روزنامه آفتاب یزد
1399/02/06
چالش ایران در موازنه اَبرقدرتهای پساکرونایی
محمد قره باغی - با شیوع هر بیماری همهگیر در جهان، بی تردید عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هم از این تحولات مصون نبوده و تحولات گسترده ای هم در این ابعات انجام خواهد گرفت. حال با شیوع پاندومیک کرونا که در بیش از ۲۰۵ کشور دنیا شیوع پیدا کرده باید شاهد اتفاقات ژرف و عمیقی در جهان بود. اما تبعات ویروس منحوس کرونا آنچنان گسترده وفاجعه بار شده که تاریخ را باید به دو دوره قبل و
بعد از کرونا تقسیم بندی کنیم. در این تقسیم بندی شاید نیاز باشد برخی پیش فرضها را هم کنار بگذاریم و صرفا به واقعیتها بپردازیم و تحلیل این واقعیتها را مدنظر قرار دهیم.
یکی از مهمترین این واقعیتها به طور یقین تبعات اقتصادی کرونا است که باعث رکود فراگیر در جهان شده است. شدت این رکود بقدری گسترده است که نه تنها کشورهای با اقتصاد ضعیف، بلکه اقتصادهای بزرگ جهان از جمله امریکا، آلمان، بریتانیا و ژاپن را هم فراگرفته حتی بسیاری از کشورها به واسطه این رکود عظیم، اقتصادشان در مرز فروپاشی قرار گرفته است بطوریکه بسیاری از شرکتهای بزرگ اقتصادی و غولهای صنعتی ورشکست و بر شمار افراد بیکار و متقاضی حمایتهای کمک معیشتی روز به روز افزوده میشود. در این باره موسسه «گلدمن ساکس» به تازگی پیشبینی خود را حول اقتصاد آمریکا ارائه کرده است. در این پیشبینی آمده که اقتصاد آمریکا با رشد منفی ۳۴ درصد، بدترین شرایط خود را
بعد از جنگ جهانی دوم در زمینه رشد اقتصادی ثبت خواهد کرد. این بدان معناست که رکود بزرگ و فقر گستردهای در انتظار اقتصاد جهان است.
اما واقعیت دنیای کنونی حکایت از آن دارد که تمام دنیا به امریکا و اروپا خلاصه نمیشود، بلکه در این فضا قدرتی به نام «چین» وجود دارد که توانسته از تبعات منفی شیوع ویروس کرونا به سادگی عبور کند و در این شرایط وخیم کرونایی نه تنها توانسته ضررهای گذشته را جبران کند، حتی توانسته روند روبه رشد اقتصاد خود را در پیش بگیرد. در تایید این ادعا سردبیران روزنامه واشنگتن پست در یادداشتی به از دست رفتن رهبری آمریکا در جهان و تصاحب این جایگاه معنوی از سوی چین را از مهم ترین تبعات بیماری کرونا میدانند و با اشاره به این موضوع بیان میکنند :«کرونا خسارات شدیدی بر جان و اقتصاد آمریکاییها تحمیل کرده و تبعات زیادی برای این کشور خواهد داشت». حال این پرسش مطرح میشود در این شرایط و در دوران پساکرونا نقش و جایگاه جهان ما را چه کشور یا کشورهایی تعیین میکنند و ایران در این شرایط باید چه سیاست و استراتژی را اتخاذ کند و باید معطوف به کدام
سمت و سو باشد؟ با نگاهی به شواهد و قرائن و همچنین تحلیل بسیاری از متفکران و اندیشکدههای بزرگ جهان، همگی حکایت از آن دارد که در دوران پساکرونا چین جایگاه ابرقدرتی امریکا را خواهد گرفت و براین تحلیل استدلالهای زیادی هم میتوان ارائه کرد که از جمله آن رشد بالای ناخالص ملی، نفوذ گسترده اقتصادی چین در کل جهان، میزان بالای ذخایر ارزی، عضویت دائم در شورای امنیت و اختیار حق «وتو»، توانمندی در تکنولوژی و بمب هستهای و مهمتر از همه سودای رهبران این کشور مبنی بر احیای شکوه و عظمت امپراتوری چین است. اما به باور نگارنده ضمن پذیرش توان و امکانات حکومت چین اما این کشور برای رسیدن به قله نخست جهان چالشهای بسیاری را پیش روی خود دارد که
هر کدام از این چالشها مانع از احقاق این مهم خواهد شد.
نخست اینکه چین یک سیستم تک حزبی و غیردموکراتیک دارد که این سیستم در دنیای کنونی چندان مورد اقبال جهانی نیست. همچنین چین به واسطه جمعیت بالا و محدودیت در منابع خود بسیار ضربه پذیر است، البته با مواردی از جمله بحرانهای اجتماعی، مشکل سیستم بهداشت و درمانی، پیشرفت نامتوازن و ناهماهنگ، نداشتن کاریزما در اداره امور جهانی، بحران تایوان و درگیری با همسایگان خود بر سر جزایر دریایی جنوبی چین و انفعال سیاسی در عرصه کلان جهانی نیز دست و پنجه نرم میکند و اینکه این کشور در منازعات بین المللی چندان نقش قوی نداشته است. با این توضیح در مییابیم که اولا چین قادر به دستیابی به این مهم نیست و در ثانی در جهان امروز هیچ کس نمیخواهد تحت سلطه چین باشد و امریکا در عرصه جهانی همچنان برگ برنده را در اختیار دارد.
اما آنچه برای ما حائز اهمیت است نقش کشورمان ایران در بازی قدرتهای جهانی و جایگاهی است که میتواند داشته باشد. با تحلیل و آنالیز رفتار و عملکرد سیاسی و اقتصادی چین در طول این سالها به روشنی متوجه میشویم که دولت چین هیچگاه دوست استراتژیک و راهبردی ما نبوده است. رفتار و عملکرد چین صرفاً براساس نیاز، منافع و مصالح کشور خودش تعریف شده و همواره از مناقشات، تعارضات و درگیریهای بین المللی علیه ایران، تنها به دنبال کسب امتیاز از کشورمان یا مخالفان ایران بوده است. به بیان دیگر چین همیشه با کارت ایران چه علیه ایران و چه علیه دشمنان ایران در حال باجخواهی و امتیازگیری بوده و هر کجا که منافع بلندمدت آنها ایجاب میکرده گزینه اش تنها گذاشتن ایران بوده است. همراهی با تمامیقطعنامههای شورای حکام آژانس اتمیو شورای امنیت سازمان ملل، پیروی از تمام تحریمهای یکجانبه امریکا و... مهر تاییدی بر این ادعاست. دولت ایران به روشنی باید این مهم را درک کند که در تعریف استراتژی و راهبرد کلان خود تنها براساس منافع خود، هدف گذاری کند. گره زدن مصالح و منافع کشور به پیروی و همراهی با چین، جدا از اینکه باعث وابستگی کشور میشود، بلکه عزت و استقلال کشور را تحت الشعاع قرار میدهد.
سایر اخبار این روزنامه
سیاستهای مخرب خودرویی عامل نگاه سرمایهای مردم
ابراز تاسف جوزپ بورل از موضع آمریکا درباره دریافت وام ایران از صندوق بینالمللی پول
صدای دانشجویان را بشنوید
فرصت دیپلماسی کرونایی
درگیری لفظی شدید بن سلمان و پوتین بر سر نفت در گفت و گوی آفتاب یزد با دکتر بیگدلی بررسی شد
هشدار نسبت به افزایش قیمتها در بازار مسکن
نسخه جدید رئیس جمهور آمریکا برای درمان کرونا این بار با تزریق مواد ضدعفونیکننده
هفت سال از دولت تدبیر و امید گذشت اما هنوز برخی درون دولت علیه تفکرات رئیس جمهور هستند
پایان بندی سریال قابل دفاع «نون خ» واکنشهای بسیاری داشت
راهنما به راست مدیران دو زیست!
سلام بر زمین پاک
چالش ایران در موازنه اَبرقدرتهای پساکرونایی
آفت رفاه زدگی
پند آموزی از تاریخ
سلام بر زمین پاک
چالش ایران در موازنه اَبرقدرتهای پساکرونایی
آفت رفاه زدگی