فروپاشی انگاره‌های ذهنی از غرب با کرونا

سرویس سیاسی جوان آنلاین: توهمی که می‌پنداشت همچنان امریکا و غرب قدرت مسلط نظام بین‌الملل است، کرونا آن را به زباله‌دان تاریخ سپرد.   سؤال اینجاست که این اتفاق چگونه روی داد. چگونه ناگهان این ابهت پوشالی از بین رفت و بازتاب این اتفاق در ایران چه خواهد بود. برخی معتقدند که کرونا همان کاری را با نظم جهانی مورد نظر امریکا خواهد کرد که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با معتقدان مؤمن به آرمان‌های کمونیسم. القصه داستان کرونا همچنان ادامه دارد و شاید باید نگاهی دقیق‌تر انداخت به کاری که این ویروس ۱۰۰ نانو متری قرار است با دنیا بکند.
واقعیت اینجاست که با گذشت نزدیک به ۳۰ سال از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی همه‌گیری ویروس کرونا فرصتی مهم برای آزمایش قدرت‌های قدیمی و جدید در دنیا بود. در یک طرف امریکا و بلوک غرب که همچنان مدعی رهبری تمام فضایل جهانی در مقابل شرارت‌های آن هستند و در طرف دیگر قدرت‌های نو ظهوری که حالا در پی سهم واقعی خود در اداره نظم جهانی هستند و چین سر دسته آنان است.
البته نشانه‌های شکاف در نظام بین‌الملل لیبرال از مدت‌ها پیش خود را نمایان کرده بود و بسیاری از کارشناسان غربی همچون فرید ذکریا در مقالات و کتاب‌های خود به این گسل‌های پنهان اشاره کرده بودند.
با این حال این کرونا بود که سرعتی خارق‌العاده به روند تحولات داد و حالا با اطمینان می‌توان گفت تبدیل شدن شکاف‌ها به یک رویارویی واقعی غیرقابل گریز است.


چرا رهبری امریکا در دنیا زیر سؤال رفت
زمانی که ترامپ از عبارت «ویروس چینی» برای نام بردن از این چالش بیولوژیک استفاده کرد، روشن شد که روز‌های پس از این اپیدمی شاهد چالش بزرگ‌تری بین دو طرف خواهیم بود. کرونا وقتی به امریکا رسید چنان نظام درمانی و اجتماعی این کشور را زیر شوک فرو برد که حتی برای شهروندان امریکایی قابل باور نبود. منظره دفن صد‌ها جسد در نیویورک آن هم به صورت دسته جمعی برای کمترین کسی قابل باور بود. صف کشیدن صد‌ها خودرو برای دریافت غذای مجانی در ایالت‌هایی همچون تگزاس نشان داد که از زرق و برق سرمایه داری غربی چیزی به مردم این کشور نرسیده است. جالب‌تر از همه این‌ها جانسون، نخست وزیر بریتانیا بود که با سرسختی تمام به دیدار بیماران کرونایی رفت و در نهایت کارش به تنفس مصنوعی کشید. از طرف دیگر چین قدرت خود را در کنترل این بیماری به خوبی به نمایش گذاشت. یک قرنطینه گسترده که نزدیک به ۱۹۰ میلیون نفر (بیش از نصف کل جمعیت امریکا) را در بر می‌گرفت و بازگشت روند عادی به اقتصاد چین آن‌چنان کارآمد و منظم انجام شد که باعث شده برخی در آمار‌های پکن درباره کنترل این بیماری ابراز تردید کنند.
جالب اینجاست که بانک مرکزی چین همچنان از ابزار‌های پولی برای مقابله با رکود فعلی استفاده نکرده، اما در مقابل فدرال رزرو امریکا نزدیک به ۲ هزار میلیارد دلار را برای تزریق به اقتصاد امریکا اختصاص داده است.
به این ترتیب هم‌اکنون دست چینی‌ها برای کمک به سایر کشور‌ها جهت مقابله با رکود اقتصادی کرونا بازتر از اروپا و امریکا است. دامنه این کمک از کشور‌های آسیایی و حتی اروپا متغیر است. به عنوان مثال ایتالیایی‌ها امیدوارند طرح‌های سرمایه‌گذاری چینی‌ها بتواند در شرایط خساست آلمان به عنوان قلب اقتصادی اروپا آن‌ها را از رکود خارج کند.
اگر این اتفاق روی دهد امریکا باید در فکر بازسازی قدرت صنعتی خود باشد که با سرمایه‌گذاری گسترده در چین به باد رفته و از سوی دیگر باید با هزاران میلیارد دلار ذخیره ارزی چینی‌ها مقابله کند که آماده جذب تمام کشور‌های دنیا به سمت خود است.
چین یک بار با طرح «یک کمربند یک جاده» نشان داد، آماده ایفای چنین نقشی در دنیا است. بر خلاف واشنگتن، چین نه‌تن‌ها برای ارائه کمک‌های خود علاقه به دخالت در امور داخلی کشور‌ها ندارد بلکه بر حفظ حاکمیت ملی آنان نیز اصرار دارد.
این روند به طور حتم پکن و واحد پولی آن یوان را آماده ایفای نقش جدی‌تری در نظام مالی دنیا می‌کند؛ روندی که می‌تواند حاکمیت دلار را در عرصه جهانی با چالش جدی روبه‌رو کند. این رویداد تنها محدود به بحث‌های اقتصادی و مالی نخواهد بود و به طور حتم به رویایی دو کشور در حوزه‌های نظامی و سیاسی نیز کشیده خواهد شد. کما اینکه هم اکنون مهم‌ترین ناو هواپیمابر چین در حال گشت زنی در منطقه شرق آسیاست، بدون آنکه کوچک‌ترین مزاحمتی برای آن ایجاد شود. اغلب ناو‌های هواپیمابر امریکایی به دلیل شیوع گسترده بیماری کرونا در لنگرگاه‌ها پهلو گرفته‌اند تا ملوانان بیمار به بیمارستان‌ها و مراکز پزشکی منتقل شوند.
انعکاس یک دعوای بین‌المللی در ایران
بازتاب به چالش کشیده شدن نظم غربی در داخل ایران نیز بسیار چشمگیر بود، همان گونه که نبرد رسانه‌ای و اقتصادی در دنیا برای مشخص شدن قدرت پیروز در جریان بود در ایران هم جبهه بندی‌ها به سرعت خود را نشان داد.
همان‌گونه که خط چین ستیزی به سرعت در رسانه‌های محافظه کار و تندرو غربی شکل گرفت، در برخی از رسانه‌های ایرانی نیز اخبار جهت‌داری منتشر شد. عمده این اخبار مبتنی بر عدم اعتماد به چین به عنوان یک کشور موفق در مهار این بیماری بود. این در حالی است که نگاهی به رسانه‌های بین‌المللی و حتی شبکه‌های اجتماعی نشان می‌داد که روند انتقاد از دولت‌های غربی حتی در میان دولتمردان این کشور روبه فزونی است.
شاید اوج دعوا مربوط به اظهار نظر سخنگوی وزارت بهداشت در فضای توئیتر باشد که منجر به پاسخ متقابل سفیر چین و اوج گیری یک مجادله سایبری شد. به رغم اینکه این مجادله در فضای مجازی به وقوع پیوست ظاهراً واکنش‌هایی را در چین به همراه داشت. این واکنش‌ها منجر به گله سفیر ایران در چین شد که اخبار آن در بعضی سایت‌ها درج است.
جالب اینجاست که این واکنش ناگهان موضوع نحوه استقبال دولت روحانی از رئیس جمهور چین در سال ۲۰۱۶ و پس از امضای برجام را به یاد می‌آورد که در نهایت خسارات فراوانی برای کشور پس از خروج دولت ترامپ از تفاهم‌نامه هسته‌ای با کشور‌های ۱+۵ به همراه داشت.
مهاجرت معکوس این بار به داخل ایران
در این میان کار به آنجا کشیده که بخش مهمی از دانشجویان ایرانی به دلیل شرایط بد در کشور‌های غربی خواستار بازگشت به ایران شده‌اند. به عنوان مثال هم اکنون هزاران دانشجوی ایرانی در کشور ایتالیا به دلیل شرایط بد مسکن و تعطیلی دانشگاه در خیابان‌ها آواره شده‌اند که در نهایت سفارت ایران به آن‌ها پناه داد.
هم اکنون نیز چند پرواز وی. آی. پی در حال بازگرداندن آن‌ها از این کشور است که در نهایت با یک قرنطینه دو هفته‌ای باز هم به آغوش خانواده بازگردند. بماند که برخی از این دانشجویان نتوانستند این قرنطینه را تحمل کنند و فرار کردند.
سخنگوی وزارت امورخارجه نیز در همین باره عنوان کرد: در ایام کرونا اتباع ایرانی مقیم خارج از چند کشور با توجه به شرایط کشور‌های محل اقامت‌شان، تقاضای بازگشت به کشور را داشتند که این کار در حال انجام است و بسیاری از اتباع ایرانی از کشور‌های حوزه خلیج فارس، همسایگان و نقاط مختلف به ایران بازگشتند و همچنین کمک کردیم اتباع خارجی در ایران هم به کشورهای‌شان بازگردند.
‌کرونا ماجرایی است که تحولات گسترده‌ای را در دنیا سبب خواهد شد و نظم کنونی را متحول خواهد کرد. نظمی که سال‌ها بر اساس ابر قدرتی امریکا ادامه داشت. حالا یک موجود نانو متری این نظم را به هم ریخته و به تبع آن شاید نظام فکری حاکم برای غربگرایان ایرانی را با مشکل روبه رو خواهد کرد.
به نظر می‌رسد از هم اکنون باید درانتظار تبعات به هم ریختن این نظم و ایجاد صف بندی‌های جدید باشیم.