روزنامه آفتاب یزد
1398/06/24
چهار میلیون فارغالتحصیل بیکار روی دستمان باقی مانده
نرخ بیکاری بالای فارغالتحصیلان دانشگاهی مدام به نداشتن تخصص و مهارت آنها حواله داده میشود. آیا قرار است با ایجاد دورههای مهارتآموزی ورود آنها به بازار کار بازهم به تاخیر بیفتد؟به گزارش ایلنا، بیش از یک دهه است که هر گاه درباره اشتغال و بیکاری سخن به میان آمده، موضوع مهارت و تخصص هم مطرح شده است. با افزایش تعداد فارغالتحصیلان بیکار، اظهارات درباره مهارتآموزی و تخصص داشتن هم بیشتر و بیشتر شده و البته کلید واژه اظهارات در این باره این است که فارغالتحصیلان، بیکار میمانند چون مهارت لازم را ندارند و به تبع آن وقتی حرف از مقابله با بیکاری هم مطرح میشود، خیلیها از مسئولان گرفته تا نمایندگان مجلس و برخی کارشناسان بازار کار عنوان میکنند که باید نیروی انسانی را ماهر کنیم تا توانایی این را داشته باشند که سر کار بروند. در این بین البته انتقادات زیادی هم از نظام آموزشی میشود و مدام عنوان میکنند که این نظام نیازمند تغییرات بنیادین است. یا در سطح کلان ایجاد اصلاحات در نظام آموزشی برای متخصص بار آوردن نیروی انسانی واقعا احساس نشده و اولویت ندارد یا اینکه این اصلاحات شدنی نیست. هر چه باشد در سالهای اخیر راه میانبری پیشنهاد شده که البته ممکن است تبعات منفی داشته باشد و گرهی هم باز نکند.
>بیکاری فارغالتحصیلان؛ معضلی تکراری
بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی مشکل دیروز و امروز نیست، اما هرچه گذشته به شمار این افراد افزوده شده است. گزارشهای رسمی نشان میدهد حدود ۳۸ درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار هستند. هفتم مرداد سال جاری، رحیم سرهنگی مدیرکل دفتر توسعه کارآفرینی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: در حال حاضر یک میلیون و ۳۹۰ هزار نفر فارغالتحصیل دانشگاهی بیکار در کشور وجود دارند که یا مهارت آنها به درد جامعه و بازار کار نمیخورد یا اینکه اساسا مهارتی برای ورود به بازار کار ندارند.
بحث نداشتن مهارت که در اظهارات این مقام مسئول آمده بحثی است که در این سالها تقریبا هر کسی درباره بیکاری فارغ التحصیلان بیکار حرف زده، به آن پرداخته است. متعاقب همین بحث است که مواردی چون جنبش مهارتافزایی، کارآموزی فارغالتحصیلان قبل از ورود به بازار کار و... مطرح میشود.
۲۳ مرداد سال جاری محمد شریعتمداری (وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) با بیان اینکه باید نهضت مهارتافزایی در کشور ایجاد شود، عنوان کرد: امروز فقدان مهارت ضعف بزرگی برای نظام مهارت آموزی به شمار میرود و این آمار که ۴۷ درصد فارغالتحصیلان دارای مهارت کافی و متناسب با انتظار نیستند، رقم بالایی است. این شرایط باعث شده که طرحی مبنی بر این مطرح شود که لازم است فارغالتحصیلان آموزشهایی را فرا بگیرند تا تخصص کافی برای کاریابی را بیابند. پیگیری چنین طرحی شاید لازم به نظر برسد، اما اگر در وضعیت بازار کار ایران و ارتباط آن با نظام آموزشی دقیق شویم، میبینیم که ممکن است با یک طرح دیگر روبهرو باشیم که علاوه بر هزینهتراشی باعث میشود ورود به بازار کار به تاخیر بیفتد.
>مُسَکِنی به نام تاخیر در ورود به بازار کار
گزارش موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی وزارت علوم نشان میدهد در ایران دو هزار و ۵۶۹ دانشگاه وجود دارد. این در حالی است که آلمان ۴١٢، انگلیس ٢٩١، کانادا ٣٢٩، ایتالیا ٢٣۶ و هلند ۴٢٣ دانشگاه دارند. بیش از دو هزار و ۵۰۰ دانشگاه ایران تا پایان سال گذشته سه میلیون و ۷۹۴ هزار و ۴۲۰ دانشجو را مشغول کردهاند و این در حالی است که تعداد دانشجویان در ایران در سالهای اخیر کم هم شده و در سالهایی شاهد تحصیل بیش از چهار میلیون دانشجو در کشور بودهایم. از تعبیر «مشغول» برای تحصیل دانشجویان استفاده میکنیم، چون نظر برخی کارشناسان این است که دانشگاهها در ایران در بسیاری موارد نقش تاخیر انداختن در ورود افراد به بازار کار را بازی کردهاند. شاید کسانی که با این فکر دانشگاهها را افزایش داده و از جوانان خواستهاند مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و بعد دکتری بگیرند به این میاندیشیدهاند که ورود جوانان دهه شصتی و دهه هفتادی به بازار کار به ایجاد بحران بیکاری میانجامد، اما در واقع سونامی بیکاری جوانان تنها چند سالی عقب افتاده و البته با بیشتر شدن توقع جوانان تحصیلکرده مشکلات عمیقتر شده است. مشکل زمانی بیشتر خودنمایی میکند که عنوان میشود افرادی که کار کردن را به تاخیر انداختهاند تا با تحصیل در دانشگاه مهارت بیاموزند و تخصص کسب کنند، در واقع مهارت و تحصصی هم کسب نکرده و حالا تازه بعد از سالها تحصیل باید بروند مهارت کسب کنند. این یعنی دانشگاه رفتن فقط سرگرمی بوده است!
>افزایش فعالیتهای غیرمولد
کاظم فرجاللهی (کارشناس بازار کار) مطرح شدن این نظر را که باید فارغالتحصیلان دانشگاهی دورههای مهارتآموزی را طی کنند تا آماده ورود به کار شوند، نوعی فرافکنی میداند.
او میگوید: همه میدانیم که بیکاری بحرانی مهم و فراگیر است و دلیل آن این است که زمینه تولید از بین رفته و روز به روز به فعالیتهای غیرمولد افزوده شده است. به گفته این کارشناس بازار کار، شاید این واقعیت داشته باشد که بسیاری از فارغالتحصیلان مهارت ندارند، اما مگر مشکل از آنها بوده که حالا باز بخواهیم آنها را وادار به مهارتآموزی کنیم؟ در بحبوحه سالهایی که شاهد رشد قارچگونه دانشگاهها بودیم از رئیس یکی از دانشگاههای بزرگ کشور پرسیده شد شما که این همه شعبه در این شهر و آن شهر میزنید و دانشجو میگیرید، فکری هم برای کار آنها کردهاید؟ او جواب داد: اینها میخواهند دیپلمه بیکار باشند، بگذارید لیسانس بیکار باشند!
فرجاللهی بیان میکند: واقعیت هم این است که با رشد قارچگونه دانشگاهها و موسسات آموزشی فقط در ورود افراد به بازار کار تاخیر انداختهایم. حالا که دیگر زمان آن رسیده که افراد سر کار بروند مشکل نمود پیدا کرده و آمدهایم میگوییم مثل اینکه پیشدانشگاهی داشتیم، حالا پسدانشگاهی داشته باشیم!
او با تاکید بر اینکه اینها فرافکنی است، میگوید: منکر این نیستیم که فردی که تحصیل میکند باید مهارت بیاموزد. قبلا هم در این زمینه طرحهایی اجرا میشد. برخی بنگاههای اقتصادی، افراد در حال تحصیل را میپذیرفتند و حتی به آنها حقوق هم میدادند. کار کردن آنها بخشی از تحصیلشان بود و اینطور مهارت هم میآموختند.
به گفته فرجاللهی برای اینکه افراد حین تحصیل مهارت بیاموزند، نیازمند این هستیم که مراکز آموزشی با بنگاههای اقتصادی همکاری کنند. بنگاههای اقتصادی بیایند ارزیابی کنند که به چه تخصصهایی احتیاج دارند و از میان افراد در حال تحصیل کسانی را جذب کنند و آموزش هم بدهند. با این کار افراد با بازار کار آشنا میشوند و تعهد دوجانبهای هم بین نیروی کار و بنگاه اقتصادی ایجاد میشود.
او عنوان میکند: در واقع لزوم مهارت آموزی و بحثی که حالا درباره آموزش دادن به فارغالتحصیلان مطرح میشود دو بحث جداگانه است. ما وقتی از این حرف میزنیم که فارغالتحصیلان دانشگاهی مهارت ندارند، باید افراد و نهادهایی را که کمکاری کردهاند پیدا کنیم و مورد بازخواست قرار دهیم. این روزها بحثهای زیادی درباره مبارزه با فساد مطرح میشود. آیا اینکه مراکز و نهادهایی سالها وقت و سرمایه افراد را تلف کرده و چیزی هم به آنها یاد ندادهاند، فساد نیست؟ باید با این مراکز و نهادها برخورد شود، نه اینکه بگوییم فارغالتحصیلان مهارتی ندارند و حالا بیایند مهارت بیاموزند. او با بیان اینکه اجرای چنین طرحهایی شائبه این را بهوجود میآورد که باز هم قرار است دورهای تعریف و در ورود افراد به بازار کار تاخیر ایجاد شود، میگوید: زمینه سوءاستفاده نیز وجود دارد و چه بسا برخی از موسسات خصوصی در این میان خواستار این باشند که با بهانه مهارتآموزی از فارغالتحصیلان بیکار کسب درآمد کنند.
>روی مشکل سرپوش نگذاریم
میتوان این واقعیت را پذیرفت که برخی از فارغالتحصیلان دانشگاهی مهارت لازم را ندارند، اما اینکه عنوان شود آنها بیایند و مهارت بیاموزند تا سر کار بروند، چند مساله مهم پیش میآورد. در درجه اول باید به این فکر کرد که آیا اقتصاد ایران ظرفیت پذیرش افراد متخصص را دارد؟ آیا همه مشکل بیکاری مربوط به این است که افراد متخصص نداریم؟ اگر اینطور باشد یعنی اینکه الان در ایران جایگاههای شغلی خالی مانده وجود دارد، چون کسی مهارت لازم برای پر کردن آن را ندارد. چنین چیزی نمیتواند درست باشد، بلکه بیش از هر چیز رقابت بر سر یک کار مطرح است و در واقع شغلیابی مشکل است. مساله دیگر این است که اگر اذعان داریم فارغالتحصیلان دانشگاهی مهارت ندارند چرا آن نظام آموزشی و افرادی را که چنین فارغالتحصیلانی تحویل جامعه داده مورد بازخواست قرار نمیدهیم؟ با مواخذه این افراد راه را بر برنامهریزیهای غلط در آینده میبندیم؛ برنامهریزیهایی که به اتلاف وقت و سرمایه افراد و جامعه منجر شده است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
ریسک تهاتر ملک میان ایران وترکیه
خودکشیها را جدی بگیریم
افتخارآفرینی مخترع جوان ایرانی
آش کشک خاله یا استفاده ابزاری از قانون!؟
چهار میلیون فارغالتحصیل بیکار روی دستمان باقی مانده
کلاه گشاد تهاتر ملک ایران با ترکیه
چرا تلویزیون فرصت دفاع نمیدهد؟
پولدارها چگونه شکار میشوند؟
تاثیر حملات پهبادی در داخل عربستان
آقای حاجی میرزایی! چرا طیب نیا؟
صدرای پرحاشیه
ماجرای تعهد ایران به انگلیس چه بود؟
رجز نمیخوانم اما آمریکا نمیتواند صادرات نفت ما را صفر کند
هم فرصت هم تهدید
خودکشیها را جدی بگیریم
ریسک تهاتر ملک میان ایران وترکیه
نوستالوژی زیبای کارتونهای دهه 60