روزنامه آرمان ملی
1399/02/08
احزاب حرفهايتر جايگزين شوراي عالي اصلاحات
آرمان ملي- سهيل ثابت: نگاهي به شرايط سياسي و اجتماعي جامعه نشان ميدهد که جامعه نگرش مثبتي نسبت به روندهاي موجود نداشته و اساسا آيندهاي روشن را نيز براي خود متصور نيست. در اين ميان جريان سياسي اصلاحطلب که همواره محوريت مطالبات مردم را بر عهده داشته منبعث از عملکرد دولت سرمايه اجتماعي خود را به طور محسوسي از دست رفته ميبيند و انتخابات مجلس يازدهم نيز زنگ خطري براي اين جريان سياسي بود که اگر ميخواهند همچنان به کنشگري سياسي بپردازند و مردم را در کنار خود داشته باشند بايد تغييراتي ساختاري در گفتمان خود ايجاد کنند. در اين راستا چندي پيش حجتالاسلام موسويلاري وزير کشور دولت اصلاحات از شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان استعفا داد و اين استعفا را آغازي براي اصلاح ساختار در شوراي عالي دانست. برخي معتقدند که زمان کارکرد شوراي عالي اصلاحطلبان نيز به سر آمده و آنها براي بازگشتي قدرتمندانه به عرصه قدرت بايد به متن جامعه بازگردند و نهادهاي مدني را تقويت کنند. بايد ديد بزرگان اصلاحات در اين ميان چه تصميمي خواهند گرفت. براي بررسي استعفاي نايب رئيس شوراي عالي سياستگذاري، انتقادات به شوراي عالي و رويکرد اصلاحطلبان در 1400، «آرمانملي» با غلامرضا ظريفيان معاون وزير علوم در دولت اصلاحات و فعال سياسي اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که ميخوانيد.انتقادات بسياري به نحوه عملکرد شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان وارد ميشود و بسياري استعفاي حجتالاسلام موسوي لاري از اين شورا را نيز به دليل ايجاد تغييراتي در اين شورا ميدانند؛ ارزيابي شما از اين مسائل حول محور جريان اصلاحات چيست؟
اين نوع شوراها که اصلاحطلبها سازوکاري براي آن تعريف کرده و در بستر زمان بازنگريهايي انجام دادند تا به شوراي سياستگذاري فعلي رسيده، اساسا به اين دليل شکل ميگيرد که ما با ضعف نهادهاي حرفهاي سياستورزي در کشور روبهرو هستيم. طبيعتا در بخش سياستورزي احزاب اگر از يک بلوغ خوبي برخوردار باشند و بتوانند سازوکارهاي مناسبي را سامان دهند سياستورزي به شکل حرفهاي صورت ميگيرد و نهايتا نيز هر نوع ائتلاف و ارتباطي در ارتباط با عرصه سياست بر اين نهادها سامان ميدهند. در ايران به دلايل تاريخي، جامعه و روانشناسي عرصه سياست و فقدان زير ساختهاي مهم و اينکه دولتها مساله احزاب حرفهاي را خيلي بر نميتابند و حزب در ايران به لحاظ ساختار حزبي نتوانسته در بستر تاريخي باليده شده و نقش خود را ايفا کند، جريانات سياسي در عرصه سياستورزي مجبورند به سمت سازوکارهايي بروند که تا حدودي ضعف بنيادين اين سازوکارهاي حرفهاي را جبران کند. اين شوراها در تکميل يا رفع نقص اين نهادهاي مدني شکل ميگيرد. بنابراين شکلگيري آن يک امر عقلايي بهنظر ميآيد چرا که مساله سياستورزي بايد صورت گيرد و با توجه به تکثر احزاب و تفاوتهاي نگرش افراد در يک جبهه اگر اين سازوکارها وجود نداشته باشد و به اين ضعف اساسي کمک کند، سياستورزي با مشکلات بيشري روبهرو خواهد شد. شوراي عالي سياستگذاري با همه فرازو نشيبها و ضعفها در برهههايي توانست خوب عمل کند و در برهههايي ديگر با مشکلات رفتاري و ساختاري روبهرو بود. شايد يکي از ضعفهاي مجموعههايي همچون شوراي عالي سياستگذاري با نگاه اصلاحطلبي اين است که يکدفعه با انبوهي از احزاب روبهرو شديم.
برخي معتقدند که با توجه به تحولات عرصه سياسي و اجتماعي زمان موعد کارکرد شوراي عالي سياستگذاري به سر آمده و براي کنش سياسي موثر بايد به احزاب بازگرديم؛ اساسا چه ميزان زير ساختها را براي اين مهم فراهم ميبينيد؟
به نظر من زير ساختهاي احزاب و سياستورزي هياتيمان ضعيف است و از آن طرف دچار نوعي تکثر حزبي هستيم. از طرفي ظرفيتها و کادرهاي سياستورزي ما محدود بوده و اينگونه نيست که با انبوهي از کادرهاي سياستورزي حرفهاي روبهرو باشيم. مشکل شوراهاي سياستگذاري نيز اين است که احزاب حرفهاي قوي نداريم که نقش اصلي را ايفا کنند. بنابر اين نيازمند اين هستيم که به سراغ شوراهاي سياستگذاري برويم. از طرف ديگر تکثر احزاب در شوراهاي سياستگذاري موجب ميشود که اين مجموعه نتواند کارکرد مناسب خود را داشته باشد و به ضعفها کمک کند. بنابراين بهنظر ميرسد راهي نداريم جز اينکه در ضعف احزاب به اين سازوکارها توجه کنيم. از سويي اين سازوکارها به دليل مشکلاتي که دارند در عين مفيد بودن در هر مقطعي با شکل جديدي بروز و ظهور ميکنند ولي وقتي فضاي سياسي کشور به پايان ميرسد يا دورهاش تمام ميشود خيلي وقتها حداقل دوره اين شکل از شوراي سياستگذاري هم به پايان ميرسد. لذا به نظرم کاري که آقاي موسوي لاري انجام داد کار درستي است. ضمن اينکه بايد گفت اين سازوکارها مفيد است و در جاي خود ميتواند خلأهايي را پر کند. بهنظر ميرسد کارکرد اين شورا در شرايط کنوني به پايان رسيده و سياستورزان اصلي اصلاحطلب بايد بنشينند و سازوکار ديگري را طراحي کنند.
عدهاي بر اين عقيدهاند که اصلاحطلبان براي بازگشت به قدرت بايد به جامعه باز گردند و نهادهاي مدني را تقويت کنند تا بازهم بتوانند براي حضور در عرصه قدرت حضور داشته باشند. با توجه به در پيش بودن انتخابات 1400، اصلاحطلبان چه رويکردي را بايد در پيش بگيرند؟
در اينکه اصلاحطلبان بايد نوعي بازنگري، ارزيابي و نقد دروني در ارتباط با گذشته خود داشته باشند ترديدي ندارم. در اينکه اصلاحطلبي نيز همچنان مهمترين راه برون رفت از مشکلات کشور است نيز ترديدي نيست. لذا ما راهي جز اصلاحطلبي نداريم اما اينکه اصلاحطلبان در اين مدت کوتاه تا انتخابات آتي چقدر اين امکان را دارند که دست به بازسازي بزنند، چه ميزان فضاي اجتماعي اين آمادگي را دارد و چقدر نظام سياسي اين فرصت را ايجاد ميکند بايد بگويم که اصلاحطلبان در کوتاهمدت نميتوانند ساختارها و رويههاي خود را به گونهاي تغيير دهند که يک اقبال جدي اجتماعي را داشته باشند. چرا که بحث مشارکت اجتماعي در جامعه ما با مخاطراتي روبهروست. با توجه به مشکلات فعلي جامعه اصلاحطلبان حداکثر کاري که بايد انجام دهند آگاهي بخشي به جامعه است از اين جهت که در اين شرايط سخت دوباره مثل گذشته دست به انتخاب اشتباهي نزنند و سراغ انتخابي که نهايتا جامعه نتواند از سرمايههاي خوب استفاده کند نروند.
سایر اخبار این روزنامه
الان مردم دارايیهای خود را بيشترمی فروشند
ربناي شجريان را پخش كنيد شايد فرصت آخر
دست پيش زدن ترامپ براي فروپاشي كامل برجام
مسئولان برای غربت ترخيص شد گان كرونا چارهای بيانديشند
احزاب حرفهايتر جايگزين شوراي عالي اصلاحات
بازگشت ٣ استان به وضعيت قرمز
كينه شتري احمدينژاديها عليه قاليباف
دارم به این فکر میکنم...
اعتماد عمومی و مساله مدیریت کرونا
مرگ حتی از رگ گردن نیز به ما نزدیکتر است
کرونای کوچک ، دیوار بلند مدارس
توضیح درباره نامه وزیر ارشاد مربوط به انتشار اخبار کرونا
خدا پدر سعید آقاخانی را بیامرزد
اينها«گدازاده» هستند؛ نگوييد«آقازاده»