پندنامه «بیسمارک» برای ناصرالدین شاه !

جواد نوائیان رودسری – آلمان به نسبت دیگر کشورهای اروپایی، سرزمینی نوپدید است. شاید جالب باشد که بدانید، تا پیش از سال 1871 اصولاً کشوری به نام آلمان وجود نداشت و ایالت‌هایی که امروز این کشور را تشکیل می‌دهند، به صورت مستقل حکومت و دولت خود را داشتند. اتحاد آلمان، ثمره تلاش‌ها و کاردانی بیسمارک بود؛  اتو ادوارد لئوپولد فون بیسمارک که دیرزمانی، صدراعظم پروس بود و بعدها توانست آلمان واحد را با متحد کردن ایالت‌های ژرمانی نژاد، ایجاد کند. کارنامه او مشحون از اقدامات متهورانه و زیرکانه‌است و از او به عنوان «صدراعظم آهنین» یاد می‌شود. بیسمارک تلاش موفقی برای تدارک نیروی دریایی آلمان انجام داد و آن را از مقام یازدهم دنیا، به مقام دوم و پس از بریتانیا رساند. در عرصه نظامی، او موفق به شکست دانمارک و اتریش شد و در زمینه سیاسی نیز، توانست با روسیه پیمان صلح ببندد و رقیب دیرینه آلمان، یعنی فرانسه را در اروپا منزوی کند.
حرکت به سوی شرق
در سیاست خارجی بیسمارک، وجود دولت‌های قدرتمند در آسیا، می‌توانستند ضربات سنگینی به منافع قدرت‌های اروپایی، به ویژه بریتانیا وارد کنند. از این رو، تکاپوهای اطلاعاتی و جاسوسی آلمانی‌ها در خاورمیانه، طی دوره بیسمارک آغاز شد و پس از او، با شدت بیشتری ادامه یافت و مأموران آلمانی مستقر در جنوب و غرب ایران، دردسرهای فراوانی را برای انگلیس به وجود آوردند. هرچند این اتفاقات برای ایرانیان جنبه مثبت داشت، اما در واقع بخشی از یک تقابل میان دو استعمارگر بود و اگر آلمانی‌ها می‌توانستند جای انگلیس را در ایران بگیرند، رویکردی کاملاً استعماری در پیش می‌گرفتند.
دیدار بیسمارک با شاه ایران


از آن‌جا که ایران، به ویژه از دوره ناصرالدین‌شاه، به عرصه تکاپوهای استعماری روس و انگلیس تبدیل شده بود، آلمان نمی‌توانست فعالیت‌های فوری و گسترده‌ای برای تقابل با آن ها در ایران داشته‌باشدبه همین دلیل، ترجیح بیسمارک این بود که با تهییج ناصرالدین‌شاه و ترغیب او به ایستادگی در مقابل استعمار روس و انگلیس، سیاست پشت پرده خود را پیش ببرد. در سال 1252 خورشیدی(1873میلادی)، ناصرالدین‌شاه ضمن سفر به فرنگ، 9 روز در آلمان اقامت کرد و به بازدید از این کشور پرداخت. او با بیسمارک نیز دیدار کرد و در این دیدار، بیسمارک کوشید دیدگاه خود را به شاه ایران عرضه کند؛ اما ظاهراً ناصرالدین‌شاه چندان به سخنان وی توجه نکرده بود. به همین دلیل، طی پیامی مفصل و محرمانه که از طریق معین‌الممالک، فرستاده ویژه ایران، برای ناصرالدین‌شاه فرستاد؛ به نقد سیاست‌های وی پرداخت؛ نقدی که انصافاً توام با حقیقت بود؛ اما در پس آن سیاست مقابله آلمان با انگلیس و روسیه تزاری قرار داشت.
کمی اصلاح کنید، بد نیست!
بیسمارک در این پیام، خطاب به ناصرالدین‌شاه، البته با زبان معین‌الممالک گفته بود: «در مقام خیرخواهی به شما می‌گویم که به حمایت و معاونت دیگران نباید خاطرجمع‌شده، آسوده نشست، زیرا پولیتیک دول، مستقیم و لایتغیر نیست و به جزئی چیزی تغییر می‌کند. باید هر دولتی در فکر استقلال خود باشد و استقلال خود را از دیگران نخواهد. محرک چرخ پولیتیک دول، امروز افکار عمومیه است؛ هیچ دولتی برخلاف میل و افکار ملت خود به کاری اقدام نمی‌تواند بکند. پس باید کاری کرد که افکار عامه را متوجه و مساعد به خود کرد و آن هم نمی‌شود، مگر به اقدامات صمیمی و غیرت و همت در اصلاحات داخلیه و داخل شدن به طریق تمدنی که امروز لازم  و ملزوم بقا و استقلال دول و ملل است. باید افکار عامه را به خود «انترسه»(علاقه‌مند) کرد و اعتماد نباید نمود، مگر به قوت خود. قوه مالیه و ترتیبات اداره‌ عسکریه‌(نظامی) ایران به درجه‌ مطلوبه نیست؛ نواقص زیاد دارد. ولی استعداد هر نوع اصلاح و ادوات آن در ایران موجود است. اعلی‌حضرت باید به اصلاح این دو اداره و اصلاح راه‌های مملکت و رفع موانع تجارت، بدون فوت فرصت، همت فرمایند. بهترین وسیله‌ حفظ مصالحه و دوام صلح، حاضر جنگ بودن است!» البته ناصرالدین‌شاه نه به این توصیه‌ها توجه کرد و نه با آن سبک زندگی، می‌توانست این روش سخت و جدی را دنبال کند؛ این بود که بی‌خیال پیام محرمانه بیسمارک شد!