. به‌عنوان مثال بیمه سازندگان ساز؛ اما مسئولان خانه موسیقی براین نظر بودند که تعداد افرادی که در این کانون فعالیت می‌کنند بسیار است و نباید همه آنها بیمه شوند در صورتی که ساختن ساز در ارتباط با ابزارهای مختلف چون اره و... است و ممکن است خطراتی سازنده ساز را تهدید کند. ما انتظار داشتیم بودجه و سالن بزرگ اختصاص بدهند نه اینکه به‌صورت فرمالیته تنها اسم یک کانون با عنوان ساز‌سازی درخانه موسیقی وجود داشته باشد. به هر حال چون این انتظارات فایده ای نداشت تصمیم گرفتم از حضور در این کانون استعفا بدهم.
چرا کانون ساز‌سازی چاووش را احیا نکردید؟
احداث و احیای چنین کانونی نیازمند بودجه و سالن بزرگ بود که متأسفانه این امکان درحال حاضر وجود ندارد. زمانی که آقای لطفی از ایران رفتند این کانون تعطیل شد و بعد از 15 سال که به ایران بازگشتند دیگر شرایط تغییرکرده بود و فرصت چندانی نداشتیم.
آیا نیاز است به ارکسترملی ایران یک ساز جدید اضافه شود؟
در تخصص من نیست، رهبران ارکستر باید ضرورت آن را تشخیص بدهند.
چرا رشته ساز‌سازی در دانشگاه‌ها یا هنرستان‌های موسیقی تدریس نمی‌شود؟
مرحوم لطفی آرزو داشتند که ساختن ساز همه گیر شود و آموزش داده شود. این ضروری است که یک نوازنده تار به ساختار فیزیکی ساز کاملاً آشنا باشد و صدای ساز را بشناسد. وظیفه خانه موسیقی و وزارت فرهنگ و ارشاد است که بخواهند  کمک کنند تا رشته ساز‌سازی به دانشگاه‌ها وارد شود؛ هرچند برخی با نفس خود ساز مخالف اند.
شاخصه یک ساز خوب چه چیزی است که در ارزش مادی آن هم تأثیر‌گذار باشد؟
اصل مهم صدا دهی و ظرافت یک ساز است. چرا تار یحیی امروز با مبلغ 250میلیون تومان به فروش می‌رسد! به این دلیل که از همان ابتدا روی اجزای تار یحیی به‌صورت اصولی کار شده و گذشت زمان هم تأثیری در این صدادهی ندارد و هر چقدر زمان بگذرد قیمت آن هم افزایش خواهد داشت.
میراث فرهنگی چه حمایتی از سازهای دست ساز ایرانی داشته است؟
همیشه حمایت و همکاری لازم را داشته و در موزه سازسازی توجه ویژه ای به سازهای ایرانی می‌شود. البته در سال‌های پیش بودجه بیشتری به این موزه اختصاص می‌دادند.
آینده موسیقی ایرانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
مدت بسیاری است که موسیقی‌های 40 سال اخیر را گوش نمی‌دهم و علاقه‌مند به شنیدن آثار هنرمندانی چون طاهر‌زاده، قمرالملوک، نی داوود، علی اکبرخان شهنازی و تار نوازی آقایان لطفی، علیزاده و طلایی هستم. به هر حال این سلیقه من است وقتی صدای طاهر‌زاده را می‌شنوم دیگر تحمل شنیدن این نوع موسیقی‌های جدید را ندارم. البته بعضی وقت‌ها کارهای خوبی هم ساخته می‌شود اما متأسفانه مسأله مالی زندگی بسیاری از هنرمندان امروز را تغییر داده به قول استادم علی اکبرخان شهنازی تا زمانی که این سرزمین باقی است موسیقی ما هم باقی خواهد ماند.