روزنامه آرمان ملی
1399/02/03
چالشها و ضرورتهای روزنامهنگاری پساکرونا
مجيد رضائيان استاد روزنامهنگاري و پژوهشگر ژورناليسم نيز معتقد است که ما در زندگي پساکرونايي چهار تغيير جدي را درباره مخاطب داريم و بايد او را با اين چهار عنصر بسنجيم. وي در گفت و گو با شفقنا ارزيابياش را از اين چهار تغيير اينگونه بيان ميکند: نکته اول اين است که مخاطب به تناسب آنچه در محيط رخ داده است، تغيير ميکند و من اسم آن را تلنگري گذاشتم که شبه واقعيتهايي را کنار ميزند که تصور ميکرد واقعيت است و الان مقداري با واقعيت نزديکتر ميشود. به عبارتي بر اساس نظريه «استوارت هال» شبه واقعيتها و بازنماييهايي که قبلا صورت گرفته بود الان در حال از دست دادن يا تغيير جايگاهشان هستند. يعني واقعيت سيستم سياسي، اقتصاد، زندگي جمعي، آنچه در فرهنگ و هنر ميگذشت و… مخاطب را با يک فضا و محيط جديد مواجه کرده است. بنابراين علاوه بر فاکتور تغيير محيط، روبهروشدن مخاطب با واقعيتهاي بيشتر و دوري از شبه واقعيتها اتفاق افتاده است. نکته بعدي مسالهاي است به نام انتظارات. يعني مخاطب يک انتظاراتي داشته است و با اين تغيير محيط، وظايف سيستم سياسي تغيير پيدا کرده است. به عبارتي سيستم سياسي همان است ولي در چنين شرايطي مردم در کشورهاي مختلف احساس برداشت ديگري از وظايف سيستم سياسي دارند و انتظاراتشان از خودشان، جامعه و… تغيير کرده است. الان ديگر به سيستم سياسي، اقتصادي، محيط زيستي و… نگاه ديگري دارند. از اين به بعد گرمايش زمين شوخي نيست و اگر قبلا تصور ميکردند برخي از دغدغهها در اجلاسهاي جهاني ميگذرد الان تبديل به مساله خود مردم شده است. پس انتظارات مخاطب هم عوض شده است و رسانه نميتواند رسانه قبلي باشد. اين تغيير به معناي بهتر يا بدتر نيست. يعني انتظارات مخاطب بهصورت افقي و عمومي گستردهتر و عميق تر شده است. رضاييان نکته بعدي را موضوع تکنولوژي ارتباطي و «وب 3» ميداند و ميگويد: نميتوانيم وب 3 را ناديده بگيريم. با آمدن وب هوشمند کتاب جديدي از ارتباطات بشر گشوده ميشود و نميتوان آن را ناديده گرفت. بنابراين ما در زندگي پساکرونايي چهار تغيير جدي را درباره مخاطب داريم و بايد او را با اين چهار عنصر بسنجيم. به عبارتي با توجه به اينکه تکنولوژي ارتباطي و جهان ارتباطات هوشمند ميشود، وب هوشمند يا وب3 بيش از گذشته روزنامهنگاري را به چالش ميکشد.رسانههاي چاپي در ابتداي بزرگراه تاريخي
يونس شکرخواه، چهره نامآشناي رسانه و مدرس دانشگاه بر اين باور است که همه رسانهها با همه ژانرهايشان حالا بايد قدم در بزرگراهي تازهگشوده بگذارند که معلوم نيست چه پيچها و درهها و ايستگاههايي دارد. به گزارش شفقنا او همچنين ميگويد: «روزنامهنگاران ايراني در رسانههاي چاپي در اين مسير نقطهضعفهاي آشکاري دارند؛ آنها بهخاطر ضربههايي که از دولتهايي که ذرهاي تاب انتقاد و پرسشگري و رفتار مستند و تحقيقي رسانهها را ندارند، خودسانسوري، عدم درک تغييرات محيطي روزنامهنگاري و ازدستدادن تدريجي مخاطبان و ابتلا بهدرد مزمن لاغري تيراژ، سونامي رسانههاي نو که آگهيهايشان را تا ساحل آنلاينها برد، رنجورند. حالا رسانههاي چاپي ايراني با کپسولهاي کوچکي از اکسيژن در ابتداي اين بزرگراه ايستادهاند».
مشکلات را گردن کرونا نيندازيم
علي اکبر قاضيزاده، پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات، اما نظرات متفاوتي دارد، او در گفتوگو با «آرمان ملي» بر اين باور است که مشکلات روزنامهها و کاهش اعتماد مردم نسبت به رسانههاي مکتوب و غيرمکتوب از چند دهه پيش آغاز شده و ارتباطي با کرونا ندارد، کما اينکه در شرايط پساکرونا نيز اتفاق خاصي براي رسانهها رخ نخواهد داد ولي وضعيت آنها هر روز بدتر خواهد شد. او همچنين ميگويد: بيانصافي است که همه مشکلات روزنامهها را به گردن کرونا و تعطيلي يک هفتهاي آنها در فروردين امسال و با تصميم دولت بيندازيم. کاهش اعتماد مردم از سيل سال گذشته آغاز شد و با افزايش نرخ بنزين، اعتراضات آبانماه، سقوط هواپيماي اوکرايني به اوج خود رسيد و باعث شد اعتماد مردم نسبت به رسانهاي کاغذي که بايد براي آن پول پرداخت نمايند، از دست رفت و آنها به فضاي مجازي و شبکههاي اجتماعي پناه بردند. کرونا بهانه است و تا تيغ سانسور برداشته نشود و روزنامهها خصوصي نشوند، همين شرايط وجود دارد، تا زماني که روزنامهها توسط روزنامهنگاران اداره نشوند و مجوز را به افراد غيرمتخصص و دولتي ندهند، اين مشکلات همچنان وجود دارد. وي در ادامه ميافزايد: اين روند سالهاست كه ادامه دارد و تا مطبوعات خصوصي نداشته باشيم، اين وضعيت ادامه دارد. منظورم از مطبوعات خصوصي، نه مثل آمريكا و فرانسه و ژاپن كه آنها فاصله بسياري با ما دارند، بلكه مثل پاكستان، مثل لبنان، مثل هند است. ما تا نتوانيم روزنامهنگاري را خصوصي و از بندناف دولت جداكنيم، متاسفانه بايد بنشينيم و ببينيم كه چه زماني دولت به ما كمك خواهد كرد. مطبوعات و روزنامهنگاران ما به همين دليل نميتوانند رقابت كنند؛ رقابت نميكنند و درنتيجه نميتوانند رشد كنند، رشد نميكنند و درنتيجه نميتوانند مخاطب پيدا كنند و چون مردم به مطبوعات توجه ندارند، روزنامهها نميتوانند آگهي بگيرند و فروش داشته باشند. مطبوعات خصوصي در تمام دنيا روي پاي خود ميايستند. سالهاست كه ميگويم مطبوعات و رسانهها در جهان، پيش از هركاري، يك بنگاه اقتصادي هستند و بايد بتوانند خودشان را بچرخانند. اصلا نميتوانم تصور كنم روزنامهنگاري به اين نقطه برسد كه ما بنشينيم و آه بكشيم تا مردم يا دولت به ما كمك كنند. اين روزنامهنگاري نيست. اين روزنامهنگار پيشکسوت صحبتهايش را اينگونه به اتمام ميرساند: يکي ميگفت که روزنامه به چه کارمان ميآيد در صورتي که فضاي مجازي به اين خوبي داريم، در حالي که جامعه فراموش کرده روزنامهها پل ارتباطي مردم و دولت هستند و ميتوانند با تحليل و گفتوگو به سوالات مردم پاسخ دهند و راهکار ارائه دهند. وقتي خبرنگاران نميتوانند جواب هزاران سوال مردم را از دولت و مسئولين بگيرند، مخاطب نيز که سالهاست احساس ميکند که تريبون مردمي خود را از دست داده، شکاف اعتماد آنها هر روز بيشتر خواهد شد. متاسفانه به جايي رسيدهايم که روزنامه تا شب روي دکه ميماند، در حالي که بايد تا ظهر همه روزنامهها از دکه مطبوعات فروخته شود.
به فکر دوران پساکرونا باشيم
فريدون صديقي، استاد شناخته شده عرصه روزنامهنگاري و ارتباطات نيز نظرات همسو دارد و معتقد است که پيش از آنکه کرونا، مناسبات اقتصادي، اجتماعي، سياسي و ساختار رفتارهاي حکومتي و سازماني را تغيير دهد، رسانههاي مکتوب به دلايل مختلف آسيب ديده بودند و مهمترين دليل اين امر، کاهش اعتماد مخاطب نسبت به اين رسانه است. فريدون صديقي به «آرمان ملي» ميگويد: رسانههاي مکتوب بهدليل مشکلاتي که دارند، امکان پاسخگويي بههنگام، معنادار و ارتقاي بخش از نظر اطلاع رساني، تحليل پديدهها را دارا نبودند و اين موضوع شامل رسانههاي آنلاين و صداوسيما نيز شد که از ماموريت خود فاصله گرفتند و پيش از آنکه پاسخگوي نياز مخاطبانشان باشند، تامينکننده نظرات بالاسري بودند که بر آنها مديريت ميکردند. پاسخگويي به مدير مسئول، صاحب امتياز، وزارت فرهنگ و ارشاد و نهادهاي بالاتر، باعث شده که رسانههاي ما ايزوله و در تنگنا و مضيقه کارکردي گرفتار شوند. وي در ادامه ميافزايد: کاهش اعتماد مردم و به حاشيه رانده شدن رسانههاي ما به تدريج از سال گذشته آغاز شد. با اتفاقاتي همچون ماجراي سيل نوروز، اعتراضات آبانماه، مرگ کولبران و... که باعث شد رسانهها حضوري جدي و اطلاع بخش در راستاي اطلاع رساني بههنگام نداشته باشند و مخاطبان و مردم از رسانهها فاصله گرفتند و به شبکههاي اجتماعي و شبکههاي برون مرزي پناه بردند و اين موضوع رسانههاي داخلي ما را آسيبپذير کرد. متاسفانه سالهاست که رسانههاي داخلي به علت سانسورهاي مستقيم و غيرمستقيم، وارد يک سرويس بسته شدهاند و مخاطب را به فضاي رسانهاي برون مرزي و شبکههاي اجتماعي حواله دادهاند و مراجعه به رسانههاي داخلي به حداقل رسيده است. اين عوامل سبب شد که تيراژ رسانههاي مکتوب هر روز کاهش پيدا کند و خبرگزاريها و سايتها ريزش مخاطب داشته باشند. وقتي کرونا آمد، آن ته مانده مخاطبان در تعطيلي ناخواسته يا خودخواسته در ايام عيد نوروز و دستور عدم انتشار رسانههاي مکتوب به مدت يک هفته با تصميم ستاد مبارزه با کرونا، حالا به اين نقطه رسيدهايم که برخي از گفتههاي اينطور تلقي ميشود کهبودن يا نبودن رسانهها مهم نيست. صديقي در رابطه با شرايط روزنامهها و رسانههاي مکتوب در دوران پساکرونا نيز ميگويد: اينکه کرونا در تغيير روش و سبک زندگي همه مردم جهان تاثيرگذار بوده و در آينده نيز خواهد بود، شکي نيست و مناسبات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و زيرساختها را تغيير خواهد داد. ما نيز بايد به اقتضاي زيست تازه ابزارها، فرصتها را خلق کنيم و با آن سازگار باشيم. قطعا براي فضاي جديد تمهيدات و برنامههاي کوتاهمدت و بلندمدت نياز است و بايد اجازه دهيم رسانهها در چارچوب قانون اساسي و حفظ امنيت ملي به فعاليت خود ادامه دهند. همه چيز را شخصي نکنيم و سليقه را با نظر قاطي نماييم. بهنظر من روزنامهها در دوران پساکرونا کارکردش را از دست نميدهد، چون رسانه بخشي از ارکان اصلي حضور اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي مردم است و بايد همچنان زنده باشد و اجازه دهيم به فعاليتش ادامه دهد. اگر به اين موضوع جدي نگاه شود و رسانهها به موضوعات مردم و مشکلات دولت که بر زندگي مردم سايه افکنده، با انجام گفتوگو، تحليل و آسيب شناسي پديده به آگاهي مردم بپردازند که چگونه با وضعيت موجود چطور سازگار باشند، ميتوانند حياتي مستمر داشته باشند، اما اگر بازهم به آنها انگ سياهنمايي زده شود اين شرايط سخت خواهد شد. رسانهها بايد بپذيرند که شرايط تغيير خواهد کرد و رسانههاي مکتوب با شرايط جديد خود را سازگار کنند و دستخوش تغييرات خواهند شد، اما اين تغييرات به معني مرگ روزنامهها نيست.
سایر اخبار این روزنامه
۲۱ ماه زندان برای محمود صادقی!
احتمال بازگشایی صحن اماکن متبرکه
پذيرش FATF و انضباط اقتصادي؛ دو ضرورت پساكرونا
متغیرهای تاثیرگذار بر اقتصاد ایران در سال جاری
معمای حقوق معلمان
مجلس یازدهم مطالبهگر باشد
زمین با کووید-۱۹، نفس عمیقی کشید
احتمال بازگشایی صحن اماکن متبرکه
خطر دوسویه کرونا و رفتار دولت
اقتصاد جهان از وابستگي به نفت عبور ميكند
چالشها و ضرورتهای روزنامهنگاری پساکرونا
همدستی تورم و بیکاری با کرونا
كرونا ،مردم و دولت را آشتی داد؛ فرصت را غنيمت بدانيم
حرف آخر را يكی بايد بزند