روزنامه ابتکار
1398/03/27
مینا اکبری، سازنده مستند «میدان جوانان (سابق)» در گفتوگو با «ابتکار»: اجازه ندهیم روایتهایمان بمیرد
فاطمه امینالرعایایک روزنامهنگار فرهنگی سابق، در آلبومش به یک عکس دستهجمعی با همکاران سابقش در روزنامه «جامعه» با سردبیری ماشالله شمسالواعظین برمیخورد که در «میدان جوانان (سابق)» گرفته شده و تصمیم میگیرد به دنبال همکارانش بگردد تا شاید بتواند این عکس را دوباره بعد از 20 سال بازسازی کند. در جریان فیلم و به بهانه این عکس، برخی وقایع مرتبط با مطبوعات در بیست سال گذشته نیز مرور میشود. این فیلم، روایتی است از سرنوشت چند روزنامهنگار که به جز یکی همگی تبدیل به «روزنامهنگاران سابق» شدهاند. مینا اکبری، روزنامهنگار سابق فرهنگ و هنر که مدتی است برای همیشه از دنیای مطبوعات خداحافظی کرده، راوی و سازنده این مستند است. با او گفتوگویی داشتهایم که در ادامه آن را میخوانید:
در سینمای ایران فیلمهای کمی با موضوع رسانه به صورت عام (مانند روزنامه) ساخته شده است. دلیل اصلی که رسانه را به عنوان موضوع اصلی فیلمتان انتخاب کردید، چه بود؟
بدیهیترین دلیلش این است که من 22 سال روزنامهنگاری کردم. بیش از دو دهه زندگی من با این کار گره خورده و وقتی تصمیم گرفتم آن را کنار بگذارم چالش بزرگی را پشت سر گذاشتم. برای همین فیلم درباره این است که چرا از روزنامهنگاری فاصله گرفتم و برای همیشه آن را کنار گذاشتم. دلیل ساختن «میدان جوانان (سابق)» این نیست که جای چنین مستندی در سینما خالی بود یا نبود، بلکه مروری بر روزگار و شرایطی بود که به عنوان روزنامهنگار از سر گذرانده بودم. میخواستم روایت شخصی خودم را از این دوره ثبت کنم. چیزی که تا پیش از این یا گوشه ذهن، یا لای صفحات آلبومهایمان مانده و خاک خورده است. با خودم فکر کردم شاید این فیلم باعث شود باقی آدمها هم وارد گود شوند و روایت خودشان را ثبت کنند. من در تمام این سالها در حوزه فرهنگ و هنر خاصه در سینما کار کردم و این فیلم حاصل نگاه یک روزنامهنگار این حوزه است، مسلما اگر یک روزنامهنگار سیاسی یا حوادث بخواهد روایت شخصی خودش را بسازد با آنچه که من ساختم متفاوت خواهد بود اما مهم این است که این روایات ثبت شود. فارغ از سیاستها، اهداف یا اصول رسانههایی چون صداوسیما یا تلویزیونهای خارج از مرزی.
در روند این فیلم، دو موضوع به صورت همزمان روایت میشد؛ یکی موضوع رسانه و دیگری روایتی از وقایع تاریخی و اجتماعی در 20 سال گذشته. تاکید شما بیشتر روی روایت کدام بخش بود؟ آیا عکس بهانهای بود برای روایت یا محور اصلی آن عکس بود؟
هیچکدام به دیگری ارجحیت ندارد. در این فیلم وقایع تاریخی در بستر مطبوعات روایت شدهاند. زاویه دید کاملا شخصی است و حاصل و برآیند تجربه من در این عرصه. هر روایتی وجوه گوناگونی دارد اما من دست به انتخاب برای تاکید روی یک وجه بیشتر نزدم و به نظرم شیوه درست رفتار حرفهای با اثری که میخواهی خلق کنی همین است. آن کسی که روی یکی از وجوه روایت تاکید بیشتری میکند پشت سرش ایدئولوژی یا هدفی وجود دارد که اثر دارد به خاطر آن خلق میشود. من دنبال حکم صادر کردن و بیانیه صادر کردن نبودم.
گروه مخاطب شما چه کسانی بودند؟ آیا فیلم را برای حاضران در عکس ساختید؟ آیا مخاطب شما اهالی مطبوعات بودند یا «میدان جوانان» فیلمی است برای همه مردم؟
معلوم است که آدم اثرش را برای همه میسازد وگرنه نیازی نبود به این صورت ساخته شود. میتوانست فیلم کوتاهی در گوشی موبایل باشد که با این اپلیکیشنهای رنگارنگ ادیت و تدوین ساخته میشد و در نهایت از گروههای دوستی در شبکههای اجتماعی فراتر نمیرفت. مگر فقط اهالی مطبوعات یا آدمهای حاضر در آن عکس، آن دوره و آن شرایط را درک کردهاند که حالا از دایره مخاطبان این فیلم بیرون باشند؟
از نظر خودتان این فیلم چقدر توانسته در روایت برخی وقایع تاریخی، خصوصا آنچه در دوران اصلاحات اتفاق افتاد، موفق و کامل عمل کند؟
به هیچ عنوان این روایت، روایت کاملی نیست. قرار نیست این فیلم تاریخ مطبوعات و تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی یک دوره را مرور کند. چیزی که من تاکید دارم مدام آن را یادآوری کنم این است که این فیلم یک روایت شخصی است. بنابر آماری که در گذشته بیان میشد، دولت اصلاحات هر 9 روز با یک بحران روبهرو بوده است، 9 روز هم تبعات آن بحران بوده است. اگر قرار بود روایتی از 8 سالی که هر 9 روزش آبستن یک تحول بود را به نمایش بگذاریم، باید یک سریال میساختیم. من موضوعات مرتبط با موضوع مطبوعات و تحولات سیاسی که به واسطه مطبوعات اتفاق افتاده را نمایش دادم. اگر من اتفاقات کوی دانشگاه و 18 تیر را در فیلم نمایش دادم، به این علت بود که این اتفاق در اعتراض به بسته شدن روزنامه «سلام» اتفاق افتاد. حجاریان به واسطه تئوریسین بودن جریان اصلاحات در این فیلم حضور نداشت بلکه به عنوان مدیر مسئول روزنامه «صبح امروز» حضور داشت، یا آقای دهنمکی به عنوان سردبیر روزنامه «جبهه» و «شلمچه» در فیلم آمده است. اگر بخشی از محاکمه اکبر گنجی در این فیلم به نمایش درآمد، به دلیل مجرم شناخته شدن او به دلیل جرمهای مطبوعاتی است. من تنها اتفاقات و تحولات سیاسی- اجتماعی را که ارتباط مستقیم با مطبوعات داشتهاند را نشان دادهام، نه بیشتر.
برای بیان این روایتها با چه محدودیتهایی روبهرو بودید؟
تا منظورتان از محدودیت چه باشد؟ این فیلم کاملا ساختاری ژورنالیستی دارد و برعکس همه کسانی که معمولا از ژورنالیستی بودن به عنوان یک تهمت یا برچسب در نقد یک اثر هنری استفاده میکنند من ادعا میکنم این فیلم کاملا یک فیلم ژورنالیستی است و با همان ساختار ساخته شده. تیتر و میانتیتر دارد، لید و نتیجهگیری و گزارش و مصاحبه دارد و همه چیزش بر اساس آن شکل گرفته. در واقع من یک گزارش نوشتهام مثل همه گزارشهای دیگری که در مطبوعات نوشتهام. تنها وسیله بیان به جای قلم، دوربین بوده است. محدودیت جدای از خط قرمزها ـ یا هر اسم دیگری که دارد ـ شکلهای دیگری هم داشت. مثلا ما در ایران چیزی به نام آرشیو نداریم یا اگر هم داشته باشیم امثال من به آن دسترسی ندارند. من زمان بسیار زیادی را صرف کردم تا چند دقیقه فیلم از دادگاه غلامحسین کرباسچی پیدا کنم. دادگاهی که مستقیم از صدا و سیما پخش شده و فرض اولیه در این است که خب، به راحتی میتوانی پیدایش کنی ولی نبود. یعنی صدا و سیما حتی یک پلان از آن را در اختیار آدمهایی مثل من قرار نمیدهد. بیشتر آرشیوهایی که در این فیلم استفاده شده آرشیوهای شخصی بودند. چیزهایی که گاهی حتی خود صاحبانشان هم گمان نمیکردند روزی به درد بخورد.
برنامهای برای پخش «میدان جوانان (سابق)» در شبکه نمایش خانگی دارید؟
همه این مراحل نیاز به مجوز دارد، من همان زمان که برای اکران عمومی درخواست دادم، برای پخش در شبکه نمایش خانگی هم درخواست دادم اما تا بهحال تنها به من مجوز اکران در گروه هنر و تجربه را دادند. انشالله بتوانیم مجوز شبکه نمایش خانگی را هم بگیریم.
کمی از فیلم فاصله بگیریم و گریزی به مطبوعات امروز بزنیم. به نظر شما جامعه چقدر بر روند روزنامهنگاری در 20 سال اخیر تاثیر گذاشته است؟
در بخشی از فیلم که با لیلی فرهادپور صحبت میکنم، میگویم وقتی من روزنامهنگار شدم فکر میکردم قرار است روی جامعهام تاثیر بگذارم؛ اصلا وظیفه روزنامهنگار این است که مانند یک پروژکتور جلوی راه را روشن کند و به جامعه بگوید از چه راهی برود بهتر است و جلوتر از جامعه باشد، نه عقبتر از آن. اتفاقی که امروز افتاده، برعکس است. جامعه جلوتر از مطبوعات ما است. مردم از یک روز پیش، از آنچه که فردا در مطبوعات چاپ میشود، اطلاع دارند و تحلیلها و خبرها را مطالعه میکنند و در جریان اتفاقات قرار میگیرد. به نظر من یکی از دلایلی که امروز مطبوعات ما به چنین شرایطی دچار شده، عقب افتادنش از جامعه و مردم است در حالی که در دوران اصلاحات، مطبوعات به مراتب جلوتر از مردم بودند. یادتان نرود که در مجلس ششم، مطبوعات لیستی از نامزدها داشت که به آن رای دادیم. این اتفاق دیگر هیچگاه تکرار نشد.
آیا رسالت روزنامهنگاران امروز، همان رسالت روزنامهنگاران 20 سال گذشته است؟
روزگاری رسالت رسانه و روزنامهنگار اطلاعرسانی بود اما حالا این «تحلیل» است که رسانه شما را منحصربهفرد میکند. موضوع حالا نه تنها عقب نماندن از مخاطب که جلو زدن از او است. امروز برای مخاطبی که در هر ساعت از شبانهروز از طریق یکی از شخصیترین ابزارش یعنی گوشی موبایل به همه خبرها دسترسی دارد، چیزی که ارزشمند است تحلیل و بررسی اتفاقات است. او میخواهد از روزنامهنگار حرف تازهای بشنود. چیزی که خودش به آن فکر نکرده یا نمیداند. در غیر این صورت روزنامهنگاری عملا دیگر محلی از اعراب ندارد.
در فیلم نکتهای وجود داشت که شاید جامعه مطبوعات هم دچار آن شده باشد. در روایت فیلم، تنها یک روزنامهنگار از 20 سال پیش هنوز روزنامهنگار باقی مانده بود. چرا این روزها کمتر شاهد بازنشسته شدن یک روزنامهنگار با عنوان شغلی روزنامهنگار هستیم؟ آیا اصلا چنین گزارهای صحیح است؟
اتفاقا امروز به نظرم بیشتر از گذشته افراد به عنوان روزنامهنگار بازنشسته میشوند هرچند این موضوع ربط مستقیم به رسانهای دارد که در آن کار میکنی. من 22 سال روزنامهنگار بودیم و الان فقط هفت سال بیمه دارم. درواقع برای ما بازنشستگی از شغلی که هر روز با تهدید تعطیلی مواجه بود، بیشتر به یک شوخی شباهت داشت. حالا اما فرق کرده، رسانهها بیشتر عمر میکنند و روزنامهنگارها هم حواسشان به بیمه و... هست. تنها یا درواقع یکی از تفاوتهای مهم با قبل در این است که آن روزها وقتی روزنامه ما توقیف میشد میدانستیم که از یک هفته بعد میرویم و در یک تحریریه دیگر مینشینیم و کار میکنیم اما امروز اگر کارت را از دست بدهی خیلی سخت میتوانی جای دیگری در عرصه مطبوعات کار پیدا کنی. بسیاری از دوستان من که در مطبوعات استخوان خرد کردهاند حالا مدتها است که بیکارند یا عطایش را به لقایش بخشیدهاند و به کار دیگری مشغول شدند که هیچ تناسبی با حرفه، تجربه و از آن مهمتر علائقشان ندارد. از طرف دیگر آن روزها مطالب ما بازخورد داشت. با یک مقاله یا گزارش میتوانستی روند یک اتفاق را در جامعه تغییر بدهی اما حالا حتی یک نفر به شما تلفن نمیزند که بگوید این مطلب خوب بود یا بد.
دوست دارید چه اتفاقی برای فیلم بیفتد؟
آرزویم این است که این فیلم واقعا توانسته باشد به افراد یادآوری کند که آنها هم یک روایت شخصی دارند و آنها هم باید روایتهایشان را با هر مدیایی بیان کنند. نباید اجازه بدهیم روایتهایمان بمیرد. نباید اجازه دهیم روایتهایمان در زیرزمینها خاک بخورد و تاریخ تنها توسط فاتحان نوشته شود.
سایر اخبار این روزنامه
کاهش توان اقتصادی مردم چه تاثیری بر بهداشت و سلامت جامعه میگذارد؟
جیب بیمار، جان بیمار!
علیرضا صدقی
از حس تا هراس اخلاقی
تشکیل بازار متشکل ارزی باعث ایجاد شفافیت در حوزه ارز میشود؟
اما و اگرهای بازار متشکل ارزی
«ابتکار» ادعای آمریکا مبنی بر مسئولیت ایران در حملات روز پنجشنبه به دو کشتی در دریای عمان را بررسی میکند
«ابتکار» از مهمترین رویدادهای صحن علنی مجلس در روزی که گذشت گزارش میدهد
کامیابی تا ناکامی در مجلس
یک فعال رسانهای:
استعفاها یک روش اعتراضی است
مینا اکبری، سازنده مستند «میدان جوانان (سابق)» در گفتوگو با «ابتکار»:
اجازه ندهیم روایتهایمان بمیرد
روحانی در دیدار تولیت آستان قدس رضوی:
دولت برای ارائه خدمت بهتر به زائران در کنار تولیت آستان قدس است
گزارش «ابتکار» از انتخابات هیئت رئیسه کمیسیونها در سال چهارم مجلس دهم
آنها که ماندند و آنها که رفتند
امیرعبداللهیان بیان کرد
اقدام سنجیده ایران در توقف موردی برجام