در چهار سالگی برجام

دکتر صلاح الدین هرسنی‪-‬ در14 ژوئیه 2015 توافق هسته‌ای میان ایران و شش قدرت‌ بزرگ جهان در نتیجه گفت‌وگوهای سخت و فشرده امضاء شد. بعد از آن برجام در20 ژوئیه 2015 در قالب قطعنامه 2231 به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید، با این هدف که ماهیت جهانی پیدا کند و بتواند یک توافق بین‌المللی محسوب شود. با همه تلاشی که از سوی شورای امنیت برای بین‌المللی شدن برجام صورت گرفت و این نهاد بین‌المللی توانست آن را در زمره معاهده و توافقات بین‌المللی قرار دهد، اما با گذشت چهار سال از امضای آن، هنوز بر سر اجرایی شدن آن موانع و چالش‌‌هایی وجود دارد. به واقع برجام در چهارمین سال حیاتش، مانند پیکر نیمه‌جانی است که به جهت سیاست‌‌های کارافزایانه همه شرکا به اغماء رفته و گویی امیدی به اعاده و احیای آن نیست. در این ارتباط واشنگتن از آن خارج شده است و به همان روش قدیمی محافظه‌کاران برای برهم زدن تغییر قواعد آن، تهدید و فشار وارد می‌کند و حتی قصد عقب‌نشینی از مواضع ضد برجامی خود ندارد. ترامپ هر روز در هر محفلی و هر مجلسی و با توسل به هر روشی در صدد است که با فضاسازی علیه ایران، برجام را بی‌اعتبار کند. این سیاست ترامپ عصر جدیدی از بلوک‌بندی‌های سیاسی-امنیتی دوجانبه، مثلاً میان واشنگتن -ریاض یا واشنگتن- تل آویو را در منطقه ایجاد کرده که مطمئناً این شرایط برای تهران و سایر شرکای برجام از جمله تروئیکای اروپایی و مسکو نشانه خوبی نیست. اروپا نیز به رغم آنکه قصد حفظ برجام را دارد، اما سیاست منطقه‌ای و برنامه موشکی بالستیکی تهران را دستمایه آزار و ایذای برجام قرار داده و حتی به جهت هراس از مجازات واشنگتن تحت تاثیر رفتار واشنگتن قرار می‌گیرد. اما رفتار تهران در این میان منحصر به فرد و به هر طریق ممکن و با توسل به تهدید آن هم قرار گرفتن در مسیر کاهش تعهدات برجامی تلاش می‌کند که برجام را احیا و زنده نگه دارد. حال تحت این شرایط و وضعیتی که برای برجام در چهارمین سال حیاتش رقم خورده است، به رغم آنچه که این روز‌‌ها گفته و شنیده و حتی دیده می‌شود، حفظ همکاری‌‌های چندجانبه و پایبندی به آن، عقلایی‌ترین و مناسب‌ترین شیوه برخورد با آن است. بر این اساس و نظر به آنکه عزم اروپا در حفظ برجام جدی است، به نظر می‌رسد که همکاری تهران با اروپا مطمئن‌ترین مسیر حفظ برجام است. به این ترتیب و با همه موافقتی که اعضای اروپایی برجام برای حفظ برجام نشان داده‌اند، اما شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهند حفظ برجام از این مسیر، متضمن قبول همکاری‌‌هایی بیشتری است که آنها از ایران انتظار دارند. به عبارت دیگر، اگر چه پایبندی ایران به برجام مورد تایید اعضای اروپایی برجام است، اما آنها مانند آمریکا در قبال سیاست‌‌های منطقه‌ای ایران و برنامه موشکی آن موافقتی ندارند و این دست از رفتار‌‌ها و سیاست‌‌ها را به گمان خود بدخیم و ثبات‌زدا می‌دانند. معنا و مفهوم چنین نگرشی آن است که برنامه‌‌های موشکی و سیاست‌‌های منطقه‌ای در کانون‌‌هایی چون: دمشق، بغداد، بیروت و عدن می‌تواند عامل همسویی و نزدیکی اروپا به آمریکا در خروج از برجام شود. بدیهی است که تعدیل در برنامه‌‌های موشکی و همچنین تجدید نظر در سیاست‌‌های منطقه‌ای می‌تواند نقش کلیدی را در بقای برجام و ماندگاری آن بازی کند و عاملی برای ماندن اروپا در کنار ایران باشد. در غیر این صورت چه بسا ممکن است ایران، اروپا را نیز از دست بدهد. البته تعدیل در برنامه‌‌های موشکی و سیاست‌‌های منطقه‌ای هیچگاه نباید برای سیاست‌بازان و تصمیم‌گیران سیاست‌‌های منطقه‌ای و راهبردی ایران، به معنای عقب‌نشینی تلقی شود. به واقع اندکی واقع‌بینی آن هم بنا به شرایطی که بر اقتصاد ایران از یک طرف و شرایطی که در منطقه از سوی جریان‌‌های عربی- عبری به زیان ایران در حال رقم خوردن است، چنین ضرورتی را دو چندان می‌کند. این ضرورت اگرچه نمی‌تواند همچون عصای موسی برای اقتصاد بیمار ایران معجزه کند، اما می‌تواند نقش مسکنی مفید را برای حیات اقتصاد ایران ایفا کند. عامل دیگری که می‌تواند امید‌‌ها را برای بقای برجام زنده نگاه دارد، کاهش حجم مخالفت دلواپسان و برجام‌ستیزان در عرصه داخلی است. این دلواپسان باید بدانند که آنها نیز ناخواسته و همانند ترامپ و همفکرانش در بروز و ظهور چنین شرایطی نقش داشته‌اند. به واقع مسئولیت بخشی از رفتار‌‌های ضد برجامی ترامپ با آنهاست و آنها نیز باید در قبال آنچه بر برجام رفته است، پاسخگو باشند. آنها نباید انتظارات و توقعات جامعه را در برجام ستیزی بالا ببرند و جامعه را بر سر برجام دو قطبی کنند. همچنین آنها باید بدانند که از شکاف میان برجامیان و نابرجامیان بوده که ترامپ دست به چنین اقدامی زده است. به واقع و با توجه به شرایطی که از فردای خروج آمریکا در سرنوشت برجام رقم می‌خورد، آنها باید برجام را به وسیله‌ای برای دفع تهدیدات ترامپ تبدیل کنند. محققاً همسویی و همگرایی آنها با برجام می‌تواند از کارشکنی‌‌های محتمل اروپا یا ناقضان احتمالی دیگر در آینده حیات برجام جلوگیری کند و چه بسا بتواند گامی برای همگرایی و عزم ملی برای بی اثر کردن کارشکنی‌‌های آمریکا و جریان‌‌های عبری – عربی و در نهایت افزایش انگیزه اروپا و حتی جامعه جهانی در حفظ برجام شود. این مهم با توجه به عزم جدید اروپا و ایران در حفظ برجام، محققاً می‌تواند معطوف به نتیجه باشد.