روزنامه آرمان ملی
1398/05/26
افزايش قاچاق كودكان افغانستان از مسير ايران
برخي مدعياند در سالهاي گذشته طرح ساماندهي کودکان کار و خيابان شکست خورده و دولت نتوانسته اقدام موثري انجام دهد. چرا يک برنامه منسجم و عزم ملي در اين رابطه به وجود نميآيد؟ساماندهي کودکان کار نياز به يک پروسه زمانبر و با برنامهريزي منسجم در سطح ملي دارد و تنها نميتوان از يک سازمان يا دستگاه اجرايي يا سازمانهاي غيردولتي انتظار داشت و در اين رابطه حضور حداکثري سازمانهاي دولتي و غيردولتي نياز است. هرچند سند ساماندهي کودکان کار و خيابان در سال 84 به تصويب هيات وزيران رسيد و دولت موظف است که به کنترل و کاهش آسيبهاي اجتماعي ناشي از کودکان کار ورود پيدا کند، اما هنوز برنامه منسجمي در اين رابطه ديده نميشود. البته طي چندسال اخير دولت براي اولينبار در ساماندهي کودکان کار و خيابان با سه رويکرد مهم وارد شد؛ رويکرد اول مشارکتي است و سازمانهاي غيردولتي درگير اين موضوع شدهاند. رويکرد دوم حمايت اجتماعي بوده و آنها در تلاش هستند کودکان را از چرخه کار خارج و به چرخه حيات طبيعي از جمله چرخه آموزش وارد کنند و موضوع سوم رويکرد مسالهمحوري است که جامعه هدف را شناسايي نمايند و با شناخت کافي از مختصات جامعه هدف در اين راه گام بردارند.
بيش از 14سال از تصويب آييننامه حمايت از کودکان کار ميگذرد، اما اقدام عملي در اين رابطه مشاهد نميشود. از ديد شما دليل اين امر چيست؟
امروزه موضوع کودکان خيابان و کار به يک پديده اجتماعي پيچيده تبديل شده که طبيعتا چندبعدي است. از سوي ديگر علتهاي مختلفي در اين رابطه وجود دارد و معلول يکسري جريانات و چالشهاي اجتماعي است که جديترين قربانيان آن کودکان مظلومي هستند که خواسته يا اجباري در مسير کار و تکديگري قرار ميگيرند و نتيجه حداقلي اين است که ما بهزودي با نسلي روبهرو خواهيم بود که کودکيشان را از دست دادهاند و بهواسطه آسيبهاي فراواني که در خيابان يا حين کار ديده و ميبينند، خودشان در آينده تبديل به يک آسيب جدي براي جامعه ميشوند. البته اين پديده در همه کشورها از جمله کشورهاي توسعهيافته و جهان سوم با طيفهاي مختلف نيز وجود دارد و مختص ايران نيست، اما تجربههاي جهاني نشان ميدهد که در بهترين شرايط تنها ميتوان به کاهش يا کنترل اين پديده کمک کرد يا در صورت مداخله بهموقع و مناسب، عوارض آسيبها را براي کودکان کم يا تا حدي آن را کنترل کرد اما بهواقع نميتوان از حذف يا ريشهکني آن صحبت کرد. متاسفانه در پايشي که اخيرا از وضعيت کودکان کار و خيابان داشتيم ، بيش از 80درصد کودکان کاري که تنها در تهران شناسايي شدهاند اتباع خارجي با فراواني اتباع افغانستان هستند و اين نشان ميدهد مساله و پديده کار کودک در خيابانهاي ما هم از جهت گروه هدف و هم از جهت علل و عوامل تغييريافته و بايد به آن بهعنوان يک پديده منطقهاي نگاه کنيم که لاجرم ابزارها و رويکردهاي مداخلهاي متفاوتي را نيز ميطلبد. متاسفانه منطقه در شرايطي است که در داخل افغانستان ريسک امنيت هر روز بالاتر ميرود، برنامههاي اقتصادي در آنجا با شکست مواجه شده و سرمايهگذاران خارجي به دليل شرايط امنيتي، از افغانستان ميروند و رفاه اجتماعي مانند آموزش، خدمات بهداشتي و... روزبهروز کاهش پيدا ميکند.
مشکلات داخلي را در افزايش کودکان کار چطور ارزيابي ميکنيد؟
نبود سياستها و برنامههاي دقيق رفاه اجتماعي براي گروههاي آسيبپذير بهخصوص گروههاي ساکن در مناطق حاشيهاي شهرهاي بزرگ يا روستاهاي محروم و مرزي کشور، در عمل موجب بازتوليد کودکان کار شده است. اولين حق کودکان آموزش است و متاسفانه امروزه با آمار بسيار بالايي از کودک بازمانده از تحصيل در کشور در بدو ورود به مدرسه يا ريزشهاي زودهنگام به دليل فقر خانوادهها و نبود چتر حمايت اجتماعي روبهرو هستيم. متاسفانه ما در اينجا برنامه رفاه اجتماعي کودکمحور نداريم که بتوان آسيب را در نطفه شناسايي کنيم. در بحث آموزش نيز اوضاع به همين شکل است، مثلا مناطق تاريک ما براي خروج کودک از چرخه تحصيل مثل روستاهاي مرزي و دورافتاده کاملا شناسايي شده است، خانوادهاي که امکان شهريه حداقلي براي رفتوآمد فرزندانشان از يک روستا به روستاي ديگر براي ادامه تحصيل ندارند، آنها را مجبور به ترک تحصيل ميکنند. امروزه با اقدامات پراکنده يا جزيرهاي از سوي دستگاهها روبهرو هستيم که هر کدام از آنها يک ديوار بلند جلويشان کشيدهاند و خيلي وقتها نميدانند دستگاه ديگر چه اقداماتي در اين رابطه انجام ميدهد و گاهي موازيکاري صورت ميگيرد و گاهي نيز در مقابل يکديگر قرار ميگيرند.
گفتهشده بيشتر کودکان کار در تهران افاغنه هستند، آماري داريد که روزانه چند کودک از مرزهاي کشور عبور ميکنند و وارد چرخه کار در تهران و کلانشهرها ميشوند؟
متاسفانه تعداد زيادي از کودکان به صورت غيرقانوني و قاچاق از مرزهاي شرقي وارد کشور ميشوند و به همين دليل آمار رسمي وجود ندارد. اما با توجه به آمار مراجع ذيربط، بهطور متوسط روزانه دوهزار تا دوهزار و 500 نفر از مسيرهاي قاچاق وارد کشور ميشوند و بخشي از آنها کودکاني هستند که يا بههمراه خانواده يا تنهايي به شهرهاي ما ميرسند. آن چيزي که باعث نگراني ما ميشود، فراواني قربانيان قاچاق کودک در مسير افغانستان است. در چندسال اخير فراواني قاچاق کودکان به امري نگرانکننده تبديل شده است.
درباره خطرات اين قاچاق انسان بيشتر توضيح ميدهيد.
من بهواسطه فعاليتها و حوزههاي کاري معمولا به افغانستان و مناطق مختلف آن زياد سفر کردهام و مسيرها و جادهها آنجا را ميشناسم. براي من غيرقابل تصور است که بچه 8 تا 10ساله مسيرهاي سخت و کوهستاني از روستاهاي بدخشان، قندوز يا بلخ در منتهياليه شمال و شمالشرقي افغانستان را تا مرز افغانستان و پاکستان و بعد از عبور از پاکستان تا زماني که وارد مرزهاي ايران ميشوند چگونه طي ميکنند. بچههايي هستند که در اين مسيرها اتفاقات ناخوشايندي براي آنها روي ميدهد. مشکل اصلي اينجاست که وقتي يک بچه وارد تهران ميشود بازهم در داخل شبکههاي سازمانيافته پيمانکاريهاي کار قرار ميگيرد و اين جاي نگراني دارد. افرادي که مسئوليت هدايت، اداره و کنترل همهجانبه اين کودکان را برعهده دارند و ميدانند بايد در کدام خيابان و مناطق شهر آنها را مستقر کنند. آنها متعهد يا مجبور ميشوند که بخش قابل توجهي از درآمدي که در طول روز بهواسطه کار در خيابان يا زبالهگردي به دست آوردهاند تحويل آن افراد دهند. ما بچههايي را ديدهايم که اسم فاميل خودشان را بلد نيستند و نميدانند اهل کدام محله حاشيهاي تهران هستند و کاملا مشخص است که يکي آنها را به خيابان و کارگاههاي خاص ميآورد و به خانه يا محل اقامتشان برميگرداند. متاسفانه پديده کودکان کار و بهخصوص نرخ کودکان قرباني قاچاق در حال افزايش است و بايد يک اراده ملي در تمام سطوح براي کنترل و پيشگيري از اين آسيب نگرانکننده که نوک تيز آن متوجه کودکي کودکان است، ايجاد شود .
شرايط کودکان پاکستاني چطور است؟
تعداد کودکان کار پاکستاني بسيار کمتر است و جمعيت آنها فقط سهدرصد از کل جمعيت مورد مطالعه در تهران است. مشکل کودکان پاکستاني با مشکل کودکان افغان تفاوت ماهوي دارد. پاکستانيهايي که به ايران وارد ميشوند مهاجران کوچدادهشدهاي هستند که به لحاظ فرهنگي و اجتماعي قابل مقايسه با ساير گروههاي مهاجر خارجي نيستند. سطح سوادشان، آگاهيهاي فرهنگي و اجتماعي نوعا پايين است و نگاهشان به کودکان، نگاه صد درصدي کار است. آنها به فرزندانشان بهعنوان ابزار کار نگاه ميکنند.
بازار کار ايران براي مهاجران بسيار مناسب است که آنها اين خطرات را به جان ميخرند.
بله، ما در عين حال که با برخي مشکلات اقتصادي در داخل براي خودمان روبهرو هستيم اما بازار کار بسيار خوبي براي گروههاي ديگر داريم که غالبا از ميان مهاجران خارجي هستند . در مصاحبههايي که با کودکان کار خارجي داشتيم بسياري از آنها در داخل کشورشان نيز کودک کار بودند و ميگفتند ما روزانه تا سهبرابر درآمد شهرهايمان را اينجا داريم. در اين رابطه متاسفانه ما با جامعهاي درگير هستيم که پدر، مادر و برادران بزرگتر در سلامت کامل جسماني هستند، اما دختر يا پسربچه 9ساله را به خيابان ميفرستند چون درآمد آن بچهها به دليل جلب احساسات و عواطف اجتماعي بيشتر است. اينجاست که متاسفانه با بيمسئوليتي خانوادهها براي بهرهجويي از کودکانشان بدون در نظر گرفتن چالشها و مشکلاتي که براي کودک در طول روز ميافتد روبهرو ميشويم.
کودکينکردن اين کودکان ميتواند بسيار خطرناک باشد، آنها ميتوانند در آينده بهواسطه کودکينکردن و آسيبهايي که خوردهاند براي جامعه خطرآفرين باشند.
دقيقا همينطور است، کساني که امروز کودکآزار و عنصر ضداجتماعي ميشوند، معمولا کساني هستند که کودکيهايشان بهنوعي آسيبديده يا نابود شده است.
ازدواج زنان ايراني با اتباع غيرقانوني سالهاست که مشکلساز شده است؛ چقدر اين کودکان ثمره اين ازدواجها هستند؟
آمار اين موضوع بسيار پايين است. در حاشيههاي تهران که طيفهاي گستردهاي از اقوام و اتباع خارجي را دربرميگيرد، قبلا اين نگراني را داشتيم که با آمار بالايي از بچههايي که مادرشان ايراني و پدرشان اتباع غيرمجاز است مواجه شويم ولي فقط دودرصد از کل جمعيت را آنها شامل ميشود. اين فرض غلطي است که کودک بهخاطر بيهويتي به خيابان ميآيد. درست است که مادرش ايراني است اما بهخاطر هويت و تابعيت پدرش، هم هويت دارد و هم تابعيت و تنها در دريافت يکسري خدمات اجتماعي به دليل مادرش با بقيه کودکان تفاوت دارد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
دولت سايه؟ - بهاصولگرايان ربطي ندارد
تلاش ناشیانه برای تغییر رئیس شورایشهر تهران
افزايش قاچاق كودكان افغانستان از مسير ايران
زیباکلام به حبس محکوم شد
رأي دادگاه به نفع ايران
مشارکت حداکثری بدون تیماصلی ممکن نیست
آپشنهایی که از خودروهای ایرانی آب میروند
آزادی گریس۱؛ نشانه حقانیت ایران
بازی دو سرباختاصولگرایان در انتخابات
زیباکلام به حبس محکوم شد
یک امام جمعه استعفا کرد
منکران محوریت اصلاحطلبی به کجا میروند؟
چهکسی تاوان عملکرد اصلاحطلبان را میپردازد؟