آنچه از مصدق ناگفته ماند

 درباره ماجرای 28 مرداد، مقالات، نظرات متنوع، مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهای مفید و ارزنده‌ای برای روشنگری جامعه، بالاخص جوانان، از حقیقت تاریخ معاصر میهن عزیزمان، آن هم با استفاده از اسناد دخالت سازمان سیا منتشر شده اما در این میان چرایی تامل و عدم برخورد شدید نظامی - سیاسی دکتر محمد مصدق مسکوت مانده است. در این رابطه می‌توان گفت شادروان دکتر محمد مصدق، در جریان یک مبارزه فشرده برای ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشور با همراهی و همگامی توده مردم به حکومت رسید و هدف اصلی او در قبول پست نخست‌وزیری «اجرای اصل ملی کردن صنعت نفت» و «قطع نفوذ اجانب» بود و بر پایه آنچه در مسیر خدمت به جامعه گرفتار ایرانی می‌پنداشت و قبلا گفته و عمل کرده بود، می‌خواست با آن، آرمان‌های نهضت مشروطیت یعنی «دموکراسی و حکومت مردم بر مردم» را نیز تحقق بخشد و این آرمان، مجموع افکار و عقاید او را شکل می‌داد و اعمال او بر این مبنا استوار بود .
شخصیت این چهره ملی، در جریان انقلاب مشروطیت شکل گرفت و در طول مبارزات پنجاه ساله وی هیچگاه تحت هیچ شرایطی از حفظ منافع ملی منحرف نشد و همین امر او را به عنوان یک شخصیت بارز در تاریخ ایران شاخص نمود.
کسان بسیاری از طرفداران او درباره بعضی اقدامات یا خودداری وی از بعضی عملیات خرده گرفته‌ و معتقدند که با اقداماتی می‌توانست مانع سقوط حکومت خود شود، در حالی که توجه نداشته‌اند مصدق نمی‌توانست برای ادامه قدرت حکومت به هر عملی دست بزند. او در محدوده اعتقادات خود عمل می‌کرد و این باورها بر رعایت اصول حکومت مشروطه یعنی «احترام به آزادی‌ها و حقوق مردم» استوار و مبتنی بر قانون بود.
اگر حکومت دکتر مصدق بر اثر کودتا ساقط شد شخصیت و هدف‌های والای او با کودتا ساقط نشد و هیچ‌گاه از میان نرفت. ظهور این شخصیت بارز در این دوران، پویایی جریانات سیاسی ایران ما را نشان می‌دهد.


بعضی از کسانی که از دکتر مصدق حمایت کرده‌اند بیشتر نظر به مبارزات ضد استعماری او دارند، آنان مصدق را مظهر استقلال کشور و رهبر مبارزه برای قطع نفوذ اجانب تلقی می‌کنند و بیشتر یا منحصراً از این زاویه به مبارزات 50 ساله او می‌نگرند.
گروهی دیگر به شخصیت فردی و اجتماعی او توجه کرده، صداقت در گفتار، اعمال و عدم انحراف در مبارزات سیاسی - اجتماعی، مخصوصاً عملکردش را طی سنوات 20 تا 32 ستوده و معتقدند که این معیارها با جذابیت خاصی او را در میان شخصیت‌های سیاسی ايران و جهان به نحو بارزی ممتاز نموده است.
می‌توان گفت هر دو گروه به بعد دیگر شخصیت این رادمرد توجه نکرده‌اند که آن اعتقاد راسخ به مشروطیت ایران و تحقق حقوق و آزادی‌های ملت بر مبنای قانون منبعث از اراده مردم بود.
مصدق به طور بنیادی به دموکراسی و حکومت ملت اعتقاد داشت و تمامی فعالیت‌ها و مرارت‌های وی در طول مبارزات طولانی در جهت تحقق این امر بود. رهبری مبارزات ضد استعماری، کوشش برای قطع نفوذ بیگانگان و ایادی داخلی آنها، تامین استقلال کشور و جلوگیری از حکومت فردی، مهمترین جنبه‌های اساسی این اعتقاد بود .
 تقوای سیاسی و اصالت مصدق در راهی که انتخاب کرده بود با کوشش در تحقق اعتقادش به اثبات می‌رسد. بنابراین تحلیل شخصیت واقعی او با شناخت هر سه بعد از شخصیت وی میسر خواهد بود و این سه جنبه همان است که در دوران بعد از سال 32 مکتب مصدق نامیده می‌شود.
کسانی که در تجزیه و تحلیل تاریخ معاصر ایران یا در مبارزات نهضت مقاومت ملی بعد یا قبل از سال 32، جنبه‌‌های شخصیت مصدق را مورد نظر قرار می‌دهند، در واقع نهضت ملی ایران را فقط در یک بعد آن مطرح کرده و قبول دارند.
در هر حال اعتقاد به دموکراسی و حقوق ملت به ترتیبی که در انقلاب مشروطیت تدوین گردید نمی‌تواند از مجموعه شخصیت و مکتب او تفکیک شود. در واقع نهضت ملی از نظر تاریخی دنباله نهضت مشروطیت ایران محسوب می‌شود. تایید این نگرش و مبارزات، بدون توجه یا قبول این بعد از اعتقادات و منش او قضاوتی نادرست نسبت به تاریخ مبارزات نهضت ملی ایران است.
مصدق با اتکاء به افکار عمومی و بدون آنکه هیچ قدرت سازمانی در پشت سر او باشد با استفاده از شرایط سیاسی بین‌المللی که بر اثر تضادهای ابرقدرت‌ها و کشورهای بزرگ به وجود آمده بود، در برابر حیرت و تعجب ناظران سیاسی آگاه، مقام نخست‌وزیری را پذیرفت و به مقابله با یکی از قدرتمند‌ترین کشورهای صنعتی جهان رفت.
 او به وضع نیروهای حاکم و موقعیت شکننده خود آگاهی داشت و مراقب بود که در تشکیل هیأت دولت جبهه جدیدی در برابر او گشوده نشود تا در اقدامات اولیه خود توفیق یافته و زمان مناسب برای اجرای سایر برنامه‌ها فراهم شود .
خط‌ مشی کلی و اقدامات اساسی دکتر مصدق و سایر رهبران نهضت ملی، روش‌ آنها در برخورد با سیاست‌های خارجی و اداره کشور و تدابیر آنها در مواجهه با رویدادها در همه موارد نه بر پایه احساسات بلکه براساس تجزیه و تحلیلی تاریخی و ارزیابی منطقی با توجه به شرایط روز و کلیه امکاناتی که در جهات مختلف در اختیار دولت ملی قرار داشت و کاملا عالمانه بود.
تاریخ معاصر ایران نشان داده که هر زمان حکومت برای ایجاد تشکیلات سیاسی اقدام کرده، چنین سازمان‌هایی به علت هجوم گروه‌های سودجو با یک رشد و توسعه ظاهری و موقت همراه شده و بر اثر عدم استقبال افراد معتقد و با ایمان، بر خلاف ظاهر قدرتمند و پر زرق و برق، از درون تهی شده و به محض پایان یافتن موقعیت حکومت، از میان رفته‌اند.
طبیعت کار تشکیلاتی در فعالیت‌های حزبی و سازمان‌های سیاسی، علاقه خاص و صرف وقت و کار زیادی را می‌طلبد. علاوه بر آن در بعضی موارد اختلاف سلیقه حتی در امور جزئی و کم اهمیت پدیدار و عدم گذشت و نداشتن انعطاف در تصمیم‌گیری‌ها و تضاد افراد با جاه طلبی‌ها و تحمل نکردن ارزش دیگران، به صورت عوامل مخفی، سازمان‌های اجتماعی و سیاسی ما را مخصوصاً از کودتای 1299 به بعد تحت تاثیر قرار داده و این نتیجه‌ اثرات روش سرکوب حکومت‌های خودکامه استبدادی در دوران تاریخ طولانی میهن ما به شمار می‌رود.
 انوار کوتاهی که از روزنه‌های باریک در دوران آزادی ایران در یکصد و سیزده سال اخیر (بعد مشروطه‌خواهی) هر چند وقت یکبار تابیدن گرفته، به علت عدم تداوم و پیوستگی آن کافی برای زدودن همه این آثار ناگوار نبوده است.
امید است تجربیات نسل‌ها در پهنه تحولات اجتماعی، آمادگی لازم را برای کار دسته جمعی در سازمان‌های اجتماعی فراهم سازد و به نابسامانی‌های بسیار، خاتمه داده و پیشرفت همه جانبه را فراهم کند تا منافع ملی به مفهوم واقعي محفوظ بماند.