روزنامه مردم سالاری
1397/11/28
ازدواج چه زمانی و در چه سنی باید صورت بگیرد؟
چندیست چه در فضای مجازی و چه در روزنامهها و مجلات و نیز در رسانهها در مورد ازدواج و سن دختر و پسر بحثهای متعددی مطرح و بررسی میگردد اما متاسفانه در تمامی آنها هیچ نکته علمی و مشهود قابل استنادی دیده نمیشود. زیرا هیچ یک آنگونه که باید جوانب مختلف این امر را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار نمیدهند و تنها با بیانات خویش قصد مطرح کردن نام خود را دارند. در این یادداشت میکوشیم تا با بررسی نکات چند جانبه کم و کیف ازدواج را بیان داشته تا شاید به جای سرگردانی راهی روشن که سرانجام آن نیکبختی باشد به جوانان نشان دهیم.قرنهاست که فلاسفه میکوشند تا به آدمیان نشان دهند که آنان با سایر موجودات تفاوت اساسی دارند، حیوانات قادر به کنترل، توانایی و اختیار و انتخاب نیستند، حیوانات بر اساس غریزه حرکت مینمایند، سازنده و بالنده نیستند اما انسانها تنها موجودات قاهر بر طبیعت و بالطبع مقهور طبیعت نیز هستند زیرا که طبیعت قوانین انعکاسی خاص خویش را دارد بنابراین باید تصمیمات و رفتارهایشان را به گونهای تنظیم نماید تا هرچه بیشتر با محیط خویش هماهنگ گردد و موجبات سعادت و نیکبختی خود و دوام و بقای طبیعت را فراهم آورد. بنابراین با توجه به چرخه رشد و چگونگی شکوفایی هر انسان برای رسیدن به خوشبختی و یک ازدواج سعادتمندانه، توجه به نکات ذیل امری ضروری مینماید:
1- یک ضربالمثل در بین مردم به ناحق جای خویش را باز کرده که میگویند بچه باید بچگی، نوجوان، نوجوانی و جوان، جوانی کند درحالیکه باید بگویند هر چیز به جای خویش نیکوست یعنی در دوران کودکی همانگونه که شما یک نهال را پرورش میدهید باید دوران مراقبت و پرورش استعدادها برای حفظ و نگهداری خویش باشد، والدین خوب در همان حال که به خوبی از کودک خویش مراقبت مینمایند چگونگی رعایت آداب اجتماعی و حفظ خویش را به او یاد میدهند تا بتواند علاوه بر یادگیری آداب و سنن اجتماعی، سلامت جسمی و روانی خود را کسب نماید، در دوران نوجوانی ضمن درک حالات خاص او (که اگر در دوران کودکی به درستی پرورش یافته باشد درگیر بحرانها و فشارهای بیهوده نمیگردد) زمینه شکوفایی او را فراهم میآورند تا بتواند در پناه خلاقیت خود بارور گشته و آینده خود، هممیهنان و فرزندانش را سعادتمندانه تامین نماید، نوجوانی و جوانی دوران سازندگی و بالندگی است نه دوران خوشگذرانی و بیهودگی، در طی این دوران است که فرد شکوفا میگردد و چگونگی شخصیت خود را رقم میزند. اگر چنانچه فردی که در این مقطع سنی آنچنان که باید از استعدادهای خدادادی خویش بهره لازم را نبرد و نتواند آن شخصیت و جایگاه اجتماعی لازم را کسب نماید و یا آنکه در پیچ و خم مشکلات خود را گرفتار سازد در میانسالی نصیبی جز حسرت و عقدههای فراوان نخواهد داشت، زیرا به تناسب شغل خویش به عنوان یک مشاور و درمانگر دیدهام چه میانسالانی که با هزاران افسوس به دلیل غفلت و ساده دلی از آنچه که داشتهاند بیخبر بوده و خوشبختی را به تیره بختی تبدیل نمودهاند، بنابراین اولین شرط آنکه فردی دریابد میتواند ازدواج نماید یا خیر آن است که آیا به آن سطح پختگی و بالندگی رسیده که بتواند مسئولیت یک زندگی و تبعات ناشی از آن را بپذیرد یا خیر؟ ضرب المثلی در میان نسلهای قبلی بود که میگفتند داماد شایسته کسی است که وقتی دست بر پشتش میکوبی خاک بلند شود، یعنی کسی که حاضر باشد برای تامین سعادت و آینده فرزندانش بدون توجه به شغل و مقامش کارگری هم بنماید، نه آنکه مدام بدنبال فخر فروشی باشد.
2- ازدواج پس از تولد مهمترین رخداد زندگی یک فرد است زیرا به محض آنکه دختر یا پسری ازدواج کرد، دیدگاه جامعه نسبت به او عوض میگردد و این تصور در همگان شکل میگیرد که او به درجهای از بالندگی رسیده که میتواند مسئولیت بپذیرد پس میتوان به او اعتماد کرد و برایش جایگاهی شایسته قایل میشوند و او را به صدر مینشانند، فرد نیز در خود احساس شایستگی نموده و تلاش مینماید که جایگاه خویش را با پذیرفتن مسئولیتها و انجام صادقانه کارها، ارتقا بخشد.
3- هدف فرد در ازدواج باید تکامل باشد، یعنی یک دختر یا یک پسر به آن درجه از شعور و آگاهی دست یابند که ازدواج نه فقط برای برطرف کردن نیازهای جنسی بلکه برای آن است که فرد احساس میکند بدون وجود یک شریک در زندگیاش قادر به ادامه زندگی نیست زیرا اگر ازدواج به خاطر رفع نیازها و یا رسیدن به آرامش و یا استقلال و یا. .. از این قبیل نیازها باشد فرد از زوج یا زوجه خود به زودی سیر میشود و شیرازه زندگیاش از هم خواهد پاشید.
4- با ازدواج سالم، سلامت جامعه نیز تامین میگردد، اگر فرد به پختگی نرسد و احساس مسئولیت نکند فقط به خود و اهداف خود میاندیشد، او نمیداند و نیز نخواهد فهمید که با ازدواج افراد همسر هم میشوند نه همبستر، با ازدواج همدل و همراز یکدیگرند و نیازهای جنسی در جایگاه آخر نیازها قرار خواهد گرفت.
5- زن یعنی مادر، یعنی کسی که رسول گرامی اسلام فرمود بهشت زیر پای اوست و اینکه باید بپذیریم گل بی عیب خداست، هر کس در هر مقامی و جایگاهی عیبی دارد چنانچه من و تو نیز خالی از عیب نیستیم و نیز اینکه هر فرد توانایی خاص خویش را دارد و باید به اندازه توانش از او انتظار داشت، اینکه هر انسانی موجودی منحصر به فرد است و با هیچکس دیگر قابل مقایسه نیست بنابراین یک زوج یا زوجه فهیم هیچگاه همسرش را با دیگری مقایسه ننموده و اسباب تحقیر و شرمندگیاش را فراهم نمیآورد.
6- اینکه میگویند باید زوجین هم کفو هم باشند یعنی اینکه زبان یکدیگر را بفهمند: ای بسا هندو و ترک همزبان/ ای بسا دو ترک چون بیگانگان (مولوی). خویشاوند بودن دلیل همزبانی نمیشود، دوست داشتن یک رنگ، یک آهنگ، یک لباس، یک فصل و... دلیل همزبانی نمیشود؛ همزبانی هم هدف بودن، در کنار یکدیگر بسوی کمال و ارتقای شخصیت انسانی گام برداشتن و در این راستا در هنگام فقر و ثروت در خوشی و ناخوشی در سلامت و بیماری و در کلیه مراحل در کنار هم بودن و احترام یکدیگر را حفظ نمودن است نه آنکه به دلیل حقارت شخصی مدام طرف مقابل را تحقیر نماید و شأن و منزلت او را در جامعه پایین آورد، یک زوج فهیم همواره بدنبال ارتقاء یکدیگرند زیرا میدانند مردم به هر یک به همان اندازه بها میدهند که او به همسر خویش بها میدهد.
7- من هم موافقم که ازدواج سن و سال نمیشناسد چه بسا پیرزنان و پیرمردانی که به اندازه یک نوجوان نمیفهمند و احساس تعهد نمینمایند و در چنبره خودخواهی خویش اسیرند و چه بسا نوجوانانی که افکار بزرگ منشانه دارند و از هر میانسالی فهیم ترند، بنابراین پختگی و شعور به سن و سال نیست اما هیچگاه فراموش نباید کرد که انسان اشرف مخلوقات است، برگزیده کاینات است، پس هرچه میزان فهم و شعور فرد بالاتر باشد، میزان حیوانیت او کاهش مییابد و هر چه میزان فهم و شعور او کمتر باشد، درجه حیوانیت او بیشتر است، ما در روانشناسی شاهد هستیم که افراد بر اساس معیارهای هوشی تسلیم نفسانیات خویش میگردند و هر چه میزان هوشبهر فرد پایینتر باشد نفس پرستی بر او غالبتر است بنابراین آن کسانی که ازدواج را تنها برای ارضاء غرایز جنسی جوانان میپندارند دامنه هوشبهری پایین دارند والا هیچ انسان فهیم و با فرهنگی شأن، ارتقاء جایگاه انسان را در چنبره نفسانیانی که براحتی میشود نادیده انگاشته شوند محدود نمیسازد.
8- زن و مرد باید تفاوتهای یکدیگر را دریابند و بر اساس تفاوتها یکدیگر را ارج نهند، اگر یک جوان به آن درجه از آگاهی نرسیده که اصلیترین مسئولیت او در مقابل همسرش چیست بنابراین نمیتواند به انجام وظیفه خویش بپردازد، پس زندگی را همچون بازیچه خویش مییابد و تصور تغییر و ترمیم آن را در سر میپروراند، او باید به آن درجه از فهم و بالندگی برسد که بداند ازدواج وسیله اسباب بازی نیست و آنچنان که قرآن کریم فرموده، زن و مرد لباس یکدیگرند پس باید غیرت و حمیت لازم را پیدا کرده و سپس ازدواج نمایند.
در پایان باز متذکر میشوم که ازدواج مهمترین رخداد زندگی یک فرد است و اگر با ناکامی مواجه گردد، مهمترین عامل تاثیرگذار در میزان افسردگی افراد میباشد، ما 19 عامل استرسزا داریم مانند طلاق، مرگ پدر، مرگ مادر، مرگ دوست، مرگ خواهر یا برادر، مرگ همسر، تصادف، قطع عضو، سیل یا زلزله و. .. اما مخربترین عامل (P.T.S.D) اختلال استرس پس از حادثه طلاق است زیرا این شکست هیچگاه از یاد طرفین نخواهد رفت بنابراین برای یک ازدواج خوب باید پارامترهای متفاوتی را در نظر گرفت و در این راستا بهرهجویی از مشاوران و روانشناسان کارآمد میتواند راهگشای ما باشد، زیرا با توجه به چگونگی رشدافزون صنایع، براحتی میتوان گفت عقبماندن انسان از بهرهبرداری مناسب از ماشینآلات و لزوم مهارتیابیهای جدید آن بهای لازم به زندگی داده نمیشود، انسانها ماشینها را ساختند تا به کمک آنها زندگی راحتتری را تجربه نمایند اما متاسفانه خود در چنبره تسلط ماشینها گرفتار آمدند؛ پس باید جور دیگر دید تا بتوان بر دیوار عظیم مشکلات فائق آمد.
* روانشناس و مشاور خانواده
سایر اخبار این روزنامه
چرايي آمدنها و نيامدنها
اجرای حکم ۹۵ نفر در پروندههای اقتصادی اخیر
ازدواج چه زمانی و در چه سنی باید صورت بگیرد؟
بوی نامطبوع در مسیر فرودگاه امام (ره) برای کشور موضوع بدی است
شروع خوب «آشغالهای دوستداشتنی»
کنفرانس ورشو ترسی برای ما ایجاد نمیکند
سماجت کاخ سفید، خشم مجلس نمایندگان
ضرورت اصلاح ساختار بودجه سال ۹۸ به موجب توصیه رهبری
تصویب کلیات بودجه ۹۸
فرمانده کل سپاه به پاکستان هشدار داد
مناقشه برجام در نشست مونیخ