روزنامه آفتاب یزد
1398/05/26
از ابتدا هم مشخص بود که انگلیس نمیتواند ادعای خود را ثابت کند
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: به قول مجیدتفرشی، انگلیسیها آن قدر در منجلاب «برگزیت» غرق شدهاند که به آسانی میتوانند موضوع نفتکش را برای خود هضم کنند اما چه بخواهیم و چه نخواهیم؛ گُلِ سر سبد خبرهای مهم رسانههایشناخته شده ی جهان، به هر طریق ممکن به موضوع نفتکش گریس1 یا آدریان دریا منتهی میشود.در همین رابطه به سراغ مجید تفرشی رفتیم تا از او، ریشههای تحلیلی که او را مجاب کرد تا شکست خوردن بوریس جانسون را یک هفته پیش از انتخاب به عنوان نخست وزیرِ جانشینِ ترزامی بازگو کند، را برای مخاطبان روزنامه آفتاب یزد بازگو کند.
تفرشی با اشاره به این موضوع که تحلیلهایی که رنگ و بوی پیش بینی نیز دارد نه الهام است نه پیشگویی، میگوید: از شواهد و قرائن به این نتیجه رسیدم که بوریس جانسون نمیتواند نخست وزیر موفقی برای بریتانیا باشد.
این تاریخ پژوه با دست گذاشتن بر مسائل شخصی و دشمنانی که درون حزب محافظه کار دارد با تاکید بر این مهم میگوید: بوریس جانسون توان آن که یک اجماع ملی را بهوجود آورد، ندارد
به خصوص در یک موضوع تاریخی مثل برگزیت. وی ادامه میدهد این موضوع به زمان شهردار بودن و وزیر امور خارجه بودنِ جانسون هم بازمیگردد زیرا او در آن جایگاهها نیز، شخصیتی که توان بسیج مردم را داشته باشد نداشت.
این تحلیل گر مسائل انگلستان معتقد است بدون شعار و احساسات و مواردی از این دست باید ببینیم که جانسون در موضوع برگزیت
چه میخواهد، چه میخواست و چه میتواند که انجام دهد؟
برای جانسون در موضوع برگزیت چند راهکار، گزینه، روش یا رویکرد ـ دقیقاً approach ـ وجود دارد:
رویکرد اول: او به مجلس برود و پکیجی که اتحادیه ی اروپا برای خروج انگلستان از اتحادیه را پیش بینی کرده است، عملیاتی کند. به خودی خود، این مسئله شدنی نیست زیرا اگر قرار بود همان پیشنهادات اتحادیه اروپایی مورد توافق مجلس قرار گیرد که دیگر نیازی نبود تا ترزا میکناره گیری کند! دست بر قضا اتفاق نظر مجلس در همراهی با خانم میبسیار قوی تر از حال حاضر و در زمان نخست وزیری جانسون است.
رویکرد دوم: این مسئله منتفی است پس مجبور است در این بسته ی پیشنهادی، تغییراتی ایجاد کند که اولا پارلمان بریتانیا با آن موافقات نخواهدکرد، ثانیا به فرض نیم درصد اعلام موافقت پارلمان بریتانیا، این اتحادیه اروپایی است که نخواهد پذیرفت زیرا اصل مناقشه در عملیاتیشدن بسته ی پیشنهادی و مورد توافق انگلستان و اتحادیه اروپایی است که به خودی خود، رویکرد دوم نیز منتفی است.
رویکرد سوم: تکرار همه پرسی! این مسئله اساساً مورد پذیرش خود بوریس جانسون نیست و با همین شعار وارد کارزار شده پس اگر همه زیر بار بروند خود جانسون زیر بار چنین مسئلهای نخواهد رفت.
رویکرد چهارم: بیرون آمدن از اتحادیه بدون توافق ـ No Deal ـ که این رویکرد در دو صورت امکان پذیر است؛ یک تصویب پارلمان که از شواهد امر چنین بر میآید که چنین مصوبهای بهدست جانسون نخواهند داد یا با یک کلک زدن یا کلاهبرداری سیاسی است که تا به امروز در تاریخ سیاسی انگلستان مشابه نداشته! این کلک زدن که در ایران و از زمان مشروطه چند بار رخ داده به این صورت است که اول مجلس را منحل کند و در فاصله انحلال و انتخابات جدید که دولت موقت تشکیل میدهد بیرون آمدن از اتحادیه بدون توافق ـ No Deal ـ را عملیاتی کند که چیزی شبیه یک کودتا است.
این رویکرد علاوه بر آن که توسط احزاب مخالف محکوم به شکست است در داخل حزب محافظهکار هم قطعاً طرفدارانی نخواهد داشت زیرا این یک بدعت غلط است مثلا فیلیپ هموند به صراحت اعلام کرده تا مقابل چنین رویکردی کوتاه نیاید.
دو رویکرد باقی میماند که عملاً با حضور دولت فعلی و بوریس جانسون امکان پذیر نیست زیرا هم شخص بوریس جانسون با این دو رویکرد موافق نیست هم اتحادیه ی اروپایی با توجه به شعارها و نقطه نظرات جانسون قرار نیست با وی همراهی کند.
رویکرد پنجم: ایجاد تغییرات بنیادین که حکایت از تغییر رویکرد بریتانیا داشته باشد آن هم به این شرط که اتحادیه ی اروپایی با هزار و یک اما و اگر، با تغییرات بنیادین و پس از ایجاد تغییرات وسیع در دولت و روی کارآمدن دولت جدید متقاعد شود که رویکردها و ساز و کارها عوض شده و دیگرانی به جز همفکران جانسون حتی روی کار هستند.
رویکرد ششم: تکرار همه پرسی و اتخاذ تصمیمات جدید است. با نگاهی به این رویکردهای شش گانه متوجه میشویم که همه ی راهها به شکست جانسون در دوران کوتاه نخست وزیری منتهی خواهد شد.
سوال بعدی ما از تفرشی این است که چرا باید 6 رویکردی که شما به عنوان راهکار، گزینه، روش یا رویکرد ـ دقیقاً approach ـ معرفی میکنید و پیش روی بوریس جانسون قرار دارد مترادف با شکست نخست وزیر فعلی انگلستان باشد. این اندازه بن بست حاصل چیست؟
تفرشی در پاسخ میگوید این مقدار بن بست به این دلیل بهوجود آمده که آن چه در ذهن بوریس جانسون نقش بسته، شدنی نیست زیرا او با دو مخالف جدی و مهم سر و کار دارد؛ دو مخالف و مانعی که عملاً راهی جز شکست پیش روی جانسون قرار نخواهند داد، اول؛ اتحادیه اروپایی و دوم؛ مجلس عوام و پارلمان بریتانیا.
همه بیاقبالی جانسون هم به برگزیت ختم نمیشود زیرا او در داخل حزب محافظه کار هم مخالفان سرسختی دارد و اکثریتی که باعث شده او به نخست وزیری برسد هر آن میتواند مقدمات برکناری او را فراهم آورد چون اکثریتی بسیار شکننده است. علاوه بر همه اینها، از عدم مقبولیت سیاسی بوریس جانسون هم به سادگی نباید گذشت.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
عقبنشینی بریتانیا
هجمه علیه وزیر کار به خاطر شفافیت
سقوط آزاد
جانسون نمیخواهد نوکر آمریکا خوانده شود
از ابتدا هم مشخص بود که انگلیس نمیتواند ادعای خود را ثابت کند
من مطلقه ام ولی هیولا نیستم!
ماموریت جدید آقای کرباسچی!
اشکال اصلاحطلبان این است که بلند بلند فکر میکنند
محرمانه و غیرقابل افشاء
موج گرانی مسکن درشهرهای اطراف تهران
شعار پرطمطراق!
توضیحات سردار کمالی درباره افزایش مدت زمان سربازی
آقاخان: بابک زنجانی شماره 2 نیستم!
سریال تکراری شهربازیهای نا ایمن
ماجرای یک آمریکایی و دو ایرانی در دبی
جانسون نمیخواهد نوکر آمریکا خوانده شود
من مطلقه ام ولی هیولا نیستم!
جایزالخطاها جایزالفناها