روزنامه ایران
1398/11/15
مردم چندان اهل مطالعه نیستند
مریم شهبازی
خبرنگار
«محمد رحیم اخوت» از معدود بازماندگان «جُنگ اصفهان» است؛ یکی از یاران آن حلقه مشهورادبی که نام بزرگانی همچون ابوالحسن نجفی، احمد میرعلایی، هوشنگ گلشیری و محمد حقوقی به آن گره خورده. جمعی که نمیتوان منکرجریانسازی و ردپای پررنگشان بر پیکر ادبیات معاصر فارسی شد. این نویسنده پیشکسوت و منتقد ادبی کشورمان با وجود خلق آثاری ماندگار، این روزها شرایط جسمی چندان مساعدی برای خواندن و نوشتن ندارد؛ با این حال آنطور که در گفتوگو با «ایران» عنوان کرده: «اگر بررسهای اداره کتاب بگذارند «تا وقتی کسی هست» تازهترین و شاید هم آخرین نوشتهام بالاخره راهی بازار کتاب میشود.»
«نامه سرمدی» آخرین رمانی است که از سوی شما و طی یک سال اخیر در دسترس علاقه مندان قرار گرفته، اثری که نام آن در فهرست نیمه نهایی داوری نهمین دوره جایزه هفت اقلیم هم دیده میشود؛ چقدر به اثرگذاری جوایز ادبی، اعم از دولتی و خصوصی معتقد هستید؟
علاقه چندانی به صحبت درباره جوایز ادبی ندارم، آنقدر که حتی چند مرتبهای هم از بررسی آثارم در برخی رویدادهای ادبی انصراف دادهام.
حداقل مختصری از داستان این رمان بگویید و اینکه همچون دیگر نوشتههای شما در حال و هوای قدیمی کوچه-خیابانهای اصفهان به تصویر کشیده شده؟
«نامه سرمدی»رمانی است که بعد از چهار سال انتظار بالاخره اواخر سال گذشته بدون ممیزی منتشر شد، اشاره مختصری به داستان آن خواهم داشت و اطلاع از نکات بیشتر را منوط به مطالعه کتاب از سوی علاقه مندان میکنم. «نامه سرمدی» ماجرای دختری به نام سرور سرمدی و نامههای کمابیش پراکندهای است که برای من فرستاده. شاید از مطالعه همین چند سطر گمان کنید با اثری صددرصد واقعی روبهرو هستید، اما اینطور نیست و گذشته از جغرافیای رمان، بخشهای عمده آن آمیخته با تخیل است. همانطور که اشاره کردید حال و هوای رمان به سالهای دور نوجوانیام در گوشه و کنار اصفهان بازمی گردد. از همین رو اغراق نیست اگر بگویم که بستر جغرافیایی آن و از سویی حال و هوای شهری که به تصویر کشیدهام برگرفته از تجربیات خودم به شمار میآید و شاید چندان هم نتوان آن را اثری تخیلی دانست.
سرانجام انتشار «تا وقتی کسی هست» به کجا رسیده؟
«تا وقتی کسی هست» را مدتها قبل به ناشر سپردهام؛ با این حال هنوز خبری نشده و تا جایی که اطلاع دارم گرفتار راهروهای اداره کتاب و ممیزی بررسهای ارشاد شده است. گویا به بخشهایی از کتاب اصلاحیه و حذف خورده که نپذیرفته ام. با همه تلاش و زمانی که صرف تألیف آن کردهام بیهیچ تعارفی هرگز تن به ممیزی اش نخواهم داد و اگر قرار به حذف و تغییربخشهایی از آن باشد ترجیح میدهم هرگز روانه کتابفروشیها نشود. بارها گفتهام، هماکنون هم میگویم که به هر قیمتی حاضر به انتشار نوشته هایم نیستم. خودم هم نمیدانم بالاخره تکلیف این کتاب چه میشود! اما امیدوارم تیغ ممیزی آن را از میان نبرد.
پیشتر گفته بودید که «تا وقتی کسی هست» زندگینامه خودنوشت شما به شمار میآید.
شاید بهتر باشد بگویم که بخشی از زندگیام را شامل میشود؛ بخش عمدهای از این کتاب درباره همسرم است که سالها پیش با زندگی بدرود گفته و از همین بابت هم آن را «تا وقتی کسی هست» نام نهاده ام. البته این کتاب هم به طور کامل واقعی نیست و بخشهایی از آن آمیخته با تخیل است.
از «تا وقتی کسی هست» که بگذریم کتاب دیگری هم در دست تألیف دارید؟
این روزها شرایط بیناییام به گونهای است که توانایی تألیف کتاب تازهای ندارم؛ متأسفانه حتی قدرت مطالعه هم از من سلب شده است. اگر اوضاع و احوالم اجازه میداد بهطور قطع دست از کار نمیکشیدم. هر چند که این روزها مردم چندان اهل مطالعه نیستند، متأسفانه وسایل ارتباط جمعی و تکنولوژیهای نوین ارتباطی چنان مردم را گرفتار خود ساختهاند که فرصت و علاقه چندانی برای مطالعه در آنان نمانده است.
دوری مخاطبان از مطالعه را تنها تحت تأثیر نفوذ تکنولوژی میدانید یا دلیل دیگری هم برای آن قائل هستید؟
این سؤالی نیست که بتوانم با قطعیت دربارهاش صحبت کنم، منتها نظر شخصی خودم بر این است که تلفن همراه و فضای مجازی نقش عمدهای در دور کردن مردم از کتابخوانی داشته آنقدر که خودم هیچگاه تلفن همراه نخریدهام.
از روزگار برپایی«جُنگ اصفهان» و حضور بزرگانی از جمله خود شما در آن، سالها میگذرد، فکر میکنید باز هم شرایطی فراهم شود که شاهد اثرگذاری چنین محفل هایی بر ادبیات امروزمان باشیم؟
نه، گمان نمیکنم. هرچند که مدت هاست که شرایط جسمانیام امکان حضور در محفلهای ادبی را از من گرفته است. با این حال فکر نمیکنم دیگر شاهد عبور جریانهای ادبی معاصر از نقاط جغرافیایی کشورمان شبیه نقشجهان اصفهان و چهرههای ادبیاش یا تأثیر جنوب کشور در بحث ترجمه باشیم. باز هم نمیدانم! شاید اگر امکان حضور در محفلها و دورهمیهای ادبی را داشتم پاسخ متفاوتی به سؤالتان میدادم. در آن سالهایی که بزرگانی همچون ابوالحسن نجفی از جمله یاران حلقه ادبی اصفهان بودند به طور مداوم برای 10 شماره نشریهای که ماهانه منتشر شد، انتشار شماره یازدهم آن را من و احمد میرعلایی و علی خدایی به عهده داشتیم. بعد از یازدهمین شماره دست از کار کشیدیم چرا که متوجه شدیم دوره چنین کارهایی گذشته و با نوع دیگری از مخاطبان طرف هستیم. هر چند که بخشی از پایان انتشار این ماهنامه تحت تأثیر رفتن ابوالحسن نجفی بود که نقش مهمی در گردهم آمدن یاران «جُنگ اصفهان» ایفا میکرد؛ او به تهران عزیمت کرد و فرد دیگری این کار را نکرد.
اصفهان در نوشتههای شما و دیگر نویسندگانی همچون زنده یاد گلشیری یا حتی علی خدایی حضور پررنگی دارد؛ این مسأله به تجربههای زیستیتان بازمی گردد یا دلیل دیگری دارد؟
با بخش نخست سؤالتان بیشتر موافق هستم؛ تردیدی نیست که بخش عمدهای از نوشتههای نویسندگان تحت تأثیر تجربههای زیستی آنان در جغرافیای محل زندگی آنان است. این مسأله حتی شامل حال نویسندگانی میشود که دست به خلق آثار صرفاً تخیلی میزنند و میتوان حضور غیرمستقیم آن را در نوشته هایشان احساس کرد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
ملکیان: به اصالت فرهنگ باور دارم
مردم چندان اهل مطالعه نیستند
صیانت از شور انقلابی و طلاب جوان یک ضرورت است
به نمایندگی از مردم مذاکره کردیم
کسانی که نمیخواهند بشنوند، نمیشنوند
رایزنیهای نماینده اروپا با روحانی در تهران
سلام ایران
اسامی ممنوعالمعاملهها، بدهکاران بانکی و احکام دادگاهها منتشر می شود
بهترین مسیر شنیدن صدای مردم صندوق رأی است
انتشارفایل صوتی محرمانه درباره سقوط هواپیمای اوکراینی
آموزش پیشگیری از کرونا در مدارس
ایران جشنواره
پرسشهایی که آقای بورل باید پاسخ دهد