روزنامه وطن امروز
1399/02/10
شاخص دوپینگی بورس
گروه اقتصادی: سال 98 در حالی به پایان رسید که به گواه آمار سوددهترین بازار سرمایهگذاری، بورس بود. این بازار نوظهور سال گذشته بیش از 200 درصد سود داد و توانست بازارهای طلا، ارز، مسکن و خودرو را با قدرت پشت سر بگذارد. ادامه این روند برای سال جاری قابل پیشبینی بود اما اتفاقاتی باعث شد شرایط برای سرمایهگذاران در بازار سرمایه نسبت به سال 98 تغییر کند؛ دولت با تمام قدرت برای رونق بورس وارد میدان شد. این اتفاق از همان روزهای اولیه عید شروع شد، زمانی که رئیسجمهور راسا از برنامههای واگذاری داراییهایی دولتی در بورس سخن گفت. چندی نگذشت که وزیر اقتصاد هم خبر از عرضههای اولیه داد و رئیسکل بانک مرکزی دستور فروش اموال مازاد بانکها را در بازار سرمایه صادر کرد. به نظر میرسد تمام تلاش دولتمردان هدایت سیل نقدینگی به بورس است. آنها در این مسیر حتی از ذبح سود سپرده بانکی هم خودداری نمیکنند. به گزارش «وطن امروز»، 2 هفته پیش خبری مبنی بر توافق بانکها برای رعایت سقف سود 15 درصدی به سپردههای یک ساله مصوب شورای پول و اعتبار منتشر شد. این اقدام بانکها اما با واکنشهای مختلفی روبهرو شد؛ برخی با اشاره به کاهش سرعت خلق نقدینگی، از این توافق استقبال کردند اما برخی دیگر این اقدام را عاملی برای حرکت نقدینگی به سمت بازارهای موازی و باعث رشد تورم خواندند. در بین سناریوهای دلایل کاهش سود بانکی مانند اخذ مالیات از سودهای بالای 15 درصد، رونق تولید و... یک سناریو و هدف به حقیقت نزدیکتر است و آن اینکه خود بانکها هماکنون به عنوان سرمایهگذار وارد بورس شدهاند و هدایت نقدینگی به این بازار را در سبد سود خود میبینند. موضوع بعدی اینجاست که با وجود تعطیلی اغلب کسبوکارها و کاهش شدید تقاضا، چگونه صنایع و شرکتها در حال سوددهی هستند؟ برخی کارشناسان بر این باورند این تب بورسی ناشی از سفتهبازی و هجوم سرمایهها به بورس است و در آینده نزدیک از بین خواهد رفت و این اتفاق صفی از متضرران بورس را به وجود خواهد آورد. گروهی هم پا را فراتر گذاشته و میگویند دولت برای جبران کسری بودجه به سمت این بازار رفته است و از قصد میخواهد به آن عمق ببخشد. در هر صورت روندی که بورس در پی گرفته است به دلیل میزان رشد آن، غیرعلمی و ناشی از هیجانات بازار است که همین موضوع لزوم آگاهی و دانش سرمایهگذاران را روشن میکند. *** کامران ندری در گفتوگو «با وطن امروز»: بانکها سرمایه خود را وارد بورس کردهاند ساحل عباسی: با وجود رکود سنگینی که ویروس منحوس کرونا بر بازارهای مختلف حاکم کرده است اما یک بازار نهتنها در رکود قرار ندارد، بلکه هر روز هم رکوردهای جدیدی را فتح میکند. از همین رو «وطن امروز» در گفتوگویی با عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) نظرات وی درباره این موضوع را منعکس کرد. کامران ندری به «وطن امروز» گفت: هنگامی که بازار سرمایه در یک سال گذشته برای سرمایهگذاران سوددهی بالایی داشته است، اگر نظام بانکی قادر به پرداخت سود متناسب با تورم به سپردهها نباشد، مدیریت نظام بانکی محل اشکال است. یعنی بانکها کمتر از مردم عادی کسب سود کرده و بازدهی داشتهاند. توافق اخیر بانکها برای بازگرداندن نرخ سود سپردههای یک ساله بانکی به 15 درصد مصوب سال 95 شورای پول و اعتبار با واکنشهای مختلفی روبهرو شد. در میان استقبال برخی رسانهها و کارشناسان، برخی دیگر از کارشناسان این توافق را اقدامی خطرناک و زمینهساز افزایش تورم عنوان کردند. به گفته این کارشناسان، توافق اخیر حاوی پیامی خطرناک است، پیامی که روند راکد اقتصادی کنونی را منجمد و راکدتر کرده و دلالی را رونق بیشتری میدهد. ضمن اینکه بازار بورس را در مسیری غیرواقعی و به سمتی هدایت میکند که بسیاری از سرمایهداران خرد در آیندهای نه چندان دور متضرران اصلی این بازار خواهند بود. * * * * نظر شما درباره سیاستگذاریهای لحظهای که در بازارهای مختلف رخ میدهد، چیست؟ هدفی را پشت این تصمیمات میبینید یا صرفا در مقاطع زمانی مختلف و بدون در نظر گرفتن هزینهها تصمیمی گرفته میشود؟ ایران از معدود کشورهایی به شمار میرود که اقتصادش مملو از سیاستگذاریهای متناقضی است که یکی از یکی عجیب و غریبتر است. در تمام کشورهای توسعهیافته سیاستگذاریها و اجرای طرحهای مختلف اقتصادی در ابتدای امر با مشورت کارشناسان و در نهایت با برگزاری جلسات توجیهی و اطلاعرسانی گسترده با مردم در میان گذاشته میشود. به این معنا که مقام ناظر و تصمیمگیرنده هیچگاه به تنهایی دست به تصمیمگیری و سیاستگذاری اقتصادی نمیزنند، بلکه این فرآیند طی پروسه زمانی مشخص و بسیار کارشناسیشده به مرحله اجرا گذاشته میشود. توضیح دادن دلایل اجرای سیاستگذاریهای جدید اقتصادی و طرحهای درنظر گرفته شده برای مردم بخش مهمی از این روند به شمار میرود. این روند نهتنها با مردم بلکه با مخالفان دولت و سیاستهای اقتصادی دولت در میان گذاشته میشود. در حالی که در ایران این موضوع نهتنها با مخالفان در میان گذاشته نمیشود، بلکه بعضا به نظر کارشناسان هم چندان توجهی نمیشود و مردم نیز به هیچ وجه تا زمان اجرای طرح از موضوع مطلع نمیشوند. به عبارتی مردم و کارشناسان در ایران در عمل انجام شده قرار میگیرند! امیدوارم رسانهها خواستار توضیحات شورای پول و اعتبار و مدیران بانکی برای اجرای طرح کاهش نرخ سود بانکی در شرایط رکود تورمی کنونی باشند. * به نظر میرسد کاهش سرعت خلق نقدینگی و کاهش سرعت رشد بدهی بانکها به سپردهگذاران مهمترین دلیل کاهش نرخ سود بانکی است؛ تحلیل شما از این موضوع چیست؟ یکی از دلایلی که قطعا برای کاهش نرخ سود بانکی عنوان خواهد شد، کاهش نقدینگی است؛ نقدینگیای که منشأ آن سود سپردههای بانکی عنوان میشود. با توجه به عدم توانایی نظام بانکی در پرداخت سودهای سنگین سپردهها به نظر میرسد این موضوع دلیل اصلی تصمیمگیرندگان کاهش نرخ سود سپردههای بانکی باشد. مسلما سود سپردههای بانکی عامل مهمی در خلق نقدینگی کشور به شمار میرود اما کاهش نرخ سود بانکی زمانی مطلوب است که ناظر بر شرایط اقتصادی کشور باشد. با تورم 2/41 درصدی نمیتوان نرخ سود بانکی را 15درصد تعیین کرد. به عبارتی در شرایط کنونی اقتصاد این توجیه اتفاقا عملکرد نظام بانکی کشور را زیر سوال میبرد و توجیه خوبی برای عملکرد ضعیف آنها نیست. اگر بانکی در شرایط تورمی قادر به پرداخت سود 20 درصدی نیست به نظر بنده تعطیلی بانک موجهتر از تداوم فعالیت آن است. اگر بانکی برای پرداخت سود سپرده مجبور به خلق پول و اعتبار است، این موضوع بیانگر نبود مدیریت درست آن بانک بهشمار میرود. * یعنی کاهش نرخ سود بانکی در حال حاضر به بهانه کنترل سرعت خلق نقدینگی، توجیهی بیش نیست؟ در شرایط تورمی که نرخ تورم 2/41 درصد است، تصمیم بانکها برای کاهش نرخ سود سپردههای یکساله بانکی به 15 درصد نشاندهنده عملکرد ضعیف نظام بانکی است. از این جهت که بانکها حتی در حد مردم عادی که در یک سال گذشته از بازار بورس سودهای 150 تا 200 درصدی کسب کردهاند، سودآوری کمتری داشتهاند. اگر بانکها بخش کوچکی از منابع خود را وارد بازار سرمایه کرده باشند که حتما چنین کاری کردهاند، براحتی میتوانند سود سپردههای خود را پرداخت کنند. هنگامی که بازار سرمایه در یک سال گذشته برای سرمایهگذاران سوددهی بالایی داشته است، اگر نظام بانکی قادر به پرداخت سود بانکی متناسب با تورم نباشد، مدیریت نظام بانکی محل اشکال است. یعنی بانکها کمتر از مردم عادی کسب سود کرده و بازدهی داشتهاند. بنابراین توجیه کاهش نرخ سود سپردهها به دلیل کاهش سرعت خلق پول در شرایط تورمی کنونی نادرست است. حتی اگر این گزاره درست باشد که «بانکها با خلق پول سود سپردهها را پرداخت میکنند»، کاهش نرخ سود بانکی در شرایط کنونی معقول و مطلوب نیست. * برخی کارشناسان معتقدند چنین تصمیمی پیام کاهش ارزش پول ملی به سپردهگذاران است؛ این تحلیل را قبول دارید؟ کاهش نرخ سود بانکی در شرایط کنونی به مردم هشدار میدهد که ارزش پول ملی کم شده، لذا سپردهگذاری و پسانداز در بانک دیگر ارزشمند نیست. این سیاستگذاری به نوعی ضربه زدن به پول ملی است. در چنین شرایطی تعطیلی بانک بهتر از بودنش است که نمیتواند به سپرده گذار خود سود بدهد. ضمن اینکه یادمان باشد 20 درصدی که پیش از این به عنوان سود بانکی عنوان میشد 20 درصد نرخ سود موثر نیست، چرا که همه سپردههای بانکی نرخ 20 درصدی دریافت نمیکنند. بیش از 50 درصد سپردهها کوتاه مدت هستند که سود نرخ آنها از 20 درصد به مراتب کمتر است، لذا اگر بانکی در یک سال فعالیت کاری خود به این میزان از بازدهی نرسیده باشد و قادر به اعطای سود به سپردهگذاران خود نباشد، این بانک را باید بست؛ نه اینکه با کاهش نرخ سود سپرده در شرایط رکود تورمی کنونی، بیارزش کردن پول ملی را در بوق و کرنا کرد. اتخاذ چنین تصمیمی به معنای آن است که به مردم پیام میدهید به جای سپردهگذاری در بانک به بازارهای دیگری چون بازارهای دلالی هجوم بیاورید به این دلیل که در شرایط کنونی پسانداز به هیچ وجه به صلاح نیست. بنابراین به طور مستقیم به مردم گفته میشود سراغ داراییهای دیگری چون بازار ارز، طلا، خودرو و مسکن یا بازار سهام بروید. * دولتمردان رشد بازار بورس را یک دستاورد معرفی میکنند؛ آیا شما به حبابی بودن رشد بازار بورس معتقدید؟ برخی گمان میکنند هدایت مردم به سمت بازارهای سهام، مطلوب است، در حالی که در شرایط تورمی حرکت مردم به سمت بازارهای سهام به هیچ وجه اتفاق خوبی نیست؛ چرا که 2 کشور در دنیا چنین وضعیتی دارند: ونزوئلا و زیمبابوه. بازار بورس این 2 کشور در شرایط رکود تورمی با افزایش شاخص سهام رو به رو بود، در حالی که هیچ کشور دیگری را سراغ ندارید که بازار سرمایه آنها در شرایط رکود تورمی رشد کرده باشد. بنابراین رشد شاخص بازار سرمایه را نباید دستاورد یا موفقیت تلقی کرد؛ چرا که چنین وضعیتی مسیر طبیعی یک اقتصاد سالم نیست. رشد کنونی بازار سرمایه در حال حاضر نشاندهنده بیماری اقتصاد است و تبعات آن در آیندهای نه چندان دور میتواند بخش بزرگی از اقتصاد را درگیر کند و به لحاظ اجتماعی و امنیتی مخاطرهآمیز باشد.