<هفت دقیقه> بدون تبعیض

ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
هرچند اجرای «هفت دقیقه» در تهران تمام شده اما آنچه بازیگران افغانستانی و تماشاگران این نمایش تجربه کرده‌اند، حالا حالاها فراموش شدنی نیست. به قول خودشان آنها با اجرای این نمایش تابوها را شکستند و توانستند نقشی غیر از یک مهاجر افغانستانی بازی کنند. به قول یکی از بازیگران آنها سرانجام توانستند تصویر کلیشه‌ای از یک افغان را تغییر دهند.
نمایش هفت دقیقه به کارگردانی آرش عباسی در هفته‌های اخیر در سالن حافظ تالار وحدت اجرا شد. فقط داستان این نمایش نبود که خیلی‌ها را جذب کرد بلکه حضور 9 بازیگر زن اصلی این نمایش هم برای خیلی‌ها پیام نویی داشت؛ هفت بازیگر اهل کشور افغانستان، یک نفر از تاجیکستان و یک نفر از ایران.


نمایشنامه هفت دقیقه ایتالیایی و اثر استفانو ماسینی، روایتگر لحظات سخت و از دست رفته کارگرانی است که توسط طبقه بالادست استثمار می‌شوند. داستان از هفت دقیقه شروع می‌شود؛ هفت دقیقه‌ای که کارخانه‌دار می‌خواهد از پانزده دقیقه زمان استراحت کارگران کم کند.
بازیگران افغانستانی این نمایش همه در ایران متولد شده‌اند. می‌گویند تنها جایی که در آن احساس تبعیض نکرده‌اند، اینجا روی صحنه تئاتر هفت دقیقه بوده؛ جایی که پنجره‌ای تازه به روی‌شان گشوده شد. بازیگران تجربه متفاوتی را از سر گذراندند و این روزها آرزویی ندارند جز اینکه تئاترشان را در شهرهای دیگر ایران و همین طور افغانستان و تاجیکستان هم اجرا کنند. آنها میهمان ما هستند تا از تجربه‌هایشان بیشتر بگویند در روزهایی که برخی مسئولان ایرانی با بی‌مهری درباره‌شان صحبت کرده‌اند. در روزهایی که بحث تابعیت مادرانه داغ است، حضور آنها در این تئاتر و نقش‌آفرینی دیگر بازیگران افغانستانی در نمایش بختک به کارگردانی آناهیتا زینی‌وند نویدی تازه می‌دهد.
نرگس پویا، دانشجوی رشته بازیگری دانشکده هنر و معماری یکی از بازیگران افغانستانی نمایش هفت دقیقه است. او می‌گوید: «این کار چندمین کار حرفه‌ای‌ام بود. در این نمایش نقش آریل را بازی کردم. معمولاً در کارهای قبلی‌ام همیشه نقش یک زن مهاجر را بازی می‌کردم. درحالی که آریل دور از شخصیت درونی‌ام بود و این برایم جذاب بود که از نقش همیشگی‌ام دور شده بودم. هرچند این کار بدون دشواری هم نبود. ما در این کار دیگر هشت زن مهاجر نبودیم بلکه هشت زن ایتالیایی بودیم و مهتاب که ایرانی بود در این نمایش نقش یک مهاجر را بازی می‌کرد. یعنی همه چیز برعکس شده بود. می‌دانی اینکه یک کارگردان ایرانی می‌خواهد با مهاجران کار کند و در اجرایش قرار نیست آنها همان نقش مهاجر را بازی کنند، موضوع جدیدی است.»
آرش عباسی، کارگردان این نمایش می‌گوید: «هفت دقیقه، یک نمایشنامه جهانشمول است؛ داستان آدم‌ها و جامعه‌ای است که نمی‌توانند حق و حقوق خودشان را بگیرند. دلم می‌خواست همه مردم کشورم این نمایش را ببینند.» اما چه شد او در این نمایش از بازیگران افغانستانی استفاده کرد و نه بازیگران ایرانی. او می‌گوید: «نمایشنامه درباره تبعیض حرف می‌زند. درباره کارگرانی که بالادستی‌هایشان به آنها زور می‌گویند. این تبعیض موجب شد ذهنم بیشتر به سمت این بچه‌ها برود چون آنها تبعیض را از نزدیک لمس کرده‌اند. بارها با واژه افغان یا به خاطر زبان‌شان تحقیر شده‌اند. بچه‌ها با این نمایشنامه همذات‌پنداری بیشتری داشتند. مثلاً در بخشی از نمایشنامه یکی از شخصیت‌ها می‌گوید سه ساعت طول می‌کشد تا به محل کارم برسم و سه ساعت هم طول می‌کشد برگردم. این دیالوگ درباره خیلی از بچه‌ها صدق می‌کند. خیلی‌هایشان سه ساعت طول می‌کشید با مترو به سالن نمایش برسند چون اغلب در حاشیه‌های تهران یا شهرهای اطراف زندگی می‌کنند اما این مسأله تلاش آنها را کم نکرد.»
عباسی که خودش تجربه مهاجرت دارد از سختی‌های زندگی یک مهاجر می‌گوید: «من تجربه مهاجرت دارم و می‌دانم چه سختی‌هایی دارد و برخی رفتارها هرگز از ذهن آدم پاک نمی‌شود. ما همه ساکنان کره زمین هستیم و تعصب روی زبان و نژاد به نظرم معنایی ندارد. من عاشق وطنم هستم اما با تبعیض مخالفم. بچه‌ها فوق‌العاده با استعداد هستند. آنها حاضرند از همه چیزشان بگذرند و کار کنند. نمی‌دانید برخی‌شان با چه شرایط سختی کار کردند. افغانستانی‌ها بسیار معصوم، دوست داشتنی و بی‌ادعا هستند و من همه تلاشم را کردم اعتماد به‌نفسی را که ما از آنها گرفته‌ایم دوباره به آنها برگردد و فکر می‌کنم موفق هم بوده‌ام.»
نرگس می‌گوید از اینکه دائم در فیلم‌ها نقش زن مهاجری را به او بدهند که قرار است مواد مخدر حمل کند، خسته شده بود و فکر می‌کند آرش عباسی با این کار این تصویر را تغییر داد.
نرگس زارع در مدرسه تئاتر درس می‌خواند و در هفت دقیقه هم نقش اودت را بازی کرده: «معمولاً در فیلم‌ها و نمایش‌های ایرانی فقط افغانستانی‌ها نقش کارگر را بازی می‌کنند، مثل سریال ممنوعه که به غیر از این موضوع چهره بدی هم از یک افغانستانی نمایش می‌دهد. ما می‌توانیم از یک کارگر ساده، بیشتر باشیم. می‌توانیم صاحب یک کارخانه و کارگاه باشیم اما معمولاً همیشه نقش یک دختر بدبخت را بازی می‌کردیم. نمی‌گویم نباید این نقش‌ها را بازی کرد اما دلم می‌خواهد چهره دیگری از یک دختر افغان را بازی کنم؛ اینکه زنان افغان توانسته‌اند خیلی پیشرفت کنند. نگاه جامعه را رسانه عوض می‌کند اما رسانه در این زمینه کم کاری کرده.»
 هفت دقیقه تجربه اول الهام احمدی بوده. او می‌گوید: «تصادفی وارد این کار شدم و چون تجربه اولم بود سخت بود، اما همه تلاشم را کردم نقش ساوین را خوب بازی کنم. ایفای این نقش برای من تجربه بکری بود. ما با این کار توانستیم به همه بگوییم قادر به انجام هرکاری هستیم. حتی نگاه خانواده‌های‌مان را عوض کردیم. خیلی‌ها به من گفتند باورمان نمی‌شد شما بتوانید به این خوبی از پس ایفای این نقش بربیایید.»
 الهام هم از تبعیض‌ها و نامهربانی‌هایی می‌گوید که به عنوان یک مهاجر افغان در ایران تجربه کرده: «گاهی تبعیض‌ها آدم را ناامید می‌کند؛ حتی گاهی موجب شده کارم را رها کنم اما یک جا تصمیم گرفتم آن پوسته را بشکنم و تلاش کنم تبعیض‌ها، جلوی راهم را نگیرد تا بتوانم راه دیگران را هم باز کنم. موفق شدم و توانستم نگاه‌ها و قضاوت‌ها را با همین تلاش‌ها تغییر دهم. ما تصویر یک  زن برقع‌پوش را که همیشه رسانه‌ها از زن افغان ارائه می‌دهند با این کارمان عوض کردیم.»
سمیه علیزاده، علوم سیاسی خوانده و در هفت دقیقه نقش راشل را بازی کرده. او می‌گوید: «تبعیض تا حدی طبیعی است چراکه ایران خودش مشکلات زیادی دارد و توانایی رسیدگی کامل به مهاجرانش را ندارد. من از سیاستگذاری‌های ایران ناراحت نیستم و درک‌شان می‌کنم و شاید نتوانند آنقدر که باید از ما حمایت کنند. من همه اینها را درک کردم و قوی شده‌ام و حفره‌های درونی‌ام را پر کرده‌ام به همین دلیل الان  خودم را با دیگران برابر می‌بینم.»
حوا خلیلی بازیگر نقش بلانش می‌گوید: «در طول نمایش، گاهی خودم را در ایران می‌دیدم و احساس می‌کردم کارخانه ریسندگی در ایران قرار دارد. احساس همذات‌پنداری می‌کردم. همه ما تبعیض را با پوست و گوشت‌مان درک کرده‌ایم و انگار در هفت دقیقه این فرصت را یافتیم که دراین باره راحت حرف‌های دل‌مان را بزنیم.»
بچه‌ها حرف‌های زیادی برای گفتن دارند اما از میان همه حرف‌هایشان می‌شود فهمید که تا چه میزان هنر می‌تواند نگاه مردم را تغییر دهد و خود هنرمند را قوی کند، به مخاطب یادآوری کند همه ساکنان یک دهکده جهانی هستیم با هر تفاوتی در زبان و ظاهرمان و در نهایت اینکه هنر همه ما را به هم نزدیک می‌کند.
بی‌صبرانه منتظر اجرای نمایش هفت دقیقه در دیگر نقاط ایران و افغانستان هستند. می‌گویند دوست دارند کسانی به تماشایشان بنشینند که هرگز نمایشی را از نزدیک ندیده‌اند مثل خود آنها که وطن آبا و اجدادی‌شان را هرگز از نزدیک ندیده‌اند.