روزنامه فرهیختگان
1398/02/23
فشار اصلاحطلبان، مقاومت روحانی
ضیافت افطار رئیسجمهور با جمعی از فعالان سیاسی، شنبهشب برگزار شد؛ ضیافتی که حاضران میگفتند پذیرایی در آن بسیار ساده بوده، بهگونهای که احساس نکردند مراسم تشریفاتی برگزار شده است. در این مراسم علاوهبر فعالان سیاسی اصلاحطلب، اینبار اصولگرایان نیز دعوت شده بودند. رئیسجمهور در این دیدار یادآور شد که فشارهای سیاسی و اقتصادی دشمنان، یک جنگ تمامعیار و بیسابقه در تاریخ انقلاب اسلامی است و با اشاره به تحریمهای بانکی به مشکلات حوزه فروش نفت و پتروشیمی نیز اشاره داشت. حسن روحانی اگرچه تاکید داشت که تسلیم شدن با فرهنگ و دین ما سازگار نیست و مردم آن را نمیپذیرند، لذا نباید تسلیم بشویم و باید راهحلها را پیدا کنیم. البته گریزی هم داشت به اینکه «مهم است که چه مقدار از راهحلها در اختیار دولت قرار دارد.» رئیسجمهور در پاسخ به مطالبات از دولت هم گفت: «وقتی از دولت سوال و مطالبهای میشود، باید از طرف دیگر بررسی شود که دولت چه مقدار در حوزههای مورد سوال دارای اختیار بوده است؛ بهطور مثال، اگر درخصوص سیاست خارجی، فرهنگ یا فضای مجازی از دولت سوال و مطالبهای میشود، باید ببینیم دولت چقدر در این حوزهها اختیار دارد. باید در حد توان و در حوزه اختیارات رئیسجمهور از دولت مطالبه داشت.» اظهاراتی که در رسانههای خارجی از میان صحبتهای رئیسجمهور تیتر شد و بازتاب گستردهای پیدا کرد. البته اینگونه اظهارات بارها از زبان رئیسجمهور به عناوین مختلف شنیده شده است.غیبت عارفانه محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید مجلس و رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان از غایبان پرسروصدای این مراسم بود. عارف بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال 92 و از زمانی که همجریانیهایش به بهانه عدم رایآوری وی نسخه انصراف عارفانهاش را پیچیدند، به عناوین مختلف نشان داده که خیلی دل خوشی از این تصمیم ندارد، بهخصوص اینکه حسن روحانی نیز حاضر نشد در برابر این انصراف سهم ملموسی برای شخص عارف در نظر بگیرد. از این رو غیبت عارف در این نشست، چنان عارفانه تعبیر نشد. اگرچه خودش گفته که دلیل عدم حضورش قهر نبوده و تنها به این دلیل در این دیدار حاضر نشده که برنامه ازقبل تنظیمشده دیگری داشته است. عارف اشاره داشته که «دوستان دولت لطف داشتند و ما را دعوت کردند؛ اگر دعوت نکنند هم اتفاقی نمیافتد.» و البته تاکید کرده که در کل قهر در مرامش نیست و گفته «از این جهت روز شنبه هم از آقای واعظی خواستم از رئیسجمهور عذرخواهی کند که انشاءالله ایشان عذر مرا پذیرفته باشند.»
حاضران چه کسانی بودند؟ تصاویر و اخبار منتشرشده از این دیدار گویای آن است که از میان اصولگرایان؛ غلامرضا مصباحیمقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عبدالحسین روحالامینی رئیس خانه احزاب، سیدرضا تقوی قائممقام جامعه روحانیت مبارز، شهابالدین صدر رئیس جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت، حسین مظفر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین، احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس سازمان مردمنهاد دیدهبان شفافیت و عدالت، اسدالله بادامچیان دبیرکل موتلفه اسلامی، حسن غفوریفرد عضو شورای مرکزی موتلفه، غلامعلی حدادعادل عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و امیر محبیان فعال و تحلیلگر سیاسی اصولگرا؛ و از میان اصلاحطلبان نیز الیاس حضرتی قائممقام حزب اعتماد ملی، ابراهیم اصغرزاده دبیرکل انجمن اسلامی مهندسین، محمدعلی ابطحی رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات، اعظم طالقانی دبیرکل جامعه زنان، زهرا ساعی عضو فراکسیون امید، علی شکوریراد دبیرکل حزب اتحاد ملت، آذر منصوری عضو حزب اتحادملت، فیضالله عربسرخی فعال سیاسی اصلاحطلب، محسن هاشمی رئیس شورای مرکزی و حسین مرعشی سخنگو و محمد عطریانفر عضو حزب کارگزاران، جواد امام مدیرعامل بنیاد باران، بهروز نعمتی دبیرکل حزب رفاه ملت ایران، مرتضی بانک، غلامعلی دهقان و رمضانعلی سبحانیفر از اعضای حزب اعتدال و توسعه، زهرا نژادبهرام از انجمن روزنامهنگاران زن، قدرتالله علیخانی، بهزاد نبوی فعال سیاسی اصلاحطلب، علیرضا جلاییپور، محمد سلامتی عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، فیاض زاهد و رسول منتجبنیا به همراه علی یونسی معاون سابق امور اقلیتهای روحانی حضور داشتند. در این میان همچنان بعید است که ملاک دعوت به این نشست احزاب باشند، چراکه جای خالی حداقل یک نماینده از برخی احزاب مشهود است و از طرف دیگر احزابی چون کارگزاران، اعتدال و توسعه و اتحاد ملت چند نفری در این دیدار حضور داشتند. از این رو میتوان نتیجه گرفت که بیش از هر چیز ملاک انتخاب برای دعوت سلیقه میزبان بوده است. مطابق آنچه که حاضران نقل کردهاند، در این جلسه کمتر از یک ساعت زمان برای ابراز نظر مدعوین و سخنان رئیسجمهور در نظر گرفته شده بوده که از این زمان در زمانی کمتر از 45 دقیقه حدود 10 نفر از حاضران امکان صحبت یافتند و چند دقیقه پایانی نیز به سخنان رئیسجمهور اختصاص یافته است.
مردم دغدغهای جز ربنا ندارند؟ مطابق اخباری که «فرهیختگان» کسب کرده است، الیاس حضرتی، نماینده مردم تهران و قائممقام حزب اعتمادملی اولین سخنران جلسه فعالان سیاسی با رئیسجمهور بود. مهمترین نکات قابلذکری که به نظر این نماینده مجلس آمد، در ربنای شجریان و ممنوعالتصویری رئیس دولت اصلاحات خلاصه شد و البته اشارهای هم به رفع حصر داشت! فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز با این استدلال که احتمالا ترامپ دور بعد هم رئیسجمهور خواهد بود، پیشنهاد مذاکره با آمریکا را با رئیسجمهور در میان گذاشت؛ مذاکرهای که اگر زمان هم میخریم، با منطق همراه باشد، پیشنهادی که به گفته حاضران در جلسه توسط شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت نیز تکرار شده بود. حاضران به «فرهیختگان» گفتند علاوهبر پیشنهاد مذاکره، شکوریراد به روحانی گفت: «ما از رأی خود پشیمان نیستیم، ولی به دلیل عملکرد شما، زیاد فحش میخوریم.» و گلایه کرد که با حامیان خود نیز فاصله گرفتهاید. اصلاحطلبانی باسابقه چون بهزاد نبوی و عطریانفر هم شنوندگان این جلسه بودند. البته قدرتالله علیخانی، عضو مجمع روحانیون مبارز که از فاصله بین دولت و مردم و بهخصوص حامیان رئیسجمهور گلایه کرد و سابقه نمایندگی سه دوره مجلس را هم دارد، از ناکارآمدی برخی وزارتخانهها نیز انتقاد کرد و گفت: «وقتی آقای شریعتمداری در وزارت صمت، کارنامه قابلقبولی ندارد، چرا شما وی را برای وزارت کار معرفی کردید؟ آقای روحانی! برخی از وزرا، وزرای شما نیستند، بلکه وزرای نمایندگان هستند!» زهرا ساعی، نماینده مجلس و عضو حزب اعتدال و توسعه نیز از رئیسجمهور خواست اینگونه جلسات ادامه داشته باشد. البته اشارهای هم به قانون منع بهکارگیری بازنشستگان داشته و از دولت به خاطر بیتوجهی نسبت به این مصوبه انتقاد کرده است.
تورم افسارگسیخته، فصل مشترک دغدغه اصولگرایان در میان اصولگرایان، روحالامینی، مصباحیمقدم، توکلی، حدادعادل و مظفر سخن گفتند. مطابق شنیدههای «فرهیختگان»، توکلی از سیاست ارزی دولت و تورم افسارگسیخته انتقاد کرد و به رئیسجمهور یادآور شد که راهکارهای مفصل و مبسوطی برای دولت ارسال کرده، اگرچه پاسخی دریافت نکردهاند. مصباحیمقدم هم کنترل نقدینگی را «امالمسائل» خواند و گفت مردم نمیپذیرند همه این آشفتگیها به تحریم مربوط باشد و به نارضایتی مردم از مدیریت اقتصادی دولت اشاره داشت. روحالامینی نیز توجه دولت را به ظرفیت بازارهای منطقه جلب کرد. مظفر نیز هشدار داد که مردم نباید احساس کنند دولت نسبت به مشکلاتشان بیتوجه است. حدادعادل نیز گرانی و بیکاری را مساله اصلی مردم خواند و به رئیسجمهور یادآور شد بهرغم آنکه به دولت رای ندادهاند، ولی در برابر فشار خارجی از دولت حمایت میکنند.
وزیر بیکار کاردار شد؟ ادارهکننده این نشست نیز در نوع خود جالبتوجه است. مدیریت این دیدار بر عهده علی ربیعی گذاشته شده بوده است؛ وزیر سابق کار که در 17 مرداد سال گذشته بیکار شد و سومین استیضاح نمایندگان مهر پایانی بر دوران پنجساله وزارتش در دولت حسن روحانی زد. همان زمان نمایندگان میگفتند معاون پارلمانی رئیسجمهور پالسهایی خنثی از سوی دولت برایشان فرستاده؛ پالسهایی که نمایندگان را به این جمعبندی رسانده بود که دولت قرار نیست برسر ماندن ربیعی هزینه بالایی بپردازد. قاضیزاده هاشمی، وزیر سابق بهداشت، پای ثابت بحثها بر سر ماندن یا رفتن ربیعی بود؛ پای ثابتی که درنهایت استیضاح ربیعی نشان داد آن زمان دست برتر را در دولت دارد. حالا چندماهی است که قاضیزاده هاشمی از دولت روی ترش کرده و با پیادهشدنش از کابینه شواهد نشان میدهد که عرصه برای فعالیت ربیعی بیش از پیش باز شده است. بازی تکراری این بار اولی نیست که سخن از محدودیت اختیارات رئیسجمهور به میان میآید. در همین روزهای اخیر، عباس آخوندی، وزیر پیشین راه و مسکن از این دانشگاه به آن دانشگاه میرود و در لابهلای آسیبشناسیهای تخصصیاش! از مهمترین چالشهای کشور، راه به راه میگوید دولت هیچکاره است و هر چه هست را باید محصول عملکرد دولت موازی دانست. رفیق نیمهراه دولت که از قضا سابقه وزارت در سه دولت، ششم، یازدهم و دوازدهم را نیز در کارنامه دارد، به تازگی مدعی شده یکی از دلایلی که امکان سیاستورزی به دولت رسمی نمیدهد، وجود دولت پنهانی است که همهچیز را کنترل میکند و عامل ناکامی آن در به سرانجام رساندن برجام و FATF و... نیز همین موضوع است. آنطور که آخوندی متوجه شده، وجود دولت پنهان عملا امکان ایفای مسئولیت از دولت رسمی را گرفته و هرکس دیگر هم جای روحانی بود، موفق نمیشد. او این را هم گفته که خودش وقتی میبیند نمیتوان اعمال سیاست کرد، کنار کشیده و استعفا داده است. گفتههای آخوندی البته در حالی است که او در متن استعفایش عملکرد مجموعه دولت و پایبند نبودن آن به انگارههای اقتصاد لیبرال را عامل جدایی خود از دولت دانسته بود. وزیر سابق راه و شهرسازی دو روز پیش هم به دانشگاه صنعتی شریف رفت و با اشاره به اینکه در ساختار سیاسی ایران امکان سیاستورزی مسئولان با مشکل جدی مواجه شده، گفت بازیگرانی وجود دارند که به هیچ سیستمی پاسخگو نیستند و در قدرت سیاسی نیز کاملا نقش تعیینکنندهای دارند و درست به همین خاطر در چنین شرایطی سیاستورزی در ایران با مشکل جدی مواجه میشود. بهانه نخنمای دستبسته بودن و محدودیت اختیارات در این دولت مشتریهای دیگری هم البته داشته. اواسط سال گذشته بود که اسحاق جهانگیری درحالی که درباره تغییرات در هیات دولت سخن میگفت مدعی شد حتی اختیار برکناری منشی خود را هم ندارد. جناب معاون این را هم اضافه کرد که مدیری که مسئولیت میپذیرد باید شجاع و ریسکپذیر باشد، در غیر اینصورت به مردم ظلم کرده، این در حالی بود که جهانگیری، عنوان فرمانده ستاد اقتصاد مقاومتی و نفر دوم کابینه را هم یدک میکشید. همین ادعا سرآغاز موجی از تحلیل و تفسیرها مبنیبر احتمال خروج جهانگیری از دولت و فاصلهگذاری او از روحانی هم شد. گذشته از نمونههای متأخر، روحانی دستکم یک بار دیگر نیز وارد این بازی شده بود. مهرماه 93 قریب به یک سال بعد از آغاز به کار دولت یازدهم موضوع احیای اختیارات رئیسجمهور مجددا به صدر رسانهها برگشت. علت آن هم سخنانی بود که رئیسجمهور در سفر استانی به اردبیل بیان کرده و گفته بود «مردم رأی دادند که رئیسجمهور اول مجری قانون اساسی باشد و مسئولیت اجرای قانون اساسی در کشور برعهده رئیسجمهوری است.» همین کافی بود تا پرونده داستان تکراری مطالبه افزایش اختیارات رئیسجمهور باز شود. همان موقع هم اظهارات روحانی واکنشهای زیادی را به دنبال داشت. گروهی نظارت بر اجرای قانونی اساسی را حقی قانونی برای رئیس قوه مجریه میدانستند و گروهی دیگر رئیسجمهور را تنها مسئول اجرای قانون دانسته و معتقد بودند رئیس دولت هیچگونه وظیفه و اختیاری برای نظارت بر سایر قوا و نهادها ندارد. صادق زیباکلام افزایش و احیای اختیارات رئیسجمهور را اقدام مثبتی در جهت پیشبرد دموکراسی در ایران میدانست و بسط اختیارات رئیسجمهور را در هر شرایطی به نفع توسعه سیاسی تحلیل میکرد. همان موقع روزنامه ایران ارگان رسمی دولت نیز در یادداشتی پا را فراتر گذاشت و خواستار اعطای برخی حقوق فراتر از قانون اساسی همچون انحلال مجلس برای رئیسجمهور شد! در این یادداشت آمده بود: «هرچند رئیسجمهوری مستبد خوب نیست، اما رئیسجمهوری باید اختیارات کافی برای اجرای سیاستهای دولت خود را که برای آن از مردم رای گرفته است، در اختیار داشته باشد. به دلیل پیشبینی نشدن این سازوکارها در قانون اساسی، میبینیم که رئیسجمهوری در بسیاری از موارد به بنبست میخورد. بهعنوان مثال، رئیسجمهوری هیچگاه نمیتواند مجلس را منحل کند.» هرچه هست، به نظر میرسد نه روحانی و نه هیچیک از روسای جمهور پیشین بیاطلاع از ظرفیتهای موجود و حدود وظایف و اختیارات رئیس قوه مجریه پا به عرصه انتخابات نگذاشته و برای تکیه بر این کرسی خود را به زحمت نینداخته باشند. طبیعی است اگر کسی جز این فکر کند و معتقد باشد رئیسجمهور دارای اختیاراتی نیست که بتواند به وعدههای خود عمل کند ، حضورش در انتخابات ریاستجمهوری هم از اساس اشتباه است. خواه این وعدهها ناظر به رفع حصر و حضور زنان در ورزشگاه و رفع تحریمهای غیرهستهای باشد و خواه موضوعاتی چون رشد اقتصادی و رفع فقر مطلق و بینیاز کردن مردم از یارانه و سهام 10 میلیونی و... را دربر گیرد. لااقل صرف رقابتهای شدید و به هر دری زدن برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری و فتح پاستور که گاه به درنوردیدن مرزهای اخلاق و انصاف و منطق و... هم میانجامد، حکایت از گستره حوزه نفوذ قدرت در این سطح دارد و توسل به دستاویزهایی چون «نمیشود» و «نمیگذارند» آن هم دو سال مانده به پایان کار فقط یک معنی میتواند داشته باشد؛ فرار از مسئولیت. روحانی بهرغم داشتن تجربه چهارساله ریاست دولت و علم به اقتضائات و محدودیتهای آن، در سال 96 شعارهای مهمی داد و خیلیها را متقاعد کرد که او با همین سطح از اختیارات میتواند مشکلات کشور را در حوزههای مختلف حل کند. نتیجه اما درست عکس آن چیزی بود که هواداران، وعدهاش را شنیده بودند و انتظارش را میکشیدند. به نظر میرسد همین وضعیت حالا او را به صرافت آن انداخته که با توسل به محدودیت دایره اختیارات حجم مطالبات از دولت را کاهش دهد. هرچه هست، شاید برای جر زدن و توسل به بهانه «نگذاشتند» قدری زود باشد. هنوز فرصت هست و میشود بخشهایی از خطاهای گذشته را جبران کرد. تنها قدری اراده لازم است.
آمار و ارقام علیه ادعای روحانی! ماجرای اینکه دولت چقدر در کشور اختیارات دارد و چقدر باید از آن انتظار داشت، دعوای امروز و دیروز نیست، چراکه سنتی شده برای ایام افول دولتها و عمل نکردن به وعدهها. در این میان اما ادعاهایی از جانب دولت حسن روحانی، از ریاست کابینه گرفته تا وزرای مستعفی و حتی حامیان سیاسی و رسانهای دولت مطرح میشود که «کار دست دولت نیست» از ما انتظار نداشته باشید. سوای اینکه حسن روحانی در جلسه اخیر با فعالان سیاسی از این موضوع سخن میگوید، قبلا نیز عباس آخوندی این ادعا را مطرح کرده بود و پیش از آن نیز دیگر حامیان دولت این ادعا را مطرح کرده بودند؛ ادعایی که البته پاسخش آنچنان پیچیده نیست. اگر اقتصاد بهعنوان مهمترین مساله این روزهای کشور و نقطهای که دولت نتوانسته به مطالبات عمومی پاسخ دهد را بهعنوان مشت نمونه خروار در نظر بگیریم، همراهان دولت مدعی هستند که «اقتصاد ایران دست دولت نیست» و همچنین «برخی نهادهای غیردولتی و عمومی بیش از 80 درصد اقتصاد ایران را در دست دارند». حامیان رسانهای دولت حتی پیشتر به روحانی پیشنهاد کرده بودند با مردم سخن بگوید و توضیح دهد که تنها 10 درصد اقتصاد کشور را در دست دارد و مابقی در اختیار دیگران است. برای پاسخ به این سوال باید سراغ برخی پارامترهای اقتصادی و آماری رفت. اولین پارامتر جمع بودجه موسسات دولتی و تعیین نسبت آن از مجموع تولید ناخالص داخلی است. اگر سال96 و 95 را بهعنوان سالهایی که ارقام آن به صورت رسمی اعلام شده در نظر بگیریم، در سال 96 بودجه شرکتهای دولتی، بانکها و موسسات وابسته رقمی قریب به 800هزار و 502 میلیارد تومان بوده است. از طرفی بانک جهانی معتقد است تولید ناخالص داخلی ایران در این سال رقمی معادل 1,759,023 میلیارد تومان بوده که با یک ضرب و تقسیم ساده مشخص میشود 45.51 درصد از تولید ناخالص داخلی در سال 96 در اختیار دولت بوده است. این رقم در سال 95 و با احتساب 627هزار و 790 میلیارد تومان بودجه موسسات دولتی و تولید ناخالص داخلی 1,273,300 میلیارد تومان اندکی کمتر از 50 درصد است. پارامتر بعدی منابع عمومی دولت از بودجه است. در سال 96 منابع بودجه عمومی دولت قریب به 398هزار و 853 میلیارد تومان بوده است که با درنظر گرفتن همان سطح 1,759,023 میلیارد تومان برای تولید ناخالص داخلی، سهم منابع عمومی دولت از تولید ناخالص داخلی حدود 22.66 درصد خواهد بود که البته برای سال 95 با بودجه عمومی 230هزار و 621 میلیارد تومان رقم 18 درصد نمایان خواهد شد. لازم به ذکر است که درآمد اختصاصی وزارتخانهها در هر دوی این سالها رقمی حدود دو درصد را نشان میدهد. حالا با توجه به این آمار اگر بخواهیم سهم دولت از تولید ناخالص داخلی را محاسبه کنیم، باید درصدهای ذکرشده را تجمعی محاسبه کنیم؛ یعنی سهم بودجه شرکتها و موسسات دولتی را در کنار منابع بودجه عمومی دولت قرار دهیم که به این صورت برای سال 96، سطح 71 درصد و برای سال 95 رقم 67.5 بهعنوان سهم یا مالکیت دولت از اقتصاد تعیین خواهد شد. امیر محبیان در گفتوگو با «فرهیختگان»: روحانی در مقابل درخواست مذاکره با آمریکا، قاطعانه موضع گرفت جمعهشب، حسن روحانی میزبان فعالان سیاسی کشور بود؛ جلسهای برای گفتوگو و صرف افطار که هرچند کوتاه بود، اما نکات مهمی در آن مطرح شد؛ موضوعاتی ازجمله مساله مذاکره با آمریکا که از چشم اغلب رسانهها جا ماند. «فرهیختگان» برای اطلاع از وقایع این جلسه با امیر محبیان، استاد دانشگاه و موسس حزب نواندیشان ایران به گفتوگو نشسته است. محبیان در این گفتوگو به شرح جزئیاتی از این جلسه پرداخت و سپس تحلیل خود را نیز از بحث «مذاکره با ترامپ» که این روزها از جانب برخی رسانهها مطرح میشود، بیان کرد. مشروح این گفتوگو در ادامه از نظرتان میگذرد.
گفته شده در جلسه جمعهشب فعالان سیاسی با رئیسجمهور، برخی حاضران درخواست آغاز فرآیند مذاکره با آمریکا را مطرح کردهاند. این مساله چقدر صحیح است؟ و پاسخ رئیسجمهور به این طرح بحث چه بود؟ محتوای جلسه طبیعتا محرمانه است و قرار بر این است که بهصورت عمومی منتشر نشود، لذا صرفا به بیان کلیاتی از آن اکتفا میکنم. در جلسه یادشده برخی حاضران قائل به این بودند که با توجه به شرایط ویژه این روزهای کشور و فشارهایی که بیگانگان بالاخص ایالات متحده آمریکا وارد میکند، شاید بتوان باب مذاکره را بهنحوی باز کرد و آن را بهصورت مطلق نفی نکرد. در پاسخ به این مطالبه، روحانی بیان کردند که در این شرایط من معتقدم اصلا مذاکره امکانپذیر نیست و حتی اگر انجام هم بشود به هیچ عنوان مفید نخواهد بود. به عبارتی رئیسجمهور در این زمینه سخت و محکم موضع گرفتند و روی موضع نظام بهصورت جدی تاکید داشتند.
برخی گفتهاند این پیشنهاد مذاکره از جانب اعضای اصلاحطلب حاضر در جلسه مطرح شد. پیشنهاد مذاکره از سوی اصلاحطلبان بود، ولی درباره اشخاص آن اجازه دهید من صحبتی نکنم؛ البته همه اصلاحطلبان بر این باور نبودند. برخی از افراد این پیشنهاد را نه از موضع کوتاهآمدن بلکه از نگاه اینکه «زمان بخریم» مطرح میکردند که طبیعتا رئیسجمهور هم پاسخ محکمی در این زمینه دادند.
چه استدلالهایی پشت طرح مساله مذاکره با آمریکا در این شرایط وجود داشت؟ استدلالها را باید از خود آنها پرسید، البته من معتقد به این استدلالها نیستم، ظاهرا نظرشان بر این است که قبول مذاکره و طرح آن با یکسری شروط، میتواند کاهنده فشارها باشد ولی تحلیل عمومی جلسه بر این بود که در شرایط فعلی که ترامپ و همکارانش مدام درحال موضعگیری علیه ایران هستند و تلاش میکنند فشارها را بیشتر و گستردهتر کنند، هرگونه صحبتی از مذاکره، ضعف ایران را به اذهان دولتمردان آمریکایی و دیگر کشورهای غربی القا میکند و موجب میشود فشارهای دشمن بیشتر شود. از این رو رئیسجمهور نیز براساس همین تحلیل موضعگیری کردند.
در این میان تحلیل شخص شما درمورد موضوع مذاکره با آمریکا چیست؟ سیاست ترامپ کاملا روشن است و هیچ پیچیدگی خاصی ندارد. ترامپ یک دلال معاملات ساختمانی بود و مدلهای کاری خود را کاملا در نوشتههایش بیان کرده است. در یکی از کتابهای او که «هنر معاملهگری» نام دارد، تز مذاکره و معامله خود را صراحتا مطرح میکند. او در تبیین شعارش میگوید: «فشار، فشار، باز هم فشار و در آخر معامله!» او در این سالها همواره این روش را در پیش گرفته و تلاشکرده از طریق اعمال فشار و تبلیغات بر طرف مقابل تاثیر گذاشته و برای خود فرصت بهرهبرداری ایجاد کند. البته هیچگاه هم امتیاز درستی به طرف مقابلش نداده است.
نمونههایی را مثال میزنید؟ نمونه آن مذاکره با کرهشمالی است. از این رو من معتقدم تمام آنچه ما میخواستیم در فرآیند مذاکره بیان کنیم را در جریان برجام مطرح کردیم و دنیا هم آن را دریافت کرد و حالا دنیا میداند ایران دارای انعطاف است و لجاجت نمیکند و بهدنبال ایجاد جنگ در جهان نیست. دنیا امروز میداند ایران، عنصر مخل عالم نیست و بهصورت منطقی با مسائل برخورد میکند. بنابراین پیام مد نظر ما یک بار بهصورت کامل از طریق مذاکرات برجام منتقل شده است. در این فرآیند نیز به برخی از اهداف خود رسیدیم و از رسیدن به اهداف دیگر بازماندیم، اما به هر حال هدف مهم ما یعنی انتقال پیام به دنیا، حاصل شد و دنیا فهمید که ما چقدر منطقی هستیم، شبیه افرادی مثل صدامحسین نیستیم و اینکه هرگز به دنبال سلاح کشتار جمعی نبودهایم. از این رو باید گفت پس از این انتقال پیام، اشتباه محض است که دوباره وارد مذاکره شویم، آن هم با کسی که کل مذاکرات منطقی را بدون منطق بر هم زده است. بنده معتقدم ورود به مذاکره جدید با هیچ عقلی جور درنمیآید و کار کودکانهای است. از طرفی بهنظرم نظام ایران هم درمجموع به این تحلیل رسیده است. پیام اخیری که به اتحادیه اروپا داده شده هم در همین راستا بود. ما به اروپا گفتیم بعد از گذشت یک سال از خروج آمریکا و بعد از قولهایتان مبنیبر حضور و ادامه برجام، نمیتوانیم شما را بهعنوان بندهایی در دست خود تحمل کنیم. گفتیم که وظایف اروپا بهدلیل ترس از آمریکا یا هر دلیل دیگر انجام نشد. ایران تعهدات خود را کامل انجام داد، ولی اروپا تعهداتش را نصفه هم انجام نمیدهد. پس ایران مهلتی را از موضع قدرت به آنها اعلام کرده است تا شاید برجام حفظ شود. بهنظر من اکنون موضع ما، باید مقاومت ما باشد چراکه معتقدم این مسیر نتیجه خواهد داشت و قطعا بهتر از این است که خود را درگیر مذاکره با کسی کنیم که به حداقلهای دیپلماسی باور ندارد.
سایر اخبار این روزنامه