رمزگشايی از تعطيل‌كنندگان كشور

آرمان ملي- مرتضي خبازيان: رئيس جمهور در جلسه هيات دولت سخناني به زبان راند که بسيار مورد توجه قرار گرفت و موافقان و مخالفان دولت را به گمانه‌زني درباب مصداق سخنان حسن روحاني کشاند. حسن روحاني در بخشي از سخنانش اظهار کرد: «براي علم دانشگاه، نوآوري دانشگاه، پتنت (محصولات فکري) دانشگاه بايد تقاضا باشد. و تقاضا از سوي شرکت‌هاي بزرگ به ويژه شرکت‌هاي خصوصي امکان‌پذير است. خفه نکنيم شرکت‌ها را» و در ادامه تصريح کرد: «به دليل اينکه ما در انتخابات يک شعاري مي‌خواهيم داشته باشيم که راي ما زياد باشد، کشور را تعطيل نکنيم. [اين کار] به ضرر شماست. ان‌شاء‌ا... اگر زنده بوديم به مردم مي‌گوييم کي کشور را تعطيل کرده است». هر چند در سخنان ابراز شده مي‌توان طيفي از مسائل مبتلا به‌ جامعه را مشاهده کرد اما در اين اظهارات، واژه «انتخابات» برجستگي خاصي دارد.
کشور در تعطيلات!
در کشورهاي توسعه يافته مفهوم منافع ملي قابل خدشه و تقليل نيست. توسعه‌يافتگي صرف نظر از دانش سياسي، همان درک و فهمي است که جريان‌هاي فعال سياسي را با وجود همه اختلافاتي که بر سر کسب قدرت و چيرگي بر گلوگاه‌هاي مهم کشور دارند، بر محور غير قابل خدشه‌اي به نام منافع ملي گرد مي‌آورد. شرکت حداکثري در انتخابات يکي از موارد مهمي است که مستقيما با منافع ملي گره مي‌خورد. آنچه از صندوق‌ راي بيرون مي‌آيد همان چيزي است که گروه‌هاي سياسي را به تکاپو مي‌اندازد. حال اگر يکي از فعالان شناخته شده سياسي بدون لکنت و خجالت تصريح کند که شرکت حداکثري در انتخابات به نتيجه‌اي منجر مي‌شود که خوشايند ما نيست، به او چه مي‌توان گفت؟ کسي که اين حرف را مي‌زند، آيا متوجه هست که سخن او نه با سخن مسئولان عالي کشور که با بديهيات سياسي سازگار نيست؟ سوالي که مطرح مي‌شود اين است که اگر فعال سياسي چنين روشن و صريح، حرفي به زبان بياورد که در صورت وقوع وهن منافع ملي است، ديگر مواضع او را چگونه بايد تفسير کرد؟ پيداست که يک نفر به هيچ وجه نقش تعيين کننده‌اي در امر خطيري مانند انتخابات ندارد اما اگر اين فرد آيينه‌اي براي بازنمايي يک جريان فکري باشد چه؟ يکي از اشکالاتي که در عالم سياسي ديده مي‌شود اين است که اغلب فعالان سياسي فراموش مي‌کنند که بايد مطالعه کنند تا دانش و ديدگاه خود را با تحولات جامعه هماهنگ و همسو نگه دارند. درست مانند پزشکي که بايد در کنار طبابت با آخرين دستاوردهاي علم پزشکي هم در ارتباط باشد. ظاهرا مفاهيمي از اين دست چنان روشن و بديهي هستند که اگر کسي آشکارا به مخالفت برخيزد، پهلو به لجاجت خواهد زد. براي مثال برجام يکي از موارد حساس در جامعه ماست که با زندگي مردم و سياستمداران درآميخته است. تصميمي در حد برجام که شکل دهنده روابط کشور با جهان محسوب مي‌شود، در عالي ترين سطح گرفته شد. چگونه است که افرادي خود را به راه ديگري مي‌زنند و اين تصميم را به دولت و شخص روحاني نسبت مي‌دهند؟ آنها در برابر اين سوال ساده که اگر برجام بد بود، چرا با خروج آمريکا از آن، ايران در اين توافق ماند و حتي با افزايش فشار آمريکا حاضر به خروج از آن نشد، در حالي که اخلاقا زمينه چنين تصميمي هم به وجود آمده بود؟
مخاطب روحاني کيست؟


اگر جريان سياسي‌اي وجود داشته باشد که با دولت مخالف باشد، اگر اين جريان سياسي در مخالفت خود آنقدر فرو رفته باشد که بديهي‌ترين واقعيت‌هاي اجتماعي را ناديده بگيرد، آيا عجيب است اگر به تصميمي برسد که با منافع روشن ملي در تضاد باشد؟ عجيب نيست، اما در سوي ديگر مردمي که مخاطبان چنين جريان‌هاي سياسي هستند بايد از هر فرصتي براي تفهيم نظر خود استفاده کنند. اگر يکي از افراد شناخته شده همين جريان‌ها با افتخار بنويسد که: «لازم به گفتن نيست. چون مردم مي‌دانند فردي عمامه به سر با تابعيت دوم از بريتانيا در حالي همه اميدش به وعده‌هاي تو خالي آمريکا و اروپا بود، ظرفيت‌هاي داخلي کشور را معطل نگه داشته است»، نشان مي‌دهد که چه آسان مي‌تواند به 24 ميليون راي دهنده، عالي‌ترين مقام کشور که حکم رئيس‌جمهور را تنفيذ کرده و نماينده‌هايي که شاهد تحليف رئيس‌جمهور بوده‌اند توهين کند. جرياني که چنين روشن پنجه بر صورت مردم مي‌کشد، شايسته آن نيست که مورد خطاب قرار بگيرد. با اين حال روحاني مانند کسي که مي‌‌خواهد نکته‌اي را براي کسي شرح دهد، بر موضوعي انگشت گذاشته که چنين جرياني هم مدعي آن است. با نگاه به مواضع اين جريان است که معلوم مي‌شود مخاطب روحاني نه اين فرد و اين جريان، که عموم راي دهندگان است که مي‌گويد «روزي خواهد گفت» اما بايد يادآوري کرد که شايد آن روز ديگر گفتن و نگفتن فايده‌ چنداني نداشته باشد. آيا نمي‌توان همين امروز به مردم گفت به راستي چه کساني درصدد جلوگيري از پاسخ دولت به مطالبات 24 ميليون راي دهنده هستند؟ حسن روحاني مي‌گويد: «شرکت‌هاي خصوصي را حمايت کنيد. اين‌ها اگر راه بيفتند، اين‌ها دانشگاه را راه مي‌اندازند»، حرف درستي است اما اگر اين جريان يا جرياناتي با اين ديدگاه در مقابل باشند چه؟ آيا مي‌توان انتظار داشت که دولت بتواند به درآمدهاي مالياتي تعيين شده برسد؟ آيا اين جريان که مي‌توان لايه‌هايي از آن را در موضوع FATF هم ديد، مي‌تواند کمک کننده به دولت باشد؟ چنين است که وقتي از توسعه‌يافتگي سخن گفته مي‌شود، منظور تنها دانش نيست، بلکه درکي روشن از مفاهيم گره خورده با منافع ملي اهميت بيشتري مي‌يابد. جرياني که در اوج فشارها و در مقابل تلاش دولت براي دور زدن تحريم‌هاي نفتي، مسير نفتکش ايراني را لحظه به لحظه نمايش مي‌دهد، آيا مي‌تواند دريابد که اگر منافع ملي با منويات جرياني‌اش همسو نيست بايد جانب منافع ملي را بگيرد؟ چنين جريان چقدر تحت تاثير اين سخنان قرار خواهد گرفت؟ آيا بهتر نيست که روحاني از صرافت پاسخ به چنين جرياناتي بيفتد و مستقيم با مردم سخن بگويد؟ بايد براي همه مردم، چه راي دهندگان به روحاني و چه کساني که به روحاني راي نداده‌اند روشن شود که تحريم‌هاي آمريکا در چه سطحي براي کشور مشکل ايجاد کرده و مخالفان داخلي دولت در چه سطحي. مخالفاني که چشم بر منافع ملي بسته‌اند و براي آنها چيزي جز ايده‌هاي جرياني و سياسي معنا ندارد. جرياني که در چند دوره اخير انتخابات از راي دهندگان پاسخي دريافت کرده که خوشايندش نبوده و حالا در فکر اين است که تعداد راي دهندگان هر چه کمتر باشد براي اين جريان بهتر است.
سخنان روحاني در هيات دولت
حسن روحاني در جلسه هيات دولت نسبت به برخي موضوعات حساس واکنش نشان داد و گفت: «براي علم دانشگاه، نوآوري دانشگاه، پتنت (محصولات فکري) دانشگاه بايد تقاضا باشد. و تقاضا از سوي شرکت‌هاي بزرگ به ويژه شرکت‌هاي خصوصي امکان‌پذير است. خفه نکنيم شرکت‌ها را. هر چي شرکت بزرگ است، با يک دليلي، با يک اتهامي، يکي را مي‌بنديم، يکي را درش را قفل مي‌کنيم. يکي را مي‌گيريم. يکي را مي‌بريم اين دادگاه، يکي را مي‌بريم آن دادگاه. من نمي‌خواهم بگويم بخش خصوص ما فساد ندارد. ممکن است يک جايي هم فساد داشته باشد. اشکال ندارد. با آن برخورد کنيم. [ولي] تعطيل نکنيم کشور را. به دليل اينکه ما در انتخابات يک شعاري مي‌خواهيم داشته باشيم که راي ما زياد باشد کشور را تعطيل نکنيم. به ضرر شماست. فردا ما هستيم ان‌شاء‌ا... اگر زنده بوديم به مردم مي‌گوييم کي کشور را تعطيل کرده است. نکنيد اين کارها را. بگذاريد شرکت‌هاي ما، خصولتي‌ها هم کار مي‌کنند، دولتي‌ها هم کار مي‌کنند، ولي شرکت‌هاي خصوصي را حمايت کنيد. اين‌ها اگر راه بيفتند، اين‌ها دانشگاه را راه مي‌اندازند.»