روزنامه ایران
1398/09/25
روزنامهنگاری گذرگاه بلوری نبود...
نداسیجانی
خبرنگار
آیین نکوداشت و رونمایی کتاب «محمد بلوری؛ شش دهه روزنامهنگاری» روز گذشته در مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران برگزار شد. در این مراسم، اساتید و پیشکسوتان بنام روزنامهنگاری و فعالان رسانهای حضور داشتند، مراسمی که به خاطرهگویی درباره محمد بلوری گذشت و از ارزشها و قوانین فراموششده روزنامهنگاری صحبت شد.
«از همان دوران نوجوانی آرزو داشتم در فضای روزنامه کار کنم و از همان روزگار عاشق فضای مطبوعات بودم، آن زمان در زادگاهم هر روز یک روزنامه کیهان و یک مجله سپید و سیاه میخریدم و با عشق آن را در آغوش میگرفتم، اولین خبری که از من در مطبوعات چاپ شد، به یاد میآورم. آن زمان 16 سال سن داشتم و گویا دنیا را به من دادهاند، بارها و بارها نام خود را نگاه میکردم...» اینها بخشی از صحبتهای محمد بلوری روزنامهنگار پیشکسوت ایران است که در کلیپی تصویری به نمایش درآمد. نزدیک به 70 سال از چاپ نخستین خبر او در مطبوعات میگذرد اما تا به امروز همچنان عاشقانه قلم در مرکب زمان میگذارد و راوی حادثههای روزگار خود است و چه زیبا او را پدر حادثهنویسی نام نهادهاند.
شفیعی؛ تأکید بر جایگاه بزرگان
مهدی شفیعی، مدیرعامل مؤسسه فرهنگی-مطبوعاتی ایران به دعوت اردشیر رستمی که اجرای برنامه را برعهده داشت روی صحنه آمد تا این مراسم پس از خاطرهگوییها و سلام و احوالپرسیهای دلگرمکننده اهالی رسانه شکل رسمی به خود بگیرد. شفیعی با تأکید بر جایگاهی که بزرگان هر جامعهای از آنِ خود ساختهاند، گفت: «بزرگان یک جامعه یا نهاد که به درستی نقش خود را ایفا میکنند در هر جمع و نهادی که باشند به اعتبار آن جمع میافزایند؛ از همین رو بیتوجهی به آنان، کاهش اعتبار آن نهاد یا مؤسسهای که در آنجا مشغول بودهاند را به دنبال خواهد داشت. میهمانان پیشکسوتی که در این مراسم، حاضر شدهاند، بویژه خود آقای محمد بلوری، از بزرگوارانی هستند که طی سالها فعالیت در نهاد بزرگ مطبوعاتی و روزنامهنگاری کشورمان جایگاه ویژهای را از آن خود کردهاند.»
شفیعی در بخش دیگری از سخنانش توضیح داد که بیتوجهی به بزرگان روزنامهنگاری، ضرر بزرگی به جامعه مطبوعاتی وارد میکند. او تأکید کرد که «ما در مؤسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران باید درصدد ایجاد پایگاهی برای برپایی جمعهای فرهنگی به بهانههای ارزشمندی همچون رخدادهای فرهنگی و هنری و رونمایی کتاب باشیم و از حضور بزرگان و گفتوگوهایی در این زمینه استفاده کنیم.»
در همین مراسم بود که شفیعی از محمدبلوری برای برپایی مراسم رونمایی کتابش در مؤسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران قدردانی کرد و گفت: «از آقای بلوری خواهش میکنم به عنوان کانون این اتفاق مهم، به ما فرصت دهند تا با حضور ایشان میز پیشکسوتان را در روزنامه ایران راهاندازی کنیم.»
بهزادی: ما در روزنامه ایران با هم آشنا شدیم
بهروز بهزادی، از پیشکسوتان عرصه مطبوعات، سخنران بعدی این مراسم بود که از خاطراتش با محمد بلوری گفت: «نخستین بار که آقای بلوری را در روزنامه ایران دیدم، آنقدر عاشق کار خود بود که دبیری سرویس حوادث را خودش به عهده گرفت؛ آنقدر او و کارش را میشناسم که بتوانم شهادت بدهم این دوست قدیمی به عنوان دبیرسرویس حوادث ستونی مهم در روزنامه ایران آن زمان بود، آنچنان که اگر برداشته میشد شاید روزنامه هم فرو میریخت.»
ادامه سخنان بهزادی با ذکر خاطراتی از کارهای شاخص این روزنامهنگار پیشکسوت همراه شد و از تلاشهای او برای انعکاس اخبار قتلهای زنجیرهای سخن گفت: «بلوری روزنامهنگار شایستهای است که به بهترین شکل از پس کار خود برمیآید.»
به گفته بهزادی«به واسطه همکاری بلندمدتی که با محمد بلوری داشتهام شهادت میدهم که او نه تنها یک روزنامهنگار مجرب در حوزه حوادث است، بلکه همچون یک کارآگاه بود، چرا که بسیاری از مواقع پیش از رو شدن این که فلانی قاتل است یا نه او به این مسأله پی میبرد.»
ارکانزاده؛ کتابی مفصلتر از یک مصاحبه طولانی
سعید ارکانزاده، مؤلف کتاب «محمد بلوری؛ شش دهه روزنامهنگاری»، دیگر سخنران این مراسم بود که با اشاره به ماجرای تألیف کتاب مذکور گفت: «پیشنهاد تألیف این کتاب را تابستان 94 با آقای بلوری مطرح کردم، خوشحال هستم که قبول کردند انجام این کار را من به عهده بگیرم. ابتدا قرار بود که مصاحبه مفصلی انجام شود، برای مشخص شدن چارچوب کلی مصاحبه دو فصل ابتدایی کتاب به قلم خود ایشان نوشته شد، متن دستنویس را که دیدم تصمیم گرفتم هیچ دخل و تصرفی در آن انجام نگیرد. نوشتن کتاب و در نهایت ویرایش آن حدود دو سالی زمان برد تا این که بالاخره کار با همکاری نشر نی منتشر شد.»
او تأکید کرد که با انتشار این کتاب، سنت روزنامهنگاری دهه 30 تا 50 ثبت شده است و ادامه داد: «ثبت این قبیل سنتها به عنوان بخشی از تاریخ مکتوبمان اهمیت بسیاری دارد چرا که بیانگر موارد مختلفی از جمله ارتباط میان روزنامهنگاران در تحریریههای آن روزگار، شرایط سانسور و... است.»
قاسمی: ما به روایتهای مختلف نیاز داریم
سید فرید قاسمی از اساتید روزنامهنگاری دیگر سخنران این مراسم بود: «تاریخ روزنامهنگاری ایران نیازمند روایتهای مختلفی است و خاطرات این پیشکسوتان و استادان بزرگ میتواند حلقههای مفقوده و حفرههای تاریخ معاصر مطبوعات ایران را پر کند.»
این پژوهشگر و مورخ تاریخ روزنامهنگاری در ادامه گفت: «در سالهای اخیر دو جمله در مطبوعات ایران بسیار به چشم میخورد نخست اینکه برداشت ما از فلان موضوع یا فلان شخص چیست و دیگر اینکه چرا فلان شخص فرد مهمی است؟ اگر بخواهیم درباره آقای محمد بلوری به این دو پرسش پاسخ بدهیم باید بگویم، محمد بلوری و بلوریها هیچگاه روزنامهنگاری را یک گذرگاه ندانستند و آن را توقفگاه قلمداد میکردند. این بزرگان روزنامهنگاری را پل ورود به حرفهای دیگر نمیدانستند و این نوع نگاه به حرفه روزنامهنگاری باعث شد تا تشخصی به این حرفه بخشیده شود. هویت روزنامهنگاری ایرانی مدیون کسانی است که شیفته حوزهها، حیطهها و عرصههای دیگر نشدند و یکی از این بزرگان محمد بلوری است. کارنامه این عزیزان به ما یادآوری میکند که روزنامهنگار نه قهرمان نه ضد قهرمان است و این سلوک و رفتار حرفهای را نباید فراموش کرد.»
قاسمی درباره دلایل موفقیت محمد بلوری توضیح داد: «به باور من موفقیت آقای بلوری سه رکن دارد؛ نخست تجربه قصهنویسی ایشان که از دوره نوجوانی نشأت میگیرد، دوم شرکت در دوره خبرنگاری کوتاه مدت مؤسسه روزنامهنگاری دانشگاه تهران و دیگر تحصیل دانشگاهی در رشته روانشناسی و اخذ مدرک در این رشته. درحقیقت آقای بلوری زیر پوست حادثهنگاری یک فعالیت فرارشتهای انجام داده است. البته این ترکیب ساختارمند کشش داستانی و شگرد روزنامهنگاری و مشی روانشناسی را باید از عوامل موفقیت محمد بلوری بدانیم. از سوی دیگر وجود رقیبان کاردان و فاضل و قَدَر در روزنامه اطلاعات همراه با همکاران کاربلد و کوشا در روزنامه کیهان در کنار هم و از سوی دیگر اقبال عمومی آن روزگار مردم به روزنامه و روزنامه نگاری و خواندن ادواریها را باید در نظر داشته باشیم.»
صدیقی؛ یک روزنامهنگار مقتدر
فریدون صدیقی، روزنامهنگار پیشکسوت با بیان خاطراتی از آقای بلوری گفت: «درباره محمد بلوری بسیار باید گفت و نوشت و به گمان من انتشار این کتاب با تاریخ مطبوعات ایران گره خورده و بسیارقابل اعتنا است. البته روایت شاگردان و دوستان ایشان نیز اتفاق مهمی است. محمد بلوری سه ویژگی ممتاز داشت؛ نخست اینکه شم خبرنگاری بسیار قوی داشت، سوژه را به خوبی میشناخت و به شکلی هدفمند به آن میپرداخت و دیگر اینکه بیان روایی و داستانی داشت که در روزنامهنگاری نقش بسزایی دارد. ویژگی دیگر اخلاق حرفهای ایشان است؛ انسانی قدرتمند و توانا که بیرحمانه با شاگردانی که غافل و کم توجه به حرفه خود بودند برخورد میکرد و گذشت نداشت. در نتیجه این شخصیت به یک شخصیت مقتدر تبدیل شد.»
قاضیزاده: به من گفتند به شنیدهها اعتماد نکن
علی اکبر قاضیزاده، روزنامهنگار پیشکسوت به عنوان سخنران پایانی مراسم پشت تریبون قرار گرفت و گفت: «میخواهم در مورد شش دهه روزنامهنگاری ایشان سخن بگویم؛ دورانی بسیار طولانی و البته بسیار بسیار موفق. اما سؤال اصلی من این است که چرا عمر روزنامهنگاری در روزگار ما بسیار کوتاه شده است؟ و جای تأسف که بیشتر نسل امروز روزنامهنگاران که در مؤسسات و مطبوعات سامانمند کار میکنند کوتاه است و بعد از 6-7 سال جذب روابط عمومیها میشوند. سال 1366 شهرداری تهران به عهده آقای مرتضی طباطبایی بود که ایشان یک هنر بزرگ به خرج دادند. آن زمان موسیقیدانانی که خانهنشین بودند امثال استادان عبادی، تجویدی، قوامی، کسایی و... گواهیهای تحصیلی افتخاری میگرفتند که به موجب آن میتوانستند بیمه شوند و حقوق نسبتاً بهتری بگیرند اما متأسفانه در عرصه روزنامهنگاری برای افرادی که عمرشان را در اطلاعرسانی و اخبار مهم گذاشتند و نقش مهمی را ایفا کردند جایگاه مهمی در نظر گرفته نشده است.» قاضیزاده پس از این سؤال، از خاطراتش با محمد بلوری گفت: «من در روزهای نخست فعالیتم در روزنامه کیهان و اولین کارهای روزنامهنگاریام در محضر آقای محمد بلوری بودهام و از ایشان درسهای بسیاری آموختهام. ایشان به من آموختند به شنیدهها اعتماد و تکیه نکن و آن را خودت تجربه کن.»
مینو بدیعی، روزنامهنگار پیشکسوت هم با خواندن متنی در وصف محمد بلوری گفت: «آقای بلوری به معنای واقعی مردی پرانرژی و پرتکاپو بود که متناسب با استانداردهای جهانی سردبیری میکرد. متاسفم که در مطبوعات ایران نظیر آقای بلوری کم به وجود آمد یا بهتر است بگویم که اجازه ندادند به وجود بیاید.»
امیر حاجرضایی هم در این مراسم حضور داشت و از اهمیت حرفه روزنامهنگاران و نقش روزنامهنگاران در آگاهیبخشی عمومی صحبت کرد و با خواندن شعری گفت: «امروز کاری کن .نگذار به آرامی بمیری.»
سایر اخبار این روزنامه
حرکت آغاز شده در تقریب مذاهب اسلامی را نوسازی کنید
به <اجاره نشینی فکری> عادت کرده ایم
چون آدمک زنجیر بر دست و پایم
بیکاران بادرآمد
پیمان جامع عدم تخاصم میان کشورهای حاشیه هرمز
روزنامهنگاری گذرگاه بلوری نبود...
تسویهحسابهای جناحی به جای دغدغههای ملی
قیمت گازوئیل افزایش نمی یابد
دلمان نمی خواهد دولت آسیب ببیند
موتورسواری زنان در هاله ای از ابهام!
درِ این دژ رو به <تنهایی> باز است
غرب زاگرس؛ بهشت فرصتهای توسعه
سفر روحانی به ژاپن و دیپلماسی هراسی
سلام ایران