وحید جلیلی به حسین محمدی تاخت، حسین صفارهرندی و پسرش به جلیلی جنجال برای فتح صدا و سیما

همدلی | این ادعای ثابت شده است که جبهه اصول‌گرایی، در اختلاف و دوری از اتحاد، بیش از هر چیز دیگری اصول را محترم می‌شمارند و هنگام درگیری، ملاحظه چیزی را نمی‌کنند. پیش از این چند بار در طرح دعواهای مختلف از سوی چهره‌های اصول‌گرایی، شاهد این وضع بوده‌ایم و حالا در برهه‌ای که هنوز دعوای میان آیت‌الله یزدی و آیت‌الله آملی‌لاریجانی داغ و بحث روز محافل رسانه‌ای و سیاسی است، شاهد درشت گویی‌های جدید بین وحید جلیلی و محمدحسین صفارهرندی ـ همچنین پسر او ـ هستیم. دعوایی که از یک انتقاد جلیلی به حسین محمدی، معاون بررسی دفتر مقام معظم رهبری و از چهره‌های فرهنگی اصول‌گرا و مورد تایید حاکمیت نظام شروع شد.
آغاز دعوای آخر
سایت فرارو در شرح علت دعوای اخیر نوشته است: طیفی از جوانان اصول‌گرا در روز‌های اخیر به تقابل آشکار و پر سر و صدا با مدیران سازمان صداوسیما و به ویژه حسین محمدی، یکی از اعضای کلیدی دفتر رهبر معظم انقلاب پرداخته‌اند. این تقابل با واکنش‌های فراوانی روبه‌رو شده و چهره‌های شاخصی همچون عزت‌الله ضرغامی و حسین صفارهرندی به دفاع از محمدی پرداخته‌اند.
ماجرا از سخنرانی وحید جلیلی، فعال سیاسی ـ فرهنگی اصول‌گرا و برادر کوچک‌تر سعید جلیلی ـ عضو شورای امنیت ملی و چهره مطرح اصول‌گرایان ـ در مشهد آغاز شد. او ۱۹ مردادماه گذشته در جشن سالانه انجمن فیلم‌سازان انقلاب اسلامی پشت تریبون رفت تا از موفقیت‌ها و چالش‌های فیلم‌سازی «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» سخن بگوید.


سخنرانی جلیلی به نظر می‌رسید شبیه به بسیاری از سخنرانی‌های از این دست باشد. اما او این بار در این سخنرانی شمشیر را از رو بست و انتقادات بسیار تندی به عملکرد مدیران صداوسیما صورت داد. نقد او بر پایه سریال جنجالی «بوی باران» بود. به ادعای جلیلی این سریال ۱۵میلیارد تومان خرج برداشت تا چهره سیاهی از ایران به نمایش بگذارد. او در آن سخنرانی از عباس نعمتی کارگردان بوی باران انتقاد کرد. پس از سخنرانی جنجالی، عباس نعمتی، با انتشار یادداشتی به ادعا‌های جلیلی پاسخ داد. با این حال ماجرا اینجا متوقف نشد، چرا که چند روز بعد یادداشتی با عنوان «این گروه خشن» از سوی خبرگزاری فارس منتشر شد که در برخی وب سایت‌های اصول‌گرا همچون رجانیوز بازنشر شد. این یادداشت که در واقع کامل شده سخنرانی جلیلی در مشهد بود، چند ساعت پس از انتشار از خبرگزاری فارس حذف شد، اما کسی نتوانست مانع نشر گسترده آن در فضای مجازی شود. این یادداشت، تاملی در ناکارآمدی رسانه ملی براساس سریال «بوی باران» بود؛ اما عنوان «این گروه خشن» روشن می‌کند که هدف، نقد تنها یک سریال نیست، بلکه انتقاد شدید از مدیران سازمان صداوسیما و افراد بانفوذ در این سازمان است. گروهی که وحید جلیلی به تندی آن را «مافیایی» می‌خواند. جلیلی به طور مشخص چهار مدیر و مسئول شناخته شده را هدف قرار داد و آنها را باند قدرت خواند؛ حسین محمدی، مرتضی میرباقری، عزت ضرغامی و علی عسکری.
علی عسکری هم اکنون رئیس سازمان صداوسیماست، میرباقری معاون سیماست، ضرغامی رئیس پیشین این سازمان بوده و حسین محمدی، تاثیرگذارترین فرد خارج از صداوسیما بر مدیریت آن است. در این میان نام حسین محمدی، بیش از همه بحث‌برانگیز شد. اما این سخنرانی از آنجا با واکنش‌های متعدد مواجه شد که؛ وحید جلیلی، به عنوان یک فعال فرهنگی نزدیک به هسته‌ قدرت و از اعضای جبهه پایداری، عمده مشکلات فرهنگی کشور از جمله وضعیت صداوسیما را محصول نوع مهندسی اعمال‌شده از سوی حسین محمدی می‌داند.
جلیلی درباره سخنرانی خود در مشهد گفته است:«در آن گفتار از مدیران ارشد رسانه‌ ملی و برخی پشتیبانان بانفوذشان در برخی جاهای مهم نظام سخن گفته بودم و اینکه دیگر بعد از ۲۰ سال کم‌کم وقت نهی از منکر علنی‌شان رسیده است و بعضی تاریکخانه‌های مدیریت باندی و ناکارآمد صداوسیمای جمهوری اسلامی باید مورد هجوم نورافکن‌ها قرار گیرد.»
زهر سخن زمانی تندتر و تیزتر می‌شود که وحید جلیلی در یکی از نوشته‌های خود از سکوت اصول‌گرایان در قبال ادعای نویسنده سریال «بوی باران» مبنی بر تایید مضامین و محتوای آن از سوی رهبری انتقاد کرد و به کنایه گفت: «از قرار معلوم برای دوستان، بیت اهمیتی بیشتر از صاحب البیت دارد.»
صفارهرندی وارد می‌شود
این نوع سخنان به مذاق حسین صفارهرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نخست محمود احمدی‌نژاد و سردبیر سابق روزنامه کیهان خوش نیامد. او در یادداشتی با تیتر «من شهادت می‌دهم که...» که در رسانه‌های اصول‌گرا منتشر شد، در دفاع از حسین محمدی نوشت: «۲۵ سال آشنایی، رفاقت و مجالست با برادر عزیزم جناب حسین محمدی قاعدتاً به بنده این امکان را می‌دهد که ارزیابی نسبتاً دقیق و واقعی از شخصیت حقیقی او داشته باشم. لذا شهادت می‌دهم که تدّین و داشتن روحیه تعّبدی در دینداری و تسلیم امر مولا بودن از یک سو و آگاهی و اشراف بر موازین عقیدتی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی از سوی دیگر به ایشان شایستگی قرار گرفتن در جایگاه یک مستشار توانمند را بخشیده است و اگر ویژگی‌هایی همچون صدق، وفا، حسن خلق، روحیه جهادی، تلاش‌گری خستگی‌ناپذیر و مشورت‌پذیری را هم اضافه کنیم، مصداق کریمه: «انّ خَیرَ مَنِ استَاجَرت القویُ الامِین» خواهد بود. و البته بماند که حافظه قوی و ذهن منظم و طبقه‌بندی شده‌اش برای مثل بنده، همواره غبطه‌برانگیز بوده است ، با این همه ایشان هم مثل هر عنصر انقلابی و خدمتگزار این نظام ممکن است سزاوار نقد و ایرادی باشد اما بینی و بین‌الله در مقام مقایسه، مدعیان محترم آقای حسین محمدی، حتی کسری از مجموع فضیلت‌های متنوع او را دارا نیستند. نیز در حیرتم از وقت‌ناشناسی برخی دوستان که چطور باب نقد علنی و تخریب اصحاب و خادمان وفادار رهبری را درست در شرایطی گشوده‌اند که دشمن هرزه‌گو و رفقای راه گم کرده سابق، حملات پرحجمی را علیه این جایگاه به نیّت تضعیف عمود خیمه انقلاب آغاز کرده‌اند؟! و بالاخره اطمینان دارم که برادر مومن و انقلابی حاج حسین محمدی به وعده صدق الهی ایمان دارد که فرمود: «انّ الله یدَافِعُ عَنِ الذِّینَ امَنُوا ...»
پاسخ نخستِ تازه‌ اصول‌گرایان و جواب اولِ جلیلی
نخستین واکنش به یادداشت صفارهرندی از سوی احسان محمدحسنی، رئیس سازمان رسانه‌ای اوج بروز یافت. او در روزنامه جوان نوشت: «قدری صبوری کن ... به حول و قوه الهی و به فرموده سیدنا القائد و سکاندار جانباز سفینه عاشورایی انقلاب، جناح مومن انقلابی و یاران جوان تازه‌نفس برخاسته‌اند. هزاران هزار استعداد حیرت‌انگیز در پهنه این خاک الهی و سرزمین آخرالزمانی، سر برآورده‌اند و دیر یا زود با آثار خیره‌کننده‌شان، همچون موشک‌های دوربرد و نقطه‌زن، با انگیزه، ابتکار و حرکت پرشتاب و برق‌آسا، پایه‌های حکومت طویل‌المدت و پرخسارت این جماعت را بی‌هیاهو فرو می‌ریزند.»
از سویی دفاعیه صفارهرندی از حسین محمدی در لفافه هجمه و حمله‌ای بود به وحید جلیلی و از آنجا که اصول‌گرایان پاسخ‌دهی را بر پرسش‌گری ارجح می‌دانند، این چهره اصول‌گرای وفادار به جبهه پایداری در مقام پاسخ به کسی برآمد که در روزگاری نه‌چندان دور، مرید جوانان تازه به‌دوران رسیده اصول‌گرایان بود.
جلیلی با نگارش متنی بلند جواب صفارهرندی را به تندی داد که چکیده آن به این شرح است: «بحمدالله دوستان زیادی برای مقابله با انتقاد از یکی از معاونانِ محترم و عزیز دفتر رهبری بسیج شده‌اند و در حال تولید فکر هستند و داریم حتی به قرائت‌های تازه‌ای از نظریه ولایت فقیه می‌رسیم که در آن منویات رهبری و راهبردهای ولی فقیه؛ اهمیتی به مراتب کمتر از مصالح یکی از هفت هشت معاون دفتر رهبری دارد و ولی فقیه را نه حاکم بر نیروهای اجرایی بلکه ذیل آنها می‌خواهد. برادر صفارهرندی عزیز به میدان آمده و در برابر ده هزار کلمه نقد حقیر بر عملکرد صداوسیما و سازوکارهای نظارتی و مدیریتی آن در سطوح مختلف؛ سعی کرده با یک متن ۲۵۰ کلمه‌ای سر و ته ماجرا را هم بیاورد. این هم مدل جدیدی از پاسخگویی است که بی‌هیچ توجهی به استدلال‌ها و دغدغه‌ها، صوفیانه، تذکره‌الاولیاء بنویسیم و «ما فیلیم و او پشه» راه بیندازیم که جوابش را البته قبلا در کتاب ادبیات دبیرستان خوانده‌ایم. متاسفانه یا خوشبختانه دوران بزن در رو گذشته است و نمی‌شود ده‌ها میلیارد تومان امکانات رسانه ملی را ۱۸۰درجه خلاف دستورات صریح رهبری به نورچشمی‌ها هبه کرد و با اطمینان به برخی پشتوانه‌های معنوی برای منتقدان و ناهیان از منکر شکلک درآورد یا مسخره‌تر از آن به ضدیت با رهبری متهم‌شان کرد... آقای صفار چنان از عمود خیمه انقلاب سخن می‌گوید که اگر کسی نداند فکر می‌کند افقی برای حمایت از ولایت جز محافظه‌کاری کلاسیک که صاحبان نظریه «حتَّی» آن را نمایندگی می‌کنند وجود ندارد... بنازم رهبری را که با فرمان عام خود آتش به اختیارها را به جان ستادهای بی‌عرضه پرمدعا انداخته است... تمام این دعوا بر سر همین است که بین ولایت‌پذیری نمایشی و تشریفاتی و بگذارید بگویم اشرافی با ولایت‌پذیری واقعی و میدانی و صفَّی، فرسنگ‌ها فاصله است... رسانه ملی جمهوری اسلامی، ۲۶سال بعد از قرار گرفتن در اختیار یک تیم مشخص فقط کسر کوچکی از ظرفیت‌های جمهوری اسلامی و قابلیت‌های انقلاب اسلامی را بازتاب می‌دهد و علیرغم پیشرفت در هوا ـ فضا؛ موشکی؛ نانو؛ زیست‌فناوری؛ هسته‌ای و… متاسفانه بخش رسانه در جمهوری اسلامی جزء عقب‌افتاده‌ترین و کم‌پیشرفت‌ترین بخش‌هاست... اگر بپذیریم مدیران رسانه ملی در عمل ولایت‌پذیر بوده‌اند چاره‌ای نمی‌ماند جز اینکه بگوییم پس راهبردها و رهنمودهایی که رهبری به تفصیل تبیین کرده‌اند خطا بوده که حاصل تحقق آنها به «عروس تاریکی» [سریال بوی باران] رسیده است... نتیجه: پس رهنمودهای رهبری یا از اساس غلط بوده یا آنکه در عمل غیرواقعبینانه و ایده‌آلیستی از کار درآمده است. دوستان لابد انتظار دارند ما به جای مدیران و ناظران؛ حضرت آقا را متهم کنیم... اگر شما ما را اهل مجادله می‌نامید ما هم شما را اصحاب مجامله می‌نامیم... اگر شما نگران این هستید که دشمنان از انتقادهای مستدل ما سوءاستفاده کنند چگونه است که نگران تسخیر امکانات عظیم رسانه ملی ذیل سناریوهای سیاه‌نمایی و جنگ روانی دشمنان که نه در آینده بلکه فی‌الحال محقق شده نیستید... دیده‌ام مدیران ارشدی را که چگونه با غرب‌زده‌ها و غیرانقلابی‌ها منفعل و با بچه مسلمان‌ها دلیر و ترش‌اند... دوستانِ سراسیمه؛ ابایی از آن ندارند که عمود خیمه را به خیالِ خام خود برای کوفتن بر سر آتش به اختیارها از جای خود خارج کنند و همین نشان می‌دهد در شناخت ولایت چقدر خام خیال‌اند...»
جوابیه‌ای از پسر صفارهرندی
نامه وحید جلیلی در پاسخ به حسین صفارهرندی، به قدری تند بود که می‌توان حدس زد هنوز هم رقیب و البته جریان اصول‌گرای دارای قدرت را در بهت و حیرت نگه داشته است. شاید به همین علت است که سجاد صفارهرندی، فرزند حسین صفارهرندی، پاسخ مشروح خودش به وحید جلیلی را منتشر کرد. نامه‌ای که با تقلید از جلیلی به تاکید بر تعداد کلمات پرشمار آغاز شده است. جمله‌های خواندنی ـ البته ناراحت‌کننده ـ نامه اینها هستند: «عجیب نیست که آنچه نوشته می‌شود دفاع پسری از پدری، یا به طعنه رایج این سال‌ها آقازاده‌ای از آقایی، فهمیده شود و ناشنیده بماند. بیراه هم نیست. اگر بگویم علقه پدر و فرزندی در ایجاد انگیزه برای نوشتن این سطور دخیل نبوده است، از دایره صداقت خارج شده‌ام... خوشمان بیاید یا نیاید گروه‌ها و طایفه‌های مختلفی بحث‌های این چند روز را پی می‌گیرند. مثلاً طایفه‌ای از اهالی حرفه‌ای سیاست و رسانه هستند که ناخن به هم می‌زنند و در سکوت مطالب را می‌خوانند... جماعت پرشمارتری از مردم عادی هم هستند که اگر حوصله کنند و نامه‌ها و جواب‌ها را بخوانند، آن را بیشتر زبانه کشیدن آتش ستیزه و رقابت برای تصاحب کرسی‌های ریاست و اعداد و ارقام برآوردهای مالی پروژه‌ها و بودجه‌ها می‌فهمند و جماعت‌ها و طایفه‌های دیگری... اما گروهی از رفقا و دوستان انقلابی و جوان‌تر هستند که به واسطه همین بحث‌ها و گفت‌وگوها خود را در حال ورود به جهان‌هایی تازه و کشف ناشده می‌یابند... من از آنجا که طی این سی و اندی سالی که خدا عمر داده با آقای صفارهرندی کم و بیش نشست و برخاست داشته‌ام(!!) طبعاً می‌توانم به سراغ تصویر ارائه شده از ایشان در نامه سوم آقای جلیلی بروم... علقه فرزندی مانع از آن نیست که اذعان کنم حسین صفارهرندی به عنوان یک سیاستمرد یا مدیر حتماً ضعف‌ها، کاستی‌ها و اشتباهاتی داشته است که می‌توان درباره کم و کیف آنها گفت‌وگو کرد. اما مساله بر سر تصویری است که در متن آقای جلیلی ساخته و ارائه شده است. کدام تصویر؟ مشخص است: محافظه‌کارِ «بفرموده‌نویسی» که همواره در حال دفاع از مدیران و مقامات جمهوری اسلامی است؛ مهم نیست کرباسچی باشد یا «مسعود بخشیِ رذل» یا ظریف و روحانی و یا حسین محمدی... در قاب تصویر او صفارهرندیِ وزیر یک مدیر دارد و آن هم مسعود بخشیِ ضدانقلاب است. تو گویی اصلاً دست راست و همه‌کاره وزارت ارشاد در آن دوره اوست. نه فقط بخشی نمونه و مشخصه مدیریتی ارشاد در آن دوره است، بلکه مشخصه تولیدات و آثار هنری آن دوره نیز «تهران انار ندارد»، «تنها دوبار زندگی می‌کنیم»، «باز هم سیب داری» و «مینای شهر خاموش» است... در همان دوره فیلم‌های دیگری هم ساخته شده که اسم‌های آشناتری دارد: «ملک سلیمان نبی»، «آواز گنجشک‌ها»، «اخراجی‌های 1و 2»، «روز سوم»، «کودک و فرشته»، «بی‌پولی»، «فرزند خاک» و ... متاسفانه در نامه برادر وحید جلیلی جملاتی هست که نمی‌دانم چه نامی بر آنها باید نهاد. اهل مجامله شاید آنها را «خلاف واقع» بنامند، بهترین تعبیری که می‌توان کرد این است که «ظن» است و کیست که نداند «انّ بعض الظن اثم»؟ ... با خود می‌گویم اینها مواردی است که من به واسطه دسترسی امکان پرس‌وجو و آگاهی از صحت و سقمش را دارم، اما در میان انبوه موارد دیگر حکم‌ها و تصویرها و روایت‌هایی که ساخته می‌شود چه مقدار از این «ظن‌های متمایل به اثم» وجود دارد؟ از دوستان شنیده‌ام که آقای دکتر سعید جلیلی جمله مشهوری دارند که «به خاطر نظام و انقلاب جهنم نروید.» فکر می‌کنم که این توصیه دقیق شامل همه دغدغه‌مندی‌ها و مطالبه‌گری‌ها نیز بشود ... مثلاً بگوییم: «جلیلی؟ همان کسی که بدترین توهین سی سال اخیر به امام در مجله او [مجله سوره] صورت گرفته است؟» یا «جشنواره عمار؟ همان که وقتی وارد سالنش می‌شوی از هر 10 نفری که می‌بینی 8 نفر از دوست و رفقایی هستند که می‌شناسی؟» یا «مجله سوره و راه؟ همان‌ها که روی دکه فروش رفتنشان را کسی ندیده اما در پایگاه و دفتر بسیج رایگان توزیع شدن‌شان را همه دیده‌اند؟» یا «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب؟ همان تشکیلاتی که هر چه فکر می‌کنیم یک اثر تولیدی جریان‌ساز فرهنگی هنری از آن را نمی‌توانیم به خاطر بیاوریم؟» ... عملکرد آقای جلیلی در مقام مدیر و مجری، آن هم مدیریت بر سازمان‌ها و پروژه‌هایی جمع و جور و توی دست، آنقدرها درخشان نبوده که او را از به طوری ویژه از کسانی که طرف انتقادش بوده‌اند، متمایز کند... پیشتر گفتم که آقای جلیلی دو شان دارد؛ از یکسو شان مدیر و مجری و از سوی دیگر شان منتقد و مرشد. در اینجا می‌خواهم اضافه کنم که اگر ایشان در شان اول امتیاز و مزیت برجسته‌ای بر رقیبان ندارد، اما در شان دوم انصافاً یک سر و گردن از دیگران بالاتر سیر می‌کند... روشن است که نقد دستگاه و دفتر رهبری، که هیچ، حتی نقد و نصیحت خود رهبری نیز فی‌نفسه در میزان عقل و عقیده دینی و انقلابی مردود و ممنوع نیست... من خوشبختانه یا متاسفانه سریال کذایی [بوی باران] را ندیده‌ام. اما به سختی می‌توانم تصور کنم که تیرگی و تباهی نمایش داده شده در آن سریال، چگونه می‌تواند از این تصویری که آقای جلیلی برای ما ساخته سیاه‌تر باشد!... نکند به این نتیجه رسیده‌اید مخاطبان و تماشاگران دیگر با دوز قبلی به حالت خلسه و هیجان نمی‌رسند و باید دوز را بالاتر برد؟! وه که عجب چرخه تباهی!... متوجه هستم که به رغم هر اختلاف نظری ارادت و مهر و ولای وحید جلیلی او را از نزدیک شدن به چنان نقطه‌ای باز می‌دارد. لیکن از شما می‌پرسم: آیا شما نیز متوجه مختصات و امکانات ژانری که خلق کرده‌اید هستید؟
سایر اخبار این روزنامه
گزارش همدلی از سیاست‌های چندگانه در زمینه پوشش گره کور روسری زنان پیامدهای حمله به آرامکو در گفت و گو با مهدی مطهرنیا کارشناس روابط بین الملل: آمریکا در صدد ایران هراسی است وحید جلیلی به حسین محمدی تاخت، حسین صفارهرندی و پسرش به جلیلی جنجال برای فتح صدا و سیما آمار تامل‌برانگیز فرماندار تهران ۸۴۴ راننده سرویس مدرسه لیسانس هستند و تعدادی هم فوق‌لیسانس و دکتری! گزارش «همدلی» از حال و هوای بازار لوازم‌التحریر در آستانه مهر نوشتن پرهزینه شد گزارش همدلی از نشست «صلح و ضرورت دموکراسی» توسعه دموکراسی؛ آخرین رسالت‌ انقلاب‌ها عبدالله ‌ناصری تمایل آشکار صدا و سیما به یک جناح خاص سوالات بی‌پاسخ علی مطهری از کیهان در ماجرای خودسوزی سحر اگر مشکل روحی داشت چرا پرونده تشکیل شد؟ عبدالله ‌ناصری تمایل آشکار صدا و سیما به یک جناح خاص سمت و سو‌های تهدیدات نظامی جدید واشنگتن در قبال تهران روحانی در پنجمین اجلاس سران ایران، روسیه و ترکیه : افزایش همکاری سه‌جانبه ضامن حل بحران سوریه