روزنامه شهروند
1399/01/31
خطر انزوا در کمین افراد
[شهروند] قرنطینه روابط اجتماعی را تحتتأثیر قرار داده است. همه جا صحبت از توصیههای پزشکی است و ارتباطات اجتماعی در شرایط فاصلهگذاریها، فراموش شده است. جامعهشناسان میگویند دغدغه این علم، برقراری روابط و پیوند افراد است، درحالی که حالا بر قطع این پیوند تأکید میشود. اینکه قرار است چه تغییراتی در روابط اجتماعی ایجاد شود و این تغییر چه تأثیری بر روان و مهارتهای اجتماعی میگذارد موضوعی است که در نشست اینستاگرامی «بررسی تأثیرات منفی کمشدن ارتباطات در شرایط فعلی و راهکارهای آن» بررسی شد. امیرحسین جلالی، روانپزشک و عباس کاظمی، جامعهشناس فرهنگی کارشناسانی بودند که به مدت یک ساعت درباره این موضوع صحبت کردند و راهکارهایی دادند. جلالی بحث را با محدود شدن و محرومیت از روابط اجتماعی در شرایط قرنطینه شروع کرد. به گفته او، این موضوع میتواند سلامت روانی افراد را تحتتأثیر قرار دهد و در کنار پیامدهای کوتاهمدت، در بلندمدت هم تأثیرات جدیتری در ارتباط با تجربه زیست ما داشته باشد. او میگوید در روانپزشکی و رواندرمانی تحلیلی، بر روابط اجتماعی فیزیکی و بین ذهنی تأکید میشود و افراد را به داشتن ارتباطات اجتماعی و بین فردی سوق میدهد: «در مطالعات نوروفیزیولوژیک روی لمس بسیار تکیه میشود. آدمها از دوره شیرخوارگی از طریق لمس با دنیای خارجی ارتباط برقرار میکنند. لمس کردن به ما احساس آرامش و ایمنی میدهد و تا بزرگسالی همراهمان است. حالا در شرایط فعلی از همین لمس کردن منع شدهایم. اگر قرار باشد این فاصلهگذاری طول بکشد، ما از چیزهای معمولی زیادی مثل دست دادن و در کنار هم بودن محروم میشویم و این مسأله از نظر زیستشناسی میتواند روی ما تأثیرگذار باشد.» خطر انزوا در کمین افرادعباس کاظمی، جامعهشناس فرهنگی هم بخش دیگری از ماجرا را مورد توجه قرار داد. او به این نکته اشاره کرد که علوم اجتماعی با گفتمان جدیدی مواجه شده است. دغدغه این رشته همواره پیوند آدمها و ارتباط آنها با یکدیگر است، اما به ناگاه با گفتمانی مواجه شده که از مردم میخواهد تنها باشند و فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کنند. هر چند که با انتقادهایی که شده است، اعلام کردند به جای فاصلهگذاری اجتماعی از فاصلهگذاری فیزیکی استفاده شود. براساس پروتکلهای بهداشتی و پزشکی از مردم خواسته میشود که از هم فاصله بگیرند درحالی که جامعهشناسان و روانشناسان به پیامدهای منفی تنهایی و انزوا واقفند. به گفته این جامعهشناس، تنهایی در زبان انگلیسی معانی مختلفی دارد و یکی از آنها معنی منفی دارد. بعضی میگویند این فاصلهگذاری و قطع روابط اجتماعی اتفاق خوبی بوده، آنها را به فکر واداشته و باعث شده تا تأمل بیشتری درباره خود داشته باشند، اما منظور ما از تنهایی، این نوع از آن نیست: «تنهایی بیشتر احساسی است که به سراغ ما میآید و ما را منزوی میکند. ما در این شرایط پرخاشگر و افسرده میشویم و احساس بیمعنایی و پوچی میکنیم. بیشتر جامعهشناسان معتقدند که معنای فاصلهگذاری اجتماعی یا فیزیکی نباید به شکل برقرار نکردن ارتباط میان افراد باشد. ممکن است افراد از نظر فیزیکی از هم دور باشند، اما میتوانند اتصالشان را حفظ کنند.» کاظمی میگوید نباید در فاصلهگذاری اجتماعی بیش از حد افراط کنیم؛ اجازه دهیم شکلهایی از ارتباط گذشته را داشته باشیم و در کنارش ارتباطات جدیدی را خلق کنیم. باید از ظرفیتهای زندگی آنلاین و مجازی برای نزدیک شدن به فضای واقعی استفاده کرد. این جامعهشناس به واکنشهای مختلف افراد نسبت به فاصلهگذاری و قرنطینه اشاره میکند. او میگوید: «افرادی که ارتباطگریز بودند میگویند که قرنطینه فرصتی شده تا افرادی را که آزارمان میدادند، نبینیم و این خیلی بهتر است. این موضوعات هم کم نیست، اما معتقدم که به جای قطع یک ارتباط باید به این فکر کنیم که چطور میتوانیم آن را درست کنیم. منظور ارتباط ما با یک فرد دیگر نیست؛ نوع وسیع آن در جامعه مدنظر است. در جامعهشناسی تأکید میشود که بسیاری از مسائل شخصی افراد در ارتباط با جامعه حل میشود. سادهترین نوع آن هم خانواده یا ازدواج و ارتباط با فرزندان است. آدمی در ارتباط گسترش پیدا میکند.» پس از پایان کرونا، عواقب روانی و اجتماعی آن گریبانمان را میگیرد
او گزارشهای سازمان ملل را درباره بلایا و آثار روانی کرونا مورد توجه قرار میدهد: «زمانی که یک بلای طبیعی ایجاد میشود، آنهایی که از حمایت عاطفی برخوردار هستند زودتر میتوانند خودشان را از شرایط نجات دهند. بسیاری از مقالات به این میپردازد که چگونه پیوند اجتماعی میتواند بهعنوان درمان عمل کند.» نادیده گرفته شدن ابعاد اجتماعی شیوع کرونا موضوع دیگری است که این جامعهشناس درباره آن توضیح میدهد: «گزارشی در نیویورک تایمز میخواندم که به بیتوجهی به مسائل اجتماعی کرونا و پررنگ شدن مسائل پزشکی پرداخته بود. مدام به ما میگویند ضدعفونی کنید، ماسک بزنید و ... اما در این میان پروتکلهایی نوشته نشده است که بگوید چطور با هم در ارتباط باشید. درباره تبعات این اتفاقات مثل افسردگی و ... چیزی گفته نشده است. شاید در ابتدای شروع قرنطینه افراد حتی احساس خوبی داشتند و راضی بودند از اینکه سر کار نمیروند و به کارهای عقبمانده رسیدگی میکنند. قرنطینه فرصتی شد تا افراد در کنار خانواده باشند، اما وقتی طول بکشد آزاردهنده است. افراد دچار ملال و روزمرگی میشوند، زمان را گم میکنند و روال عادی زندگیشان به هم میخورد. افراد در این شرایط احساس بیمعنایی، پوچی و حتی افسردگی میکنند. این موضوع نشان میدهد که چقدر روابط اجتماعی به کمک انسان میآید. پس از پایان کرونا عواقب آن گریبانمان را میگیرد.» به گفته او، با ادامه این روند مهارتهای اجتماعی فراموش و میزان صبوری افراد کم میشود. هنوز هم مشخص نیست تا چه زمانی این ماجرا ادامه دارد. بنابراین باید نوع ارتباطات بازآفرینی شود بی آنکه سلامتمان را به خطر بیندازد: «باید زمانبندی جدیدی برای زندگی تعریف کرد. باید برنامههای فعالانه در خانه ایجاد و سعی شود برخی از روابط را از طریق فضای مجازی احیا کرد و حضور فعالانهای در آن فضا داشت.» قبل از کرونا تنها نبودیم؟
جلالی، روانپزشک همینجا مسألهای را از زبان مردم مطرح میکند و آن اینکه آیا پیش از کرونا تنها نبودیم که حالا نگران تنهایی باشیم؟ او میگوید که قبل از قرنطینه هم مسأله آدمها و ارتباطاتشان در شبکههای اجتماعی مطرح میشد؛ اینکه این نوع روابط افراد را به انزوا کشانده و در قرنطینه به این نوع روابط مشروعیت داده شده است، یعنی چارهای هم نداریم. از نظر روانشناسان و روانپزشکان تحلیلی زمانی که ما با مسألهای روبهرو هستیم که نمیتوانیم حل و فصلش کنیم به انزوا رو میآوریم، یعنی به آن مسأله هم نمیپردازیم. اینکه میگویند در دوران قرنطینه افرادی را که روی مغزمان هستند دیگر نمیبینیم؛ باید گفت که اینها هم جزو واقعیتهای زندگی است و با حل این تعاملها، زندگی انسان پیش میرود. به گفته این روانپزشک، در شرایط فعلی افراد به شکل مشروعی درحال استفاده از انزوا هستند. قرنطینه ما را از روبهرویی با تعارضاتی که باید با آن مواجه شویم یعنی رشد و نشاط روانی منع کرده است. با ادامه این روند ما تبدیل به گیاه گلخانهای میشویم که درنهایت باید به اجتماع بازگردیم. بنابراین نباید به گونهای باشیم که اگر بادی به ساقه ما بخورد، بشکنیم. به اعتقاد جلالی، آرامش ما در دوران قرنطینه نمیتواند مثبت باشد. ممکن است افراد حتی به این فکر کنند که چرا زندگی نباید اینطور باشد؟ چرا نباید همیشه از خانه کار کنیم؟ طرح این مسأله میتواند نگرانکننده باشد: «ما ایرانیان در سال 98 تجربههای تلخی داشتیم. زندگی شهری و اجتماعی بهشدت برای ما سخت شده بود. شاید فراغت قرنطینه به دلمان نشست و واقعا به چنین تعطیلاتی نیاز داشتیم. قرنطینه ترمزی در برابر جریان شتابناک زندگی بود و روند زندگی را کُند کرد. به همین دلیل برایمان لذتبخش بود. اما ما نمیتوانیم همه سال در تعطیلات باشیم و از فضای اجتماعی دور. شاید تا سه ماه دیگر مجبور باشیم اینطور زندگی کنیم.» باید با کرونا مصالحه کنیم
کاظمی، جامعهشناس در توضیح همین نکته، تأکید میکند که قرنطینه زمانی میتواند لذتبخش باشد که در اختیار انسان باشد. یعنی فرد به اراده خود از جامعه فاصله بگیرد تا خودش را پیدا کند، اما زمانی که تحتتأثیر فشارهای روانی و استرس باشد، ترسناک میشود. بنابراین با توجه به شرایط موجود و ادامهدار بودن این روند ما چارهای نداریم جز اینکه با آن مصالحه کنیم و قطعا روابط اجتماعی ما را تحتتأثیر قرار میدهد. ممکن است استفاده از وسایل شخصی برای رفتوآمد بیشتر شود و همین اتفاق هوا را آلودهتر کند؛ فاصله اجتماعی بیشتر شود و روابط اجتماعی صمیمی تحتتأثیر قرار گیرد. برای مدتها باید بغل کردن و دست دادن را فراموش کنیم. این نشان میدهد که چقدر مسائلی که به نظر ساده میآمد حالا مهم شده است.
آنها در ادامه به اثربخشی شبکههای اجتماعی اشاره کردند. جلالی معتقد است که اگر شبکههای مجازی و نوع مدرن برقراری ارتباط وجود نداشت میزان آسیبها در دوران قرنطینه بیشتر میشد: «قبلا از اینکه روابط مجازی جایگزین روابط حقیقی شود، نگرانیهای فراوانی وجود داشت، اما همین روابط به کمکمان آمده است، با این حال نباید تبدیل به روشی برای ادامه روابط اجتماعی شود.» شبکههای اجتماعی جایگزین فضای واقعی نمیشود
کاظمی هم میگوید که این بدان معنی نیست که شبکههای اجتماعی آثار مخرب و زیانآوری ندارند، اما بههرحال آنها هم شکلی از واقعیتاند. اگر شبکههای اجتماعی نبودند ما با جهان متفاوتتری روبهرو میشدیم و آسیبهای روانی شرایط فعلی بیشتر میشد. اما نکته اینجاست که چطور باید از این شبکهها استفاده کرد. قطعا آنها جایگزین فضای واقعی نمیشوند: «ارتباطات فیزیکی منبع خلق هیجانات ارتباطیاند. باید به دنبال راهکارهایی بود که از قرارگرفتن در فضای مجازی کمترین آسیب را دید و بیشترین شبیهسازی را بتوان با دنیای واقعی داشت.» به گفته او، در روابط نوشتاری احساسات و عواطف منتقل نمیشود و صدا و نگاه و حرکات بدن حذف میشود. بنابراین باید سعی کرد به جای روابط نوشتاری از روابط کلامی استفاده و از همه اینها مهمتر از اخبار دروغ دوری کرد، چرا که میزان استرس را بالا میبرد و احساس بدبختی و عقبماندگی به فرد میدهد. او میگوید بیرون رفتن از خانه در بسیاری از موارد به روابط افراد کمک میکند و جلوی بسیاری از اختلافات را میگیرد. حالا هم گزارشهای زیادی میرسد که میزان اختلافها و تنشها در شرایط فعلی در خانوادهها بالا رفته است.
جلالی همینجا به نظرسنجیای که شهرداری تهران درباره این موضوع انجام داده است، اشاره میکند. به گفته او و به استناد نتایج این بررسی، 16درصد از خانوادهها در این مدت تنش درون خانواده را گزارش کردهاند که 50درصد آن مربوط به اختلاف زوجها و 50درصد اختلاف میان والدین و فرزندان بوده است: «حتی در بهترین حالت که زن و مرد در رابطه ازدواج با هم اختلاف ندارند باز هم به فضای تفرد نیازمندند. از خانه خارج شدن و به محل کار رفتن این فضا را به افراد میداد. بر همین اساس در شرایط فعلی هم اعضای خانواده باید تنها بودن و به حال خود رها کردن افراد را در ساعتهایی از روز به رسمیت بشناسند، یعنی در ساعتهایی به هم کار نداشته باشند. این مسأله میتواند تا حدی کارکرد بیرون رفتن را داشته باشد. البته این را میتوان به خانوادهای بدون اختلاف جدی پیشنهاد کرد. زوجهایی که مشکلات اساسی دارند و بحث خشونت فیزیکی در آنها وجود دارد با این توصیهها نمیتوانند به آرامش برسند. باید سرویسهای حمایت اجتماعی به کمک آنها بیاید.» کاظمی هم ادامه میدهد که افراد در خانواده باید به حریم خصوصی یکدیگر احترام بگذارند و این مسأله بهخصوص درباره رابطه والدین و فرزندان اهمیت بیشتری پیدا میکند. باید به خواسته فرزندان در این شرایط احترام گذاشته شود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها