روزنامه آرمان ملی
1399/01/27
نگاه نمايندگان محلی است نه ملی
برخي معتقدند مدتهاست که مجلس از جايگاه تصميمگيري و تصميمسازي در حوزه مباحث کلان کشور فاصله گرفته ؛ چنانکه آقاي مطهري نماينده تهران نيز بر اين اذعان داشته است؛ اساسا چرا مجلس بهعنوان تنها نهاد قانونگذاري به اين سمتوسو کشيده شده است؟کارآمدي که برخي نمايندگان همچون آقاي مطهري در مورد مجلس بدان اشاره کردند فقط منحصر به مجلس نيست، چراکه اين ناکارآمدي را در قوه مجريه، قوه مقننه و بسياري از نهادهاي ديگر ميبينيم. يکي از دلايلش نيز اين است که ما به اشتباهاتمان در مديريت و اداره امور همچنان ادامه ميدهيم و به جاي استمرار توام با اصلاحات در اداره امور هر کسي که روي کار ميآيد دوست دارد حرف جديدي بزند. البته بخشي از اين اظهارات جديد افراد طبيعي است. چراکه وقتي شخصي به رياست جمهوري ميرسد مسائل و برنامههايي را مطرح ميکند يا فردي که نماينده مجلس ميشود ميخواهد برنامهها و وعدههايش از نمايندگان قبلي متفاوت باشد. ايرادي به اين تفاوت وارد نيست اما خود ما وقتي که حتي صاحب قدرت ميشويم به جاي اينکه در عمل نشان دهيم که متفاوتيم فقط سعي ميکنيم که هر هفته حرف جديدي بزنيم. يا اگر به تريبوني دسترسي داريم تلاش ميکنيم که از آن نهايت استفاده را برده و بگوييم ما هم هستيم. اين نوع رويکرد دقيقا مثل رويکردها و عملکردهاي صداوسيما است که همواره ميگويد همه بد هستند و فقط ما خوبيم. به جاي اينکه خيلي جامعه را آرام کنيم و کار انجام دهيم ولو اينکه کوچک باشد، عادت کردهايم براي اينکه در جامعه به چشم بياييم، مسائل کوچک را بزرگنمايي کنيم در حالي که از عهده کارهاي کوچک نيز بر نميآييم. اين باعث شده که تقريبا در بسياري از حوزهها ناکارآمد باشيم و تقريبا حرفي نبوده که گفته نشود.
از منظر شما چه ايراداتي به مجلس وارد است که آن را از جايگاه اصلي خود دور ميکند؟
مجلس در اين مدتي که من تجربه کردم، ايرادات عمدهاي دارد که بخشي از آن به ساختار مجلس باز ميگردد که اين ساختار و نقشها چگونه تعريف شده و نماينده چه نقشي دارد و تا چه جايي اختيارات دارد. اختياراتي وجود دارد که قانوني است اما اختياراتي هستند که به مرور زمان طي 40 سال از يک نماينده شکل گرفته و بهصورت عرفي از نماينده انتظار ميرود. از اين رو نماينده سعي ميکند به جاي اينکه به وظايف قانوني عمل کند خود را با انتظارات عرفي تطبيق دهد. اين يکي از مشکلات جدي است که باعث شده نماينده از وظايف اصلي خود خارج شود و مردم نيز انتظار انجام وظايف قانوني را از وي نداشته باشند. مساله ديگر به محتواي مجلس و خود نمايندگان باز ميگردد. گاهي اوقات وقتي ساختار ايراد دارد کارگزاران سعي ميکنند که از همين ساختاري که ايراد دارد عملکرد درستي ارائه دهند و از ظرفيتهايي که در ساختار است به درستي استفاده کنند. مشکل ما اين است که غير از ايراد ساختاري هم نميتوانيم خوب عمل کنيم. در نهايت نگاه من نماينده بعضا محلي است و ملي فکر نميکنم، بيشتر در حاشيهام و عمدتا سعي ميکنم در نطقهاي خود اولويت را به منطقه و حوزه انتخابيه اختصاص دهم. اگر نطقهاي نمايندگان را رصد کنيد ميبينيد که چنددرصد از اين نطقها اولويت کشور را در برميگيرد. ما سعي ميکنيم به جاي بيان اولويتهاي کشور، اولويتهاي خودمان را بيان کنيم يا سعي ميکنيم چالشهايي که در استان يا ادارهاي با آن مواجه شديم را بيان کنيم نه اينکه چالشهاي کشور را مورد بررسي قرار داده و راهکار ارائه دهيم. از طرفي يکي از ارکان موثر مجلس به جاي صحن کميسيونها هستند. اما کميسيونها نيز آنطور که بايد درست عمل نميکنند. اولا کميسيونهاي ما با افراد صاحب نظر که در حوزه مدني صاحب نظرند اما در قدرت نيستند ارتباطي ندارد در حالي که کميسيونها ميتوانند از نقطه نظرات اين افراد استفاده کنند. کاري که کميتههاي مجالس فرانسه و انگلستان انجام ميدهند. افراد صاحب نظر را اوت ميکنند و در مورد برخي طرحها و لوايح نظرشان را جويا ميشوند اما ما نميتوانيم اين کارها را انجام دهيم. يا تحقيق و تفحصي انجام شده اما معلوم نميشود که چه سرنوشتي پيدا ميکند.
چه راهکاري براي خروج از ناکارآمدي مجلس پيشنهاد ميکنيد؟
راهکار خروج بهنظرم از لحاظ ساختاري است که بايد اصلاح شود. برداشتي که امثال آقاي مطهري از مجلس دارند نگرانکننده است. يک نماينده نبايد اين احساس را داشته باشد که مجلس هيچکاره است. نه تنها آقاي مطهري بلکه اگر از بسياري نمايندگان ديگر هم درباره کارآمدي سوال شود ميگويند ما کارهاي نيستيم، اما اين خوب نيست و بايد راه علاجي براي آن يافت. واقعيت اين است تا زماني که نمايندگان بر اساس رقابت ميان احزاب به مجلس نيايند اين ايرادات به قوت خود باقي خواهد بود، چرا که خيلي از نمايندگان کلا برنامهاي ندارند.
تاثير ساير نهادها را بر محدود شدن عملکرد مجلس چگونه تحليل ميکنيد؟
مجلس اگر قدرتمند باشد ميتواند نظرات خود را محکم پيگيري کند و قدرتش بر ساير نهادها بچربد اما اينگونه نيست. ما قبل از اينکه بخواهيم تقصيرات را گردن ديگران بيندازيم بايد مقداري خودمان را قوي کنيم و ببينيم که مشکل خودمان چيست. وقتي در جامعه در محيطي هستيد که به شما بها نميدهند به جاي سرزنش ديگران ابتدا بايد مقداري خود را سرزنش کنيد. من معتقدم بايد فکري براي تقويت مجلس کنيم و پس از اينکه مجلس جايگاه واقعي خود را بهدست آورد مجمع تشخيص ابزاري براي محدود کردن مجلس ندارد. مجمع تشخيص که نميتوانند مثل نمايندگان مجلس نطق کنند، نطقشان در جامعه تاثير بگذارد و با توده مردم و رسانهها ارتباط داشته باشند. از طرفي ما در مجلس قوانين خوب زياد داريم. اگر براي جامعهاي قانونمند قانون وضع کنيد و آن قانون به درستي اجرا شود بله بسيار ميتواند منشأ اثر واقع شود ما در اين زمينه قانون داريم. در قانون اساسي براي مجلس وظايف زيادي آمده و جايگاه بالايي دارد. مشکل ما نبود قانون نيست بلکه انتظارات و برداشتها نسبت به جايگاه مجلس و عملکرد آن مشکل است که انتظار ميرود اصلاح شود.
با توجه به اينکه به حدود يک ماه تا پايان عمر مجلس دهم باقي است عملکرد فراکسيون اميد را در حيطه اصلاحطلبي و عملکرد در مجلس چگونه ارزيابي ميکنيد؟
در آمريکا ميبينيد که در دوره اوباما دولت دست دموکراتها و سنا و در اختيار جمهوريخواهان بود و در بسياري از موارد هم دولت قوي بود و هم حزب مخالف که سنا را در اختيار داشت کوتاه نميآمد و در بسياري از مسائل نظرش را اعمال ميکرد و سد بزرگي در مقابل رئيسجمهور بود. بنابراين وقتي که جامعه ميخواهد قضاوت کند رئيسجمهوري ميبيند که از وظايف خود کوتاه نميآيد و تلاش ميکند و هم مجلسي که تلاش ميکند با تعريفي که از منافع عمومي و مردم دارد سعي ميکند نظرات خود را اعمال کند. دو طرف نيز مجبورند در اين شرايط در نهايت بر سر مصالح مردم با يکديگر تفاهم کنند. در کشور ما نه دولت از اختيارات کاملي برخوردار است و نه مجلس. بنابر اين دولت احساس ميکند که تمام اختيارات در دستش نيست و مجلس نيز خود را در جايگاه واقعي نميبيند. ايراد ديگري که باعث ميشود زماني که ميخواهيم به خودمان نمرهاي بدهيم به ترديد ميافتيم اين است که از سويي فراکسيون اميد در مجلس در اکثريت نبود و از سوي ديگر دولت نيز در بسياري از مسائل همراه و همفکر ما بود و نميتوانستيم با دولت درگير شويم که فعاليت ما به چشم بيايد. دولت نيز از خارج تحت فشار بوده و در داخل نيز عدهاي فشار ميآورند و به شدت دنبال اين امرند که دولت را ناکارآمد نشان دهند و آن را به پاي جريان اصلاحطلب بگذارند. ما نيز اگر اين دولت را تضعيف ميکرديم و عليه دولت موضع ميگرفتيم پس منافع مردم در کجا لحاظ ميشد؟ اينجاست که ما بهعنوان فراکسيون رقيب دولت نبوديم که به صداوسيما دسترسي داشته باشيم، مقداري داد و بيداد کنيم که به چشم بياييم. اين شرايط و موقعيت را پيدا نکرديم چون در بسياري از موارد از دولتي حمايت ميکرديم که مرتب سطح توقعات و انتظارات از آن بالا ميرفت. بنابراين فراکسيون اميد بهعنوان حامي دولت و خود دولت روحاني در موضع دفاعي قرارداشته نه در جايگاهي که بتواند خود را مطالبهگر نشان دهند و اين مطالبهگري مورد استقبال جامعه قرار بگيرد. واقعيت اين است که رفتار ما معطوف به عقلانيت بود هرچند که جامعه در اين مرحله شرايط خاصي پيدا کرد و خيليها تحت تاثير فضاسازيها قرار گرفتند منفعل شده و ديگر پاي کار نيامدند و طيفي هم که پاي کار آمدند کساني بودند که مرتب به آنها تلقين ميشد که اين دولت ناتوان و خسته است و کمکم فضايي شکل گرفت که عمدتا کساني در عرصه ماندند که منتقد و معتقد به عدم کارآيي و پيگيري مطالبات جامعه از سوي دولت و جريان اصلاحطلب بودند. بهنظرم فراکسيون اميد در حد توانش کمک کرد و کوتاهي نکرد. برخي افراد مثل آقاي زيباکلام يا افراد ديگر از منظر حقوق و آزاديهاي مدني مطالباتي را مطرح ميکنند که چرا فراکسيون اميد فلان کار را نکرد يا چرا فلان دفاع را انجام نداد؟ واقعيت اين است که فراکسيون در حد توان ورود کرد اما مسالهاي که با آن مواجه شديم اين بود که رفتهرفته مطالبه جامعه به جاي آزاديهاي مدني بيشتر بحث اقتصاد و معيشت شد.
برخي معتقدند که عملکرد فراکسيون اميد صرفا به لحاظ سياسي و اجتماعي قابل بررسي است؛ اساسا اين فراکسيون در حوزه اقتصاد و معيشت رويکرد مشخصي نداشت؟
وقتي که منابع محدود است و اين محدوديت منابع ناشي از شرايط خاصي است که عمدتا چالشهاي سياست خارجي بر آن سايه افکنده، ريسک سرمايهگذاري مدام افزايش پيدا ميکند، خروج سرمايه از کشور زياد ميشود در اين شرايط چگونه ميتوانيد مشکلات اقتصادي را حل کنيد؟ بايد منابعي وجود داشته باشد که از آن براي بهبود شرايط اقصادي کشور استفاده کرد. همه نمايندگان مجلس دهم بهخصوص نمايندگان اصلاحطلب دغدغه کمک به مردم و اشتغال را داشتند. اما صرف بيان دغدغه اشتغال، کاهش تورم و سروسامان گرفتن معيشت مردم کافي نيست. اگر به بازخواني، تحليل محتوا و دستهبندي مجدد نطقهاي نمايندگان اصلاحطلب مجلس بپردازيد ميبيند که خيلي از اين نطقها اقتصادي است، اما همانطور که گفتم صرف بيان اين مطالب کافي نيست.
برخي معتقدند تغيير مدل حکومتي از نظام رياستي به نظام پارلماني ميتواند اشکالات را از بين ببرد؛ بهعنوان نماينده مردم نظام پارلماني را چاره کار ميدانيد يا همين نظام رياستي؟
سال اول مجلس آقاي يوسفيانملا درخواستي براي ارسال خدمت مقام معظم رهبري در خصوص همين بحث بازنگري در قانون اساسي و تغيير ساختار آورد که برخي نمايندگان امضا کرده بودند اما من امضا نکردم چون تجربه تحولات سياسي کشور در سالهاي دور نشان ميدهد که در حکومتهاي گذشته در شرايط نظام پارلماني ناپايدارترين و بيثباتترين دولتها را داشتيم که فکر ميکنم عمر آنها به 4 يا 5 ما ه ميرسيد. در جامعهاي که به شدت متکثر است بخواهيد انتخاب رياست قوه مجريه بهعنوان نخست وزير را بر عهده پارلمان قرار دهيد اين عمل موجب ناپايداري دولت ميشود. همين الان يکي از مشکلاتي که داريم پيگيري نمايندگان در سطح مطالبات حوزه انتخابيه و تقليل سطح مطالبات ملي به محلي باعث بروز مشکلاتي تبديل شده که يکي از دلايل ناکارآمدي مجلس همين است. رئيسجمهوري که اکنون استقلال نسبي از پارلمان دارد را پارلمان انتخاب کند و فشار نمايندگان روي رئيس قوه مجريه ترجيح مطالبات محلي به ملي باشد مشخص است که چه نتايجي در برخواهد داشت. همين الان تقريبا چند وقت يک بار مشاهده ميشود که فردي براي کاري چه بسا شخصي به جايي مراجعه کرده اما چون به هر دليلي انجام نشده به همين بهانه براي استيضاح وزير نامهنگاري ميکند. حال اگر همين فضاسازيها بر روي رئيس قوه مجريه شود تاثير بسيار منفي روي اقتصاد خواهد گذاشت. از اين نظر وقتي تنشهاي سياسي در سطوح بالا شکل بگيرد و مرتب از استيضاح رئيس قوه مجريه صحبت شود قطعا بار اضافي به اقتصاد کشور تحميل خواهد کرد. در نتيجه با توجه به شکافها و تکثري که در جامعه ما وجود دارد نظام رياستي به همين شيوه فعلي بهتر است تا اينکه به سمت نظام پارلماني برويم که مشکلات را از اين بيشتر کند.
با اين تفاسير مجلس يازدهم و مواجهه با مشکلات را چگونه تبيين ميکنيد؟
البته من اميدوارم مجلس يازدهم با مروري بر عملکرد مجالس قبلي بتواند ايرادات و ضعفها را کمتر کند. انتظارم اين است که شاهد مجلس کارآمدي باشيم و قدمي به جلو برداشته شود اما تجربه و جهتگيريها اين را نشان نميدهد. يعني اظهاراتي که برخي از منتخبين در اين مدت داشتند نشاندهنده مجلس کارآمد نيست. مجلس هم که عقلاني عمل ميکرد اين نتيجه را داشت که ميبينيد حال در نظر بگيريد مجلسي روي کار آيد که رويکردهاي آرماني دارد و اولويتهاي خاصي دارد. هر چند زود است اما برخي اظهاراتي که ديده ميشود اميدواري به مجلس يازدهم را سخت ميکند.
سایر اخبار این روزنامه
مجلس سنا جای مجلس شورا را پر میکند؟
روزهای خاكستری اقتصاد همراه با بحران اجتماعی فرا می رسد
تخلفات ارز ۴۲۰۰ تومانی
ريشهكني اپيدمي مانند آرامش قبل از توفان
کرونا و قصه پر غصه کولبران بیکار
نگاه نمايندگان محلی است نه ملی
وام یک میلیون تومانی، قرضالحسنه است
شستا بورس را رونق مي دهد
عراق به سمت كودتا و بيثباتي مي رود
اگر دردم یکی میبود چه میبود؟
نگاه تحلیلگران: «سیستانی؛ سخنگوی سنتی الهیات انسانی»
چکهای برگشتی؛ عوارض اقتصادی کرونا
چرا نعمت باران، نقمت میشود؟
تاثیر شبکه شاد بر عدالت آموزشی و اختلاف طبقاتی
نکاتی درباره اشکالات ساختاری در دو قوه