چرايي آمدن‌ها و نيامدن‌ها

در چهلمين سالگشت انقلاب اسلامي، بازهم علي‌رغم همه مسائل آشکار و پنهان و همه آنچه زير پوست جامعه ما به حق و ناحق دميده، مردم آمدند و مثل تخته‌هاي پولاد به هم پيوستند و نمايش دلپذير و اعجاب‌آوري را در چنين وضع و موقعيتي رقم زدند که در فضاي مشکل گوشت و نان و گوجه فرنگي و... بيفزاييد بيکاري و سختي معيشت و فقر آشکار و پنهان، موجبات حيرت جهانيان را فراهم آوردند تا براي چهلمين بار، وفاي خود را به عهد شهيدان و ايثارگران و انقلاب کنندگان، ادا کنند و با اين آمدن به جهانيان نشان دادند که قدر پرداخت آن هزينه‌هاي سنگين را می‌دانند و اگر پا بدهد باز هم حاضرند جهت اهداف متعالي، با جان و مال از عقيده و وطن دفاع کنند. اين نکته‌اي است که امثال ترامپ و هم تيمي‌هاي او در آمريکا و نيز کشورهاي ديگر، نمی‌دانند و قدرت تحليل و هضم آن را ندارند که اگر داشتند با احترام به فرهنگ و اصالت نجيبانه ايران، به پيمان خود بازمی‌گشتند و مردم را به گونه‌اي که هستند می‌ديدند و آن همه به در بسته نمی‌زدند و اگر شم سياسي داشتند و درست تحليل می‌کردند بدان باور می‌رسيدند که ايراني آن همه هزينه پرداخته است تا به همان دليلي که آمريکا می‌داند به پيش از انقلاب بازنگردد. اين حقيقت را کاخ سفيدنشينان می‌توانند از داماد شاه سابق و وزير امور خارجه اسبق ايران و پرورش يافته فضل‌الله زاهدي نخست وزير کودتاي 28 مرداد 1332 بپرسند تا از حقايق ايران کنوني بگويد به مصداق بيت: 
مدح از زبان دوست شنيدن مديح نيست                  
مدح آن بود کز لب جز دوست بشنوي 
اردشير زاهدي در شبکه روسي «راشاتودي» گفت: «عملکرد جمهوري اسلامي ايران قابل تمجيد است و تصور گروه‌هاي برانداز براي تغيير نظام در ايران خوش خيالي است.» وي با اذعان از دستاوردهاي جمهوري اسلامي گفت: گروه‌هاي برانداز فعال در خارج از ايران خائن و فاسد هستند و از دولت‌هاي خارجي، پول می‌گيرند و اينکه از جمعيت 83 ميليوني امروز ايران، 60 ميليونشان تحصيلکرده‌اند و 30 ميليون آنها کار می‌کنند و دوسوم از اين شمار، زنان تحصيلکرده هستند و... و من به اين مساله افتخار می‌کنم و... 


آنچه زاهدي گفت و آنچه نگفت، ايرانيان معاند با نظام هم قبول دارند اما مثل اين مرد، سعادت و شهامت اقرار و پيوستن به اين ملت نجيب و صبور را ندارند ضمن آن که ما در داخل مشکلات خود آفريده خود را داريم و از قضا آنها که نيامدند بدون آن که با ياران و دين و مذهب و سنت، مخالفتي داشته باشند، عامل، همين مشکلات خود آفريده خودبينانه در مديريت‌هاست و مسئوليت‌ناپذيري آنان که سبب چنين بار هزينه‌اي بر دوش ناسور ملت‌اند. اين مردم سزاوار آن نيستند تا گروهي فرصت‌طلب، با مدعاي برخورداري از ژن خوب، آقازاده‌هاي خود را با هزينه اين مردم باوفا به آن سوي آبها بفرستند تا در خدمت بيگانه باشند. اين، مايه سرافکندگي‌نژاد ايراني است. ايراني چگونه می‌تواند اين سرشکستگي را تحمل کند که کسي با جسارت بگويد گوشت‌هاي قرباني منا و عرفات را در کنار آفريقايي‌ها، براي مردم ايران هم بفرستيد! دولت در نقصان کارآمدي خود، صددرصد مقصر است و آنها که نمی‌گذارند و چوب لاي چرخ مديريت دولت می‌گذارند، مقصرتر و گناهکارتر! 
کافي است که يک روز، دارالترجمه‌ها را رصد کنيد و از جوانان بپرسيد که چرا می‌خواهند از ايران بروند؟ اين، ننگ بزرگي است که جواب بشنويد «به هر جا غير از اينجا!» اين پاسخ بيانگر چيست؟ به اين سوال ساده پاسخ بدهيد! کدام يک از مديران و مسئولان رده بالا و ژن خوب‌ها فرزندان تحصيلکرده بيکار دارند؟ کدام يک از آنها به صف توزيع گوشت آمد‌ه‌اند؟ مردم می‌پرسند و حق هم دارند که بپرسند چرا در حکومت مستضعفان رئيس اين نهاد ماهانه حقوق آن چناني می‌گيرد اما مستضعفان، مستضعفتر شده‌اند؟ چه کسي، چه سياستي، طبقه متوسط را به زير خط فقر آورده است؟ اين، ننگ‌آور نيست که مسئولي بگويد که می‌خواهيم زباله‌گردها را ساماندهی بکنيم! 
با اين همه، نااميد نيستيم نه از ايران شگفت‌آور و نه از انقلاب. اما معتقديم که در روند امور بايد خانه‌تکاني اساسي صورت گيرد، بايد ترتيبي اتخاذ شود تا به استناد عدالت و قسط اسلامي، شايستگان، احراز مسئوليت کنند. آنان که دل سوخته انقلابند و عمري را بي‌مزد و منت با انقلاب «مواسا» کرده‌اند و هستي خود را در طبق اخلاص نهاده‌اند و اکنون جاي خالي آنها در قواي مختلف، احساس می‌شود، بايد بر آن مسندي بنشينند که در خور آن هستند. باور کنيد که نيامده‌ها با ارزش‌هاي انقلاب قهر نيستند، معاندان نظام را هم به چيزي نمی‌گيرند و ذهنشان هرگز متوجه آنها نيست؛ مشکل نيامده‌ها اين است که چرا مسئولان به زي و منش و زندگي دلسوختگان صدر انقلاب نيستند و آن ارزش را وانهاده‌اند و عجيب اينکه همين رطب‌خورده‌ها از مردم می‌خواهند مثل زمان جنگ و دفاع مقدس زندگي کنند!