مسئولان برای غربت ترخيص شد گان كرونا چاره‌ای بيانديشند

بحران کرونا سنگ محک جدي براي مديريت بحران در ايران بود. به‌نظر شما مهم‌ترين ضعف‌هاي مديريت بحران کرونا در ايران چه بود؟
اين بحران به‌دليل چند وجهي‌بودن پيامدهاي مختلفي براي جامعه ايران و ديگر جوامع به همراه داشت. اگر با نگاه سياسي به اين بحران توجه کنيم شايد بتوان عملکرد مسئولان را در اين بحران قابل قبول ارزيابي کرد اما در واقعيت اتفاق ديگري رخ داده است. اگر واقع‌بينانه به اين بحران و پيامدهاي آن توجه کنيم بايد اين نکته را عنوان کنيم که آنچه در شأن مردم ايران و نظام جمهوري اسلامي بوده رعايت نشده است. بدون شک بزرگترين ضعف در مديريت بحران کرونا در ابتداي شيوع اين ويروس بود که اجازه داديم در همه مناطق کشور شيوع پيدا کند. در حالي که با قرنطينه کردن کانون‌هاي بحراني مانند قم و گيلان مي‌توانستيم مانع از شيوع اين بيماري به سراسر کشور شويم و آسيب کمتري از اين بيماري ببينيم. با اين وجود با ايثارگري و فداکاري کادر درماني و مديريت وزارت بهداشت ما موفق شديم اين بيماري را کنترل کنيم و به يک مديريت نسبي از اين بيماري دست پيدا کنيم. نکته قابل تأمل اينکه مبتلايان به اين بيماري در صورت بهبودي به منزل فرستاده مي‌شوند. واقعيت اين است که اين افراد پس از ترخيص از بيمارستان در يک غربت وحشتناک بسر مي‌برند و با آينده‌اي نامعلوم مواجه هستند. همه کساني که به واسطه مبتلا شدن به اين بيماري به بيمارستان‌ها مراجعه مي‌کنند در وضعيت نامطلوبي بسر مي‌برند. اين در حالي است که برخي عنوان مي‌کنند اين ويروس جهش پيدا کرده است. واقعيت اين است که ويروس کرونا جهش پيدا نکرده، بلکه عملکرد مسئولان در راستاي فرستادن بيماران به منزل تغيير کرده است. اين احتمال وجود دارد که بيماراني که به منزل منتقل مي‌شوند به‌عنوان ناقل عمل کنند و افراد ديگر را نيز مبتلا کنند. به‌عنوان مثال کسي که بر اثر ويروس کرونا فوت کرده سبب مبتلا شدن بسياري از نزديکان خود شده و در شرايط کنوني بسياري از افراد خانواده متوفي به اين بيماري مبتلا شده‌اند. به همين دليل مسئولان بايد براي ترخيص شدگان از بيمارستان چاره‌اي بينديشند.
در شرايط کنوني آمارهاي ضدو نقيضي درباره ميزان تلفات واقعي اين بيماري در فضاي رسانه‌اي مطرح شده است. دليل اين آمارهاي متفاوت چيست؟ آيا مجلس شوراي اسلامي درباره آمار دقيق اين بيماري تحقيقاتي را انجام داده است؟
برخي اوقات ممکن است مسئولان از آمار واقعي اين بيماري اطلاع داشته باشند و براساس آمار واقعي که در اختيار آنها قرار گرفته برنامه‌ريزي مي‌کنند و ملاحظات لازم را نيز در دستور کار خود قرار بدهند. با اين وجود ممکن است در يک شرايط خاص آماري به مردم ارائه شود و خود مسئولان نيز اين آمار را باور کنند و براساس اين آمار تصميم‌گيري و برنامه‌ريزي کنند. در چنين شرايطي اين خطر وجود دارد که مسئولان دچار خودشيفتگي شوند در حالي که کرونا همچنان انسان‌ها را بيمار مي‌کند و جلو مي‌رود. بنده به مسئولان توصيه مي‌کنم اگر آمار واقعي را در اختيار دارند و براساس آمار واقعي برنامه‌ريزي مي‌کنند و برخي ملاحظات را در نظر مي‌گيرند يک موضوع جداگانه است، اما اگر آمارهاي واقعي در اختيار ندارند و براساس آمارهاي مصلحت‌انديشانه تصميم‌گيري مي‌کنند مطمئن باشند که در مديريت بحران کرونا به موفقيت نخواهند رسيد. اگر انسان به خودش راست نگويد و اولين کسي که باور کند خودش باشد، دچار گمراهي و سردرگمي خواهد شد و به هدف نخواهد رسيد.


شما عضو خانه کارگر هستيد و از نزديک با وضعيت کارگران در بحران کرونا آشنا هستيد. واقعيت زندگي کارگران و طبقه ضعيف جامعه در دوران کرونا چه بود؟
خانواده کارگري به‌دليل نوع تغذيه‌اي که دارد در بحران کرونا آسيب جدي ديد. در واقع خانواده کارگران به‌دليل فقدان امکانات کافي بهداشتي کافي بيشتر در معرض بيماري کرونا هستند. کرونا يک مقوله بهداشتي است و تراکم جمعيتي در مناطق کارگرنشين به همراه مراکز خريد پرجمعيت و کوچه‌هاي باريک سبب شيوع بيشتر اين بيماري مي‌شود. در همه کشورهاي جهان نيز اين اتفاق درباره کارگران رخ داده و تنها مختص به ايران نيست. بدون شک اغلب فوتي‌هاي بيماري کرونا در آمريکا از طبقه کارگر بوده و کمتر از قشر مرفه جامعه آمريکا بوده‌اند. اين وضعيت درباره ديگر کشورهاي درگير با اين بيماري نيز وجود داشته است. دسترسي کمتر به امکانات، مقاومت کمتر نسبت به بيماري‌ها به همراه محيط‌هاي زندگي غيربهداشتي زمينه ابتلاي بيشتر کارگران به بيماري کرونا را فراهم کرده است. بنده از نزديک با خانواده‌هايي مواجه مي‌شوم که فرزندان آنها به‌دليل محيط زندگي غيربهداشتي به کرونا مبتلا شده‌اند و متاسفانه جان خود را از دست داده‌اند. اغلب اين خانواده‌ها بجز دغدغه‌هاي بهداشتي براي مبتلا نشدن به بيماري با تالمات روحي ناشي از از دست دادن عزيزان خود نيز مواجه هستند. طبقات ضعيف جامعه به‌دليل اينکه عاطفي‌تر هستند، فرد مبتلا به بيماري را تنها نمي‌گذارند و به همين دليل در معرض ابتلا قرار مي‌گيرند. البته در اين زمينه آموزش‌هاي کافي داده شده اما نمي‌توان به راحتي از کنار ملاحظات فرهنگي و عاطفي عبور کرد. در زمينه اقتصادي نيز اقشار پايين جامعه با چالش‌هاي جدي در زندگي خود در دوران کرونا مواجه هستند و به همين دليل آسيب بيشتري از اين بيماري ديدند. بدون شک اگر اشتغال مناسب براي افراد خانواده فراهم نشود و اعضاي خانواده‌ها نتوانند به يک ثبات اقتصادي دست پيدا کنند آسيب‌هاي بيماري کرونا روي طبقه ضعيف جامعه بيشتر خواهد شد. همه اين عوامل دست به دست هم مي‌دهد که برخي از خانواده‌هاي کارگري نتوانند قرنطينه را رعايت کنند و به همين دليل ميزان ابتلا به بيماري کرونا در بين اقشار ضعيف جامعه و کارگران بيشتر بوده است.
آيا هيچ‌راهي براي در قرنطينه نگه داشتن اعضاي خانواده‌هاي کارگري وجود نداشت؟ آيا مسئولان در اين زمينه تلاش کافي انجام دادند؟
اغلب کساني که قرنطينه را رعايت نمي‌کردند روزمرد بودند و مجبور بودند براي تامين معاش خانواده از محيط منزل بيرون بروند. برخي از بنگاه‌هاي کوچک و متوسط نيز چشم اميد به بازار عيد داشتند که با شيوع ويروس کرونا تمام برنامه‌ريزي‌هاي آنها بي‌نتيجه ماند و از نظر اقتصادي عيد مطلوبي را پشت سر نگذاشتند. به‌عنوان مثال رستوران‌ها و غذاخوري‌ها به‌دليل از دست دادن مشتري مجبور شدند تعداد پرسنل خود را به ميزان زيادي کاهش دهند و بسياري از کارگران رستوران‌ها در شرايط کنوني بيکار هستند. کارگران بيکار شده نيز با چالش‌هاي جدي براي گذران زندگي خود مواجه هستند و به همين دليل مجبور هستند به کارهاي فردي روي بياورند. اين در حالي است که در شرايط نامطلوب اقتصادي جامعه ما مشاغل فردي نيز نتايج مطلوب به بار نمي‌آورد و اين افراد با مشکلات جدي در گذران زندگي خود مواجه هستند.
در دوران پساکرونا اين وضعيت به حالت قبل باز مي‌گردد يا فکر مي‌کنيد مشکلات کارگران و طبقه ضعيف جامعه بيشتر از گذشته خواهد شد؟
بازگشت شرايط اقتصادي به روال گذشته بسيار سخت و دشوار خواهد بود. اين نکته را نيز در نظربگيريد که تا قبل از شيوع ويروس کرونا اقشار ضعيف جامعه در وضعيت مطلوبي قرار نداشتند که بازگشت به گذشته امر مطلوبي تلقي شود. تا قبل از شيوع ويروس کرونا اقشار ضعيف جامعه و کارگران با مشکلات جدي معيشتي مواجه بودند. در نتيجه نمي‌توان به دوران پساکرونا خوشبين بود. به هر حال کرونا هزينه‌هاي زيادي به اقتصاد کشور تحميل کرده است و با اين شرايط بهبود وضعيت اقتصادي مردم دشوار به‌نظر مي‌رسد. در شرايط کنوني قدرت خريد مردم و به‌خصوص اقشار ضعيف جامعه پايين آمده و بسياري از بنگاه‌هاي اقتصادي با مشکلات جدي براي ادامه حيات خود مواجه هستند. به‌عنوان مثال بسياري از کارگاه‌هاي توليد پوشاک در دوران کرونا براساس درخواست دولت به توليد لباس‌هاي پزشکي و کادر درماني و ماسک پرداختند. اين در حالي است که پس از پايان کرونا سرنوشت توليدات اين کارگاه‌ها نامعلوم خواهد بود و نه دولت اين محصولات را از آنها مي‌خرد و نه امکان صادرات براي آنها مهياست. در نتيجه حتي کساني که براي ملزومات شرايط فعلي تلاش کردند هم با چالش‌هاي جدي مواجه هستند.
کرونا چه پيامدهاي سياسي روي ساختارهاي تصميم‌گير جامعه گذاشت؟
بحران کرونا از بسياري از جهات مانند سيل و زلزله و ديگر بلاياي طبيعي است. قربانيان اين حوادث نيز مردم هستند. در برخي مقاطع يک دولت براساس سيستم و برنامه‌ريزي‌هايي که انجام داده منابع کشور را هزينه مي‌کند. اين در حالي است که در برخي مقاطع ديگر چنين شرايطي وجود ندارد و نيازهاي جامعه مانند نوزادي که گريه مي‌کند و دست و پا مي‌زند اعضاي خانواده را مجبور مي‌کند که نيازهاي وي را مرتفع کند. به‌نظر مي‌رسد جامعه ما نيز در چنين وضعيتي قرار گرفته است. بحران کرونا به‌اندازه‌اي بزرگ و تاثيرگذار بود که همه توجه مسئولان جامعه را به خود معطوف کرده است. بنده معتقدم شرايط موجود را بايد براي اصلاح ساختارها غنميت شمرد و تلاش کرد ساختارها را اصلاح کرد. امروز فساد اقتصادي يکي از مهم‌ترين چالش‌هاي جامعه ماست. اين فساد نيز تنها در دولت آقاي روحاني به وجود نيامده و اکثر دولت‌ها با اين چالش مواجه بوده‌اند. به همين دليل نيز اگر قرار است ساختار‌هاي اقتصادي جامعه بهبود پيدا کند بايد زمينه‌هاي مبارزه با فساد در کشور فراهم شود. متاسفانه فساد اقتصادي در جامعه ما حالتي چند لايه پيدا کرده که هر لايه‌اي را برمي‌داريم لايه جديدي پيدا مي‌شود. نکته مهم ديگر اينکه در شرايط کنوني قضاوت درباره عملکرد دولت تحت تاثير دو رويکرد متفاوت است. رويکرد نخست بخش‌هايي از جامعه مانند کادر درماني هستند که به‌صورت شبانه‌روزي تلاش مي‌کنند تا آسيب کمتري به مردم برسد و در اين زمينه ايثار و فداکاري زيادي از خود نشان مي‌دهند. از سوي ديگر برخي از موقعيت کنوني سوء استفاده مي‌کنند و با فرصت‌طلبي منافع شخصي و باندي خود را جست‌وجو مي‌کنند. اين فرصت‌طلبان همواره وجود داشته و در آينده نيز وجود خواهند داشت. بحران کرونا يک امتحان بزرگ براي جامعه و مسئولان بود. اينکه آيا همه ما پيام واقعي کرونا را درک کرده‌ايم يا خير نياز به زمان دارد. هر حادثه تلخ و هر بحراني حاوي يک پيام مهم است. هرچند اين پيام ممکن است تلخ و دشوار باشد اما درک اين پيام حايز اهميت است. مهم‌ترين پيام کرونا خدمت رساني و توجه به مردم و کنار گذاشتن فرصت‌طلبان از صحنه تصميم‌گيري کشور است. امروز مردم ايران بيش از هميشه به مسئولاني نياز دارند که دغدغه‌هاي آنها را درک مي‌کنند و با مشکلات آنها صادقانه برخورد مي‌کنند. به همين دليل بايد از فرصت کرونا براي تقويت اين رويکرد استفاده کرد.