روزنامه اعتماد
1397/08/02
محمدبن سلمان نقشههاي ضدايراني ترامپ را برباد داد: تهران؛ غايب حاضر در پرونده خاشقجي
سارا معصوميجهان درباره جمال خاشقجي، روزنامهنگار سعودي سخن ميگويد كه روز 2 اكتبر در سفارتخانه سعودي در استانبول به قتل رسيد. با وجود سر و صداهايي كه اين پرونده در سطح بينالمللي به راه انداخته، دولت ايران ترجيح داده سكوت اختيار كند؛ سكوتي استراتژيك توامان با تماشاي ماجرا از دور. تهران و رياض در حالت قهر سياسي و قطع كامل رابطه ديپلماتيك به سر ميبرند و اين ماجرا بيتاثير بر سكوت تهران در قبال ماجراي كشته شدن خاشقجي نبود. با تطويل بحران و خودداري اوليه سعودي از پذيرش مسووليت قتل، اندك اندك تحليلها در سطح منطقهاي به اين سمت و سو رفت كه تاثير اين فشارها بر سعودي، بر ايران و البته سياستهاي دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا در قبال تهران چه خواهد بود؟ جمال خاشقجي روز 2 اكتبر مفقود شد و اين در حالي بود كه اگر سعودي دست به قتل وي نميزد قرار بود اكتبر به ماه تشديد فشارهاي امريكا بر ايران تبديل شود تا در نهايت در روز 4 نوامبر (13 آبان) تحريمهاي ثانويه امريكا عليه ايران آغاز شود. از آنجا كه از زمان حضور محمد بن سلمان در جايگاه وليعهدي، اصل در عربستان بر كار احمقانه است و تدبير به حلقه مفقوده سياستهاي سعودي بدل شده، توپي كه ترامپ از چندماه پيش براي قرارگرفتن آن در دروازه ايران دورخيز كرده بود، با اقدام محمد بن سلمان در هوا معلق و سپس تبديل به گل به خودي شد كه دروازه مشترك امريكاي ترامپ و عربستان محمد بن سلمان را باز كرد.
برخي از تحليلگران ميگويند هدف اصلي محمد بن سلمان از تمام اقدامهاي تند و تيزي كه در دو سال اخير انجام داده ترساندن منتقدان داخلي و مخالفان خارجي بوده با اين وجود اگر كشتن جمال خاشقجي براي سعودي 7 دقيقه طول كشيد، تبعات آن ميتواند پايههاي حكومت محمد بن سلمان را متزلزل كند. هرچند ملك سلمان و محمد بن سلمان ميگويند قتل خاشقجي كار عوامل خودسر بوده اما هركسي كه دستور اين قتل را داده ناخودآگاه به سياستهاي ضدايراني دونالد ترامپ حداقل در كوتاه و ميانمدت ضربه جدي وارد كرده است.
دونالد ترامپ در شش ماه گذشته و از زمان خروج از برجام تمام تلاش خود را به كار گرفت تا تهران از روز 13آبان به بعد تاثير فشارهاي سياسي و اقتصادي حداكثري بر خود را احساس كند. ترامپ با خروج يكجانبه از برجام نه تنها نتوانست از همراهي اروپاييها برخوردار شود بلكه با سدي از مقاومت مشترك چين، روسيه و اتحاديه اروپا روبه رو شد كه خواهان حفظ برجام هستند و در چندماه گذشته دست به ابتكارهاي اقتصادي بسياري براي نگاه داشتن ايران در اين توافق هستهاي زدهاند. بنابراين ميتوان گفت كه 4 نوامبر در حالي از راه ميرسد كه نزديكترين متحدان امريكا در غرب به حمايت سياسي از استراتژي ضدايراني ترامپ نه گفتهاند. در چنين شرايطي كه ترامپ به كمك سعودي براي تحت فشار قراردادن اقتصادي ايران نياز داشت، عربستان با قتل خاشقجي خود را در كلافي هزار سر گرفتار كرده است.
رييسجمهور امريكا خواهان قطع خريد نفت از ايران است اما براي جبران كسري نفت در بازارهاي بينالمللي به افزايش توليد نفت عربستان نياز دارد. اين مساله براي ترامپ با توجه به نزديك شدن به انتخابات ميان دورهاي كنگره نيز از اهميت بسياري برخوردار است. هرچند تا پيش از كشته شدن خاشقجي توسط سعودي در تركيه هم كارشناسان نسبت به موفقيت صددرصدي تحريم نفتي ايران ابراز شك و ترديد كرده بودند اما اكنون وضع براي عربستان و امريكا وخيمتر از قبل شده است.
سايت المانيتور درباره تاثير پرونده خاشقجي بر ايران مينويسد: قيمت جهاني نفت از زماني كه ترامپ در ماه مه از توافق هستهاي با ايران خارج شد بالا رفته است. كارشناسان ميگويند اگر ترامپ بخواهد تحريم نفتي ايران را به مدت نامحدود ادامه دهد، سعودي نميتواند از عهده جبران نفت ايران در بازار برآيد. روسيه نيز بر حجم توليد نفت خود افزوده و احتمالا ميتواند بر اين رقم در آينده هم بيفزايد اما هيچ كس نميتواند پيش بيني كند كه توليد با حداكثر توان تا چه زماني براي روسيه و عربستان ممكن است؟ ابهامي كه درباره آينده توان نفتي روسيه و عربستان براي جبران نبود نفت ايران وجود دارد بر بازار تاثيرگذاراست لذا نميتوان انتظار كاهش قيمت را داشت. جدا از بحران نفتي كه نقشههاي ترامپ براي ايران در سطح بينالمللي ايجاد كرده، نحوه برخورد رييسجمهور امريكا با مساله خاشقجي به نمايي از استانداردهاي دوگانه امريكا در قبال مسائل حقوقبشري تبديل شده است.همزمان با تلاشهاي ترامپ براي فشارهاي اقتصادي بر ايران، دولت ترامپ جنگ با ايران در ساير حوزهها را هم كليد زده و به عنوان مثال ايران را به نقض حقوق بشر متهم ميكند. درحالي كه جهان نگران سرنوشت خاشقجي بود مايك پمپئو، وزير خارجه ايالات متحده در نوشتاري براي فارن افرز با عنوان مقابله با ايران به نقد رفتارهاي تهران در منطقه پرداخت و همچنين اتهامهايي را در حوزه حقوق بشر بر ايران وارد كرد. در همان نوشتار پمپئو، مساله حقوق بشر را هم به 12 پيششرطي كه پيش از اين در ماه مه براي مذاكره با ايران مطرح كرده بود، اضافه كرد. چهرههاي متفاوت در دولت ترامپ در حالي ايران را به فعاليتهاي مخرب در منطقه و همچنين نقض حقوق بشر متهم ميكنند كه همزمان سرمايهگذاري وسيعي براي فروختن اين تبليغات منفي به افكار عمومي هم كردهاند. نزديكان ترامپ تلاش ميكنند با تخريب وجه ايران در افكار عمومي و فشار اقتصادي بر تهران، ايرانيها را به پاي ميز مذاكرهاي بازگردانند كه ميوه آن به قول ترامپ توافقي بهتر است. با اين وجود پمپئو در حالي در رثاي حقوق بشر در ايران نوشت كه متحد اصلي امريكا در منطقه يعني عربستان سعودي قتل شهروند خود در كنسولگرياش در استانبول را رد ميكرد. برخورد دولت ترامپ با پرونده خاشقجي به آينه استانداردهاي دوگانه امريكا در سطح بينالمللي تبديل شد. در متن حقوق بشر امريكايي خطوط نانوشتهاي وجود دارد مبني براينكه نقض حقوق بشر توسط مخالف ما محكوم اما نقض آن توسط متحد ما قابل اغماض و چشمپوشي است.
ترامپ همچنان به سعودي نياز دارد
برخي از تحليلگران امريكايي در تحليلهايي كه به نوعي رنگ حمايت از سياست ترامپ در قبال سعودي را به خود گرفته ادعا ميكنند كه دليل حمايت ترامپ در اين مقطع از عربستان نيازي است كه به نفت سعودي در نبود نفت ايران دارد. در همين رابطه پيتر بينارت در يادداشتي براي مجله آتلانتيك مينويسد: «حمايت دولت امريكا از بربريت عربستان نشانگان يك بيماري است. تشخيص اين بيماري اين است: علاقه براي آغاز يك جنگ سرد جديد در خاورميانه. وقتي در مورد خاورميانه صحبت ميكنيم، ترامپ و مشاوران سياست خارجياش يك تحليل ساده دارند: ايران مساله اصلي است و عربستان بخشي از راهحل.» اين استاد روزنامهنگاري دانشگاه نيويورك، در شرايطي كه در ادامه يادداشت خود در مقايسه ايران و عربستان سعودي اتهاماتي واهي به جمهوري اسلامي ايران وارد كرده است ، مينويسد: «امريكا بايد تلاش كند تا جنگ سرد ميان سعودي و ايرانيها را آرامتر كند، جنگ سردي كه با نبردهاي نيابتي سهمگين ميان دو كشور در سوريه و يمن تشديد شده است. اما در عوض دولت ترامپ تلاش ميكند تا اين جنگ را شعلهورتر كند.» بينارت ادامه ميدهد: «علاقه ترامپ براي جنگ سرد با ايران عامل پنهان بيميلي او در محكوم كردن عربستان در ماجراي قتل خاشقجي است. دولت ترامپ براي نابود كردن اقتصاد ايران، مجبور است كه با رياض صميمي بماند، حتي اگر اين صميميت به معناي كمك به خاندان سلطنتي در ادامه جنگي باشد كه به كشتار كودكان يمن منجر ميشود يا اگر به معناي كمك به دروغگويي درباره قتل يك روزنامهنگار سعودي باشد. اين هزينه علاقه امريكا به يك جنگ سرد است.» يادداشتنويس مجله آتلانتيك در پايان با اشاره به دوران جنگ سرد ميان شوروي و امريكا بين دهههاي 1950 تا 1980 و تقسيم جهان به دو بلوك موهوم شرق و غرب مينويسد: «ترامپ سنتهاي بدنام آن دوران را دوباره احيا ميكند. منتقدان او نبايد فقط به تلاش او براي لاپوشاني قتل خاشقجي اعتراض كنند و حتي نبايد با پايان همدستي امريكا در جنگ يمن هم راضي شوند. ريشه مشكل دولت ترامپ در تلاشش براي شعلهورتر كردن درگيري در منطقهاي از جهان است كه اتفاقا به درگيري كمتر نياز دارد. اگر دموكراتها پاييز امسال وارد كنگره شوند، اين سياست اصليترين موضوعي است كه بايد جلوي آن را بگيرند.»
وليعهد جوان فرصت طلايي نتانياهو را هدر داد
محمد بن سلمان با اشتباه نابهنگامي كه در ماجراي قتل خاشقجي مرتكب شد نه فقط ولايتعهدي خود را به خطر انداخت بلكه منافع اسراييل و امريكا در پروژه ايران هراسيشان را هم زير سوال برد.
نيويوركتايمز در تحليلي در اين باره مينويسد: «نبود محمد بن سلمان در عربستان سعودي ميتواند ضربهاي به اسراييل باشد. قرار بود محمد بن سلمان اهرمي ضدايراني در راس هرم قدرت در عربستان باشد. مسلماني كه به مساله فلسطين اهميت چنداني نميداد و حتي قرار بود معامله قرن مد نظر ترامپ را هم وي به بازار افكار عمومي در جهان اسلام بفروشد. هرچند كه عربستان سعودي همچنين رابطه ديپلماتيكي با ايران ندارد اما محمد بن سلمان در دو سال گذشته بارها و بارها در راستاي منافع تلآويو سخن گفته است.»
به گزارش «اعتماد»، زماني كه ترامپ از توافق هستهاي با ايران خارج شد تنها سعودي و برخي از فرزندخواندههايش در منطقه مانند بحرين و امارات و البته رژيم اسراييل به حمايت از رياض برخاستند. اكنون در همين ائتلاف كمتعداد نيز شكاف ايجاد شده و البته كه مقصر اين شكاف هم محمد بن سلمان است كه در لحظه طلايي تحريم ايران از نظر ترامپ دست به قتل يك منتقد معتدل آن هم در خاك يك كشور ديگر زده است. قتل خاشقجي نه فقط ملك سلمان بلكه متحدان پيداي سعودي در سطح بينالمللي و رفقاي پنهان آنها در منطقه را هم نگران كرده است.
نيويوركتايمز در بخشهايي از گزارش خود مينويسد: براي اسراييل، طرح اين مساله كه وليعهد سعودي دستور قتل خاشقجي را صادر كرده تا همين حالا هم هزينهساز بوده است. در حالي كه اسراييليها بايد طبق برنامهريزيهاي مشترك تلآويو و واشنگتن، از فرصت 30 روزه در ماه اكتبر براي جلب اجماع اقتصادي و سياسي عليه ايران استفاده ميكردند در دو هفته گذشته وادار به سكوت مصلحتي شدهاند. تيتر تمام رسانهها در اين دو هفته به پرونده خاشقجي اختصاص داشته و جايي براي عرض اندام فعاليتهاي غيرايراني نتانياهو به خصوص با توسل به اتهامهاي هميشگي مبني بر فعاليتهاي مخرب ايران در منطقه نمانده است. سفير سابق امريكا در اسراييل در اين باره به نيويوركتايمز ميگويد: ما براي ائتلافسازي عليه ايران به حضور محمد بن سلمان دور ميز نياز داشتيم اما اكنون ديگر نميتوان عضوي از كنگره امريكا يا رهبر يك كشور اروپايي را يافت كه بخواهد دور يك ميز با حضور محمد بن سلمان بنشيند.»
به گزارش «اعتماد»، قتل خاشقجي در كنسولگري عربستان در استانبول نه تنها به معناي نقض حاكميت كشور تركيه و دستور براي انجام اقدام تروريستي در خاك كشور ثاني است بلكه توانست تا حدودي پرونده جنايتهاي محمد بن سلمان در يمن را هم به چشم جهانيان بياورد به گونهاي كه رسانه امريكايي نيويورك تايمز اخيرا عكس صفحه يك خود را به بحران يمن و تيتر يك آن را به قتل خاشقجي اختصاص داده بود.
نيويوركتايمز در بخشهاي ديگري از تحليل خود مينويسد: ضربه به اعتبار عربستان سعودي ميتواند دو برنامه مهم ترامپ براي منطقه را زير سوال ببرد: نخست معامله قرن و دوم ائتلافسازي چندجانبه عليه ايران. با اتفاقي كه در كنسولگري عربستان در استانبول رخ داد حتي انگشتشمار متحدان سعودي در منطقه هم در حمايت بيقيد و شرط از محمد بن سلمان ترديد كردهاند و نگران تاثيرگذاري رفتارهاي نابخردانه وليعهدجوانبر معادلههاي منطقهاي هستند. در ميان متحدان سعودي در منطقه بيشترين ضربه را امارات متحده عربي متحمل خواهد شد كه هم در ائتلاف سعودي براي حمله به يمن و هم در سياستهاي رياض در قبال ايران با محمد بن سلمان همراه و همپياله شد. همزمان امارات دست سعودي در سركوب اخوانالمسلمين را هم رها نكرد و همين مساله پاي اين كشور به بحران در مصر، ليبي و سوريه را هم باز كرد. نكته ديگري كه وجود دارد اين است كه تصميمهاي اشتباه محمد بن سلمان وضعيت را براي متحدان ايران در منطقه يا كشورهايي كه ايران را بخشي از راهحل بحرانهاي متعدد در منطقه ميدانند و نه بخشي از مشكل، بهتر كرد. به عنوان مثال قطر و تركيه كه از سياستهاي ضدايراني عربستان فاصله گرفتهاند در حال بهرهبرداري از گرفتاري هستند كه دامن خاندان سعودي را گرفته است. در حالي كه قطر با ابزارهاي رسانهاي و تركيه با در اختيار داشتن اطلاعات به نوعي در ماجراي خاشقجي ورود كردهاند ايران ترجيح ميدهد با فاصله و از دور بحران سعودي را تماشا كند. يك تحليلگر مسائل خاورميانه در اين باره به نيويوركتايمز ميگويد: ايرانيها در سكوت به استراتژيهاي بلندمدتتر خود فكر ميكنند. ميتوان گفت كه ايران در اين مرحله نيازي به عكسالعمل ندارد و تنها كاري كه بايد انجام بدهد اين است كه شاهد شكاف در ائتلافي باشد كه ترامپ با اتكا به آن ميخواست سياست فشار حداكثري عليه ايران را پيش ببرد. يك نگاه ديگر هم وجود دارد و آن اين است كه اگر امريكا از محمد بن سلمان فاصله بگيرد، وليعهد جوان به سمت چين و روسيه متمايل خواهد شد و اين مساله ميتواند از زهر سياستهاي ضدايراني وي بكاهد چرا كه هم چين و هم روسيه در برجام باقي ماندهاند و در حال اتخاذ تدابيري براي حفظ ايران در اين توافق هستند. شايد ثمره اين داستان دور شدن سعودي از محور امريكايي – اسراييلي باشد. همزمان دوستان ايران در منطقه از بشار اسد، رييسجمهور سوريه تا حزبالله لبنان و البته حوثيها در يمن هم سكوت اختيار كردهاند چرا كه دليلي نميبينند براي خود در اين پرونده هزينهتراشي كنند. زماني كه ميبينيد دشمن شما در حال فروپاشي از درون است نيازي به انجام كار ديگري نيست. ميتوانيد بنشينيد و در آرامش صحنه را ببينيد.» درحالي كه گمانهزنيهاي متعددي درباره ادامه وليعهدي محمد بن سلمان مطرح است اما ميتوان گفت كه فارغ از نتيجه تحقيقات تركها و تصميمگيري نهايي ملك سلمان، تداوم حضور محمد بن سلمان در قدرت هم ميتواند به نفع تهران باشد. محمد بن سلمان بدنام در افكار عمومي، تضعيف شده و طردشده از جمع سران سياسي در سطح بينالمللي براي ايران بهتر از وليعهدي تازه نفس است كه كارنامهاي به سياهي محمد بن سلمان در دست ندارد.
سكوت استراتژيك ايران
ضربه به اعتبار عربستان سعودي ميتواند دو برنامه مهم ترامپ براي منطقه را زير سوال ببرد: نخست معامله قرن و دوم ائتلافسازي چندجانبه عليه ايران
درحالي كه گمانهزنيهاي متعددي درباره ادامه وليعهدي محمد بن سلمان مطرح است اما ميتوان گفت كه فارغ از نتيجه تحقيقات تركها و تصميمگيري نهايي ملك سلمان، تداوم حضور محمد بن سلمان در قدرت هم ميتواند به نفع تهران باشد. محمد بن سلمان بدنام در افكار عمومي، تضعيف شده و طردشده از جمع سران سياسي در سطح بينالمللي براي ايران بهتر از وليعهدي تازه نفس است كه كارنامهاي به سياهي محمد بن سلمان در دست ندارد
ايرانيها در سكوت به استراتژيهاي بلندمدتتر خود فكر ميكنند. ميتوان گفت كه ايران در اين مرحله نيازي به عكسالعمل ندارد و تنها كاري كه بايد انجام بدهد اين است كه شاهد شكاف در ائتلافي باشد كه ترامپ با اتكا به آن ميخواست سياست فشار حداكثري عليه ايران را پيش ببرد
يك نگاه ديگر هم وجود دارد و آن اين است كه اگر امريكا از محمد بن سلمان فاصله بگيرد، وليعهد جوان به سمت چين و روسيه متمايل خواهد شد و اين مساله ميتواند از زهر سياستهاي ضدايراني وي بكاهد چرا كه هم چين و هم روسيه در برجام باقي ماندهاند و در حال اتخاذ تدابيري براي حفظ ايران در اين توافق هستند
سایر اخبار این روزنامه
بدعت يا مصلحت
رفع ابهام از قانون
دو گامتا قهرماني
امريكا نميتواند 13 آبان را به خاطره تلخ مردم ايران تبديل كند
محمدبن سلمان نقشههاي ضدايراني ترامپ را برباد داد: تهران؛ غايب حاضر در پرونده خاشقجي
تلاش براي اصلاح قانون
ارتش سرخ در فينال
عملكردي توام با نگراني
الگويي در مديريت بحران
مرجعيت رسانههاي رسمي
فرصت به پادشاه سعودي
تصميم ترامپ
ملاحظات مهم ترميم كابينه