روزنامه آرمان ملی
1398/05/26
چهکسی تاوان عملکرد اصلاحطلبان را میپردازد؟
اختلافات و وضعيتي که اکنون در اردوگاه اصلاحطلبان پيشآمده يا انتقاداتي که بخشي از اصلاحطلبان نسبت به بخش ديگر دارند تماما به يکديگر مرتبط است. يعني بهگونهاي نيست که بگوييم اگر بخشي را فراموش کنيم بخش ديگر را تقويت کردهايم. ايرادات رفتار مديريتي اصلاحطلبان در عرصه تصميمسازيهاي انتخاباتي موجب شده تا در تصميمات کلان و مواجهات ملي با دولت و جريانهاي سياسي دچار پارهاي از کاستيها و نواقص شوند. در برخي جاها سستيهايي از جانب دولتمردان و جريانهاي مورد حمايت اصلاحطلبان اتفاق افتاده که هزينه آن را بايد اصلاحطلبان ميپرداختند. همين امر نيز عامل برخي بيتوجهيها و بياعتماديها به بخشهايي از اصلاحطلبان شده است. به روشني قابل درک است که خروجي مجلس، شوراي شهر و شيوه مواجهه دولتمردان با نيروهاي اصلاحطلب تماما به نوع چينش شوراي عالي سياستگذاري و دستگاههاي تصميمساز حوزه اصلاحطلبان ربط داشته است. اگر شوراي هماهنگي درست عمل ميکرد، شوراي عالي سياستگذاري از ترکيب بهتري برخوردار بود و رئيس دولت اصلاحات نقش برجسته و مستقيمتري ايفا ميکرد شايد بخشي از اين اتفاقات رخ نميداد. بنابراين شرايط امروز اصلاحطلبان محصول کنشورزيهاي اين مجموعه در ديروز و پريروز حوزه سياست است. بهنظر ميرسد «نقد»، عنصر مقوم و حيات بخش حوزه اصلاحطلبي است. اين نقد بايد در درون جريان اصلاحات با صبوري، متانت، کارشناسانه، عالمانه و در عين حال منصفانه و بيرحمانه انجام شود. اينکه جريان اصلاحات در حوزه نقد دچار مداهنه و رودربايستي شود خود لطمه و آسيبي بزرگ به جريان اصلاحات خواهد بود. از اين رو نبايد از نقد پروا داشته و آدرس اشتباه بدهيم. نقد کردن و نقد شدن به هيچ وجه به معناي تضعيف نيست. بايد در اين عرصه اهدافمان را روشن کنيم و به نقد دروني نيز بپردازيم. چرا که هدف ما جلب اعتماد عمومي براي شکل دادن مجلس، دولت و نظامي کارآمد است. اگر به اين اهداف فکر ميکنيم قطعا و بدون ترديد بايد از نيروهاي کارآمد، سازوکارها و احزاب کارآمد برخوردار باشيم. شوراي عالي سياستگذاري بايد مبتني بر راي و نظر اکثريت احزاب اصلاحطلب و برخوردار از تواناييها و ظرفيتهاي نيروهاي بيرون احزاب باشد، اما نبايد متاثر و تحت نفوذ آن جريانات باشد. ايرادي که بسياري در گذشته به مجموعه شوراي عالي ميگرفتند اين بود که ارکان تصميمسازي اين مجموعه حزبي نيستند و تعلقات حزبي نيز ندارند. به عبارت ديگر اشخاص حقيقي بر اشخاص حقوقي و افراد بر احزاب غلبه دارند که خود اين مساله باعث کاهش انگيزه رفتار حزبي ميشود. ديدن ظرفيت افراد ملي شرط عقل است، اما به محاق بردن ظرفيت احزاب نيز خردمندانه نيست. در اين فاصله عدهاي در پناه نجابت و متانت رئيس دولت اصلاحات رفتارهايي انجام دادند که در حوزه رفتار تشکيلاتي خيلي قابل دفاع نيست. طبيعي است که توان اين رفتار را نبايد رئيسدولتاصلاحات پس بدهد، اما احزاب و اشخاصي که بايد پاسخگو باشند در پناه رئيس دولت اصلاحات از پاسخگويي فرار کرده و با تابلوي ايشان به انجام کارخود ميپردازند. اين نقدها بايد صورت بگيرد و هيچ کدام به معناي تضعيف رئيس دولت اصلاحات و جبهه اصلاحات تلقي نميشود، بلکه استحکام کمربند اصلاحطلبي براي حرکت هدفمند و هوشمندانه به سمت آيندهاي روشن است.پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
دولت سايه؟ - بهاصولگرايان ربطي ندارد
تلاش ناشیانه برای تغییر رئیس شورایشهر تهران
افزايش قاچاق كودكان افغانستان از مسير ايران
زیباکلام به حبس محکوم شد
رأي دادگاه به نفع ايران
مشارکت حداکثری بدون تیماصلی ممکن نیست
آپشنهایی که از خودروهای ایرانی آب میروند
آزادی گریس۱؛ نشانه حقانیت ایران
بازی دو سرباختاصولگرایان در انتخابات
زیباکلام به حبس محکوم شد
یک امام جمعه استعفا کرد
منکران محوریت اصلاحطلبی به کجا میروند؟
چهکسی تاوان عملکرد اصلاحطلبان را میپردازد؟