روزنامه جوان
1398/09/03
از پیامبر بالاتریم آیا؟!
هنوز ننوشته، خودم خندهام گرفته! هنوز مشهدم و جایتان خالی! القصه! دمی که از اتاقک بازرسی صحن غدیر داشتم میرفتم برای نمازجماعت، یکی از خدام حرم که سنی ازش گذشته بود و شدید اهل مطایبه، همین که مرا دید درآمد: «ای بابا! باز هم که تویی!» و خندید! و خندیدم! و هرچند که فهمیده بود متوجه لحن آمیخته به مزاحش شدهام، باز برای محکمکاری تأکید کرد که «قدمت روی چشمهای ما، زائر آقا!» فیش غذایی هم داد که جلدی گفتم: «پس همسرم چی؟!» که از سر رضا، یکی دیگر هم تقدیم کرد! امام اگر مظهر مهر باشد، خدامش هم تجلی مهربانی میشوند دیگر! القصه دوم! دیروز دم غروب که دقیقاً همین خادم داشت مرا میگشت، برای بار چندم در این چند روز تأکید کردم که «قلقلکیام! باری در سفر قبل که عطرم را در جورابم جاساز کرده بودم، برخلاف خدام دیگر، فهمید! فهمید و خندید و گفت: «با تو شاید شوخی داشته باشم، ولی با کارم اصلاً! برو آنجا تحویل بخش امانات بده، دوباره بیا، اما دوباره هم که بیایی، محکمتر میگردمت زائر ستارهدار!» القصه سوم! بعد زیارت دستهجمعی امینالله در دارالحجه که عجیب چسبید، با خانمم مشغول آلیاسین شده بودیم که از کمی آنسوتر صدای خانمی میآمد که میخورد خانمجلسهای باشد! نه! وسوسه شیطان قوی بود! لاکردار نمیشد به حرفهایش گوش نداد! داشت به همراهانش که دورش نشسته بودند میگفت: «قرآن را نگاه کنید! پر از تذکر خدا به رسول خدا است که از سرزنش لوامین مبادا خوف به خودت راه بدهی! مبادا جدی بگیری این زخمها و زخمزبانها را! مبادا امیدت کم شود! و مبادا از سر حزن دچار یأس شوی!» ناگهان یاد تشرهای مادرم افتادم در عهد بچگی که هنگام روضههای خانگی مصر بود خانه نباشم! یعنی که صوت و صدای خانمجلسهای برای آقایان اکیداً ممنوع! یعنی که یعنی! خانمم نهیب زد: «هیچ معلوم است حواست کجاست؟ چهار خط را جا انداختیها! کجایی؟!» تکانی به خودم دادم و درآمدم: «فلان اداره پست مشهد!» حالا القصه آخر! ظهری همین روحانی عزیزی که میزبان ماست، میگفت: «صبح باید میرفتم کارت سوختم را میگرفتم! اول عبا و عمامه را گذاشتم داخل ماشین که کمتر متلک بشنوم؛ آنهم در این روزهای بنزینی، ولی دم در اداره پست برگشتم و عبا و عمامه را گذاشتم! با خودم گفتم؛ از پیامبر مگر بالاتری؟! لامشکل! بگذار گنه را در پاستور بکنند و ناسزایش را تو در پست بشنوی...!»
سایر اخبار این روزنامه
مزدوران ایرانی بیبیسی از مزدوران زمان مغول هم وطنفروشترند
امریکا توئیتر را برای بولتون قطع کرد و نگران قطعی اینترنت برای ایران شد!
از پیامبر بالاتریم آیا؟!
کمتقصیرهای آشوب با دستور رئیسی آزاد میشوند
خروج واردات از زیر فشارتحریمها
همزبانی دموکراتها با ترامپ در حمایت از اغتشاشات ایران
تقدیم آهنگ خاطرهانگیز «ای ایران» به شهدا