روزنامه ایران
1398/01/22
نهادهای مدنی: راهی برای مدیریت بحران
جبار رحمانی
انسانشناس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
سال 1398 با مجموعهای از خوشیها وناخوشیها شروع شد. وقوع سیل که بواسطه سوءمدیریتها و سوء عملکردهای دهههای اخیر به بحران و فاجعه بدل شد، روح جامعه ایرانی را ملتهب و متأثر کرد. اما در این میان مسأله اعتماد میان مردم و نهادهای قدرت به یک معضل جدی بدل شد. آنچه که در فضاهای رسانهای رسمی و غیررسمی رواج داشت، انبوه عظیمی از اخبار و تصاویر و فیلمهایی بود که در دو گروه عمده میتوان محتوای آنها را تقسیم بندی کرد: گروهی که به دنبال نشان دادن عملکرد درست و بموقع نهادهای حاکم بودند و گروه دیگری از اخبار که سعی در نشان دادن بیکفایتی و ناکارآمدی نهادهای رسمی و حاکم در مدیریت بحران داشتند.
فارغ از اینکه عملکرد نهاهای رسمی و حاکم چگونه بوده و چه بخشهایی از حاکمیت درست و بجا عمل کردهاند یا نکردهاند، یک مسأله عمومی آناست که محل نزاع این دو دسته اخبار، میزان توان حاکمیت واعتماد مردم به آن در حل بحرانها بود. مهمتر آنکه در ضمن این نزاع رسانههای رسمی و غیر رسمی، ادعای ناگفته حاکمیت بود که من مسئول رفع همه بحرانها هستم. به نظر میرسد این نزاع که در نهایت به ضرر مردم بحران زده و تضیعف روحیه آنها خواهند بود، دو اشکال جدی دارد: اول اینکه چه کسی گفته دولت و حاکمیت باید مسئول رفع کامل همه این بحرانها باشد، دولتی که در عمل نه توانش را دارد و نه بودجهاش را، دولت فارغ از وظیفهاش در رفع در حد توان، وظیفه اصلیاش در مدیریت بحران و جلوگیری از ابعاد فاجعه بار آناست. چرا دولت و حاکمیت آنقدر باید خودش را بسط بدهد که در همه شئون جامعه مداخله داشته باشد و حتی در بحرانها همه چیز را بر گردن خودش بگذارد. البته این ادعای تمامیتخواهانه دولت و حاکمیت، بخشی از میل او به کنترل همه شئون زندگی است. اصولاً بحرانهای بزرگ که بخش بزرگی از جامعه را در برمیگیرند، وقتی قابل کنترل و مهار و جبران خواهند بود که کل جامعه با همه قوای خودش وارد عمل شود. و در این میان دولت و حاکمیت بخش کوچکی از جامعه است. به عبارت دیگر اصولاً طرح این ادعا از جانب حاکمیت، از بنیان خطا بوده و به ضرر مردم و حاکمیت خواهند بود. به همین دلیل نزاع بر سر نشان دادن کفایت یا عدم کفایت دولت/حاکمیت هم از همان فرض بنیادین غلط ریشه گرفته است. در تجربه زلزله کرمانشاه، جامعه از نیروهای سلبریتی برای رفع کمبود قدرت دولت و حاکمیت استفاده کرد، که این راه حل موقتی هم اینبار ممنوع شد. در نتیجه نیروی اصلی جامعه، یعنی بخش غیردولتی جز در اقدامات خرد و محلی نتوانست به حل و جبران فاجعه کمک کند.
راه حل رفع این تناقض چیست؟ به نظر میرسد با توجه به بحران خیز بودن جامعه ایرانی و فرصتی که از طریق شبکههای اجتماعی برای بسیج اجتماعی و مردمی در بحرانها فراهم شده، دولت و حاکمیت قبل از هرچیز بواسطه تعیین درست محدودههای قدرت و مداخله خودشان، راه را برای حضور جامعه کلان در بحرانها و کمک به سایر اعضای بحران زده جامعه باز کند. اما قطعاً سلبریتیها راه حل اصلی نیستند. تنها راه درست، ایجاد زمینه برای رشد نهادهای مدنی است. نهاهای مدنی از یکسو میتوانند مسأله اعتماد را حل کنند و از سوی دیگر زمینهای برای مشارکت جامعه کلان در مواجهه با یک بحران و فاجعه انسانی و طبیعی باشند. به همین دلیل حاکمیت و دولت ایرانی حداقل به دلیل ایجاد ساختارهای پایدار و مؤثر برای مدیریت و حل بحرانها و فاجعهها نیاز به حضور جامعه از طریق نهادهای مدنی دارد. این نهادهای مدنی را نباید صرفاً در ایام فاجعه فعال کرد، بلکه آنها به مثابه واسطه میان مردم و حاکمیت میتوانند از یکسو ناظر نقاد جامعه بر عملکردهای حاکمیت بوده و جلوی زمینههای بسترساز تبدیل بلایای طبیعی به فاجعه انسانی را بگیرند و از سوی دیگر در مواقع رخدادهای بزرگی مانند سیل اخیر، در کنار اقدامات حاکمیت و دولت، ابعاد فاجعه بار این رخداد را به کمک مشارکتهای نهادی مردم کاهش بدهند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
ولادت حضرت امام سجاد(ع) مبارک باد
قاضی دادگاه: متهم پرونده پتروشیمی باید در باره مرجان شیخالاسلامی توضیح دهد
خواندن توانستن است
پمپئو در منگنه
سپاه در رأس نبرد با تروریستها است
دیدار دیپلماتها با سرداران
روحانی: اجازه نمیدهیم خسارتدیدگان سیلها بیپناه بمانند
کوپن الکترونیکی آماده شد
درخواست از طوایف خوزستان برای مدیریت توزیع کمکها
پیامهای یک دیدار
آمادگی ایران برای مقابله با دخالتهای غیرقانونی امریکا در ونزوئلا
نهادهای مدنی: راهی برای مدیریت بحران
در صفحات ایران جمعه بخوانید
تأکید چین و اتحادیه اروپا بر پایبندی به برجام