مأموریت‌های «باتیس» در دل حوادث جنجالی

[شهروند] تصاویر کوتاه منتشرشده از آخرین عملیات سگ زنده‌یاب و مربی‌اش در تبریز با واکنش‌های زیادی در فضای مجازی همراه شده است. اینکه یکی از نیروهای هلال‌ احمر با بستن سگ به خودش از نردبانی چند متری پایین می‌رود تا جان انسانی را نجات دهد، بازخوردهای زیادی داشته است؛ همکاری مشترک انسان و حیوان برای نجات یک فرد گرفتار. آن هم در  حادثه‌ای که لحظه به لحظه آن هیجان و دلهره موج می‌زند. همین هم شد تا سگ وفادار، سگ شجاع و سگ‌های زنده‌یاب از هشتگ داغ این روزهای شبکه‌های اجتماعی باشد.
ماجرای این حادثه خبرساز گودبرداری و ریزش دیواره‌های سست و خاکی در تبریز بود. حوالی ساعت 3 بامداد سه‌شنبه امدادگران هلال‌ احمر از طریق نیروهای آتش‌نشانی به محله یکه دکان تبریز رفتند تا به افراد مفقودشده احتمالی در این حادثه کمک کنند. آنجا صحبت از این بود که نگهبان این کارگاه ساختمانی زیر تلی از خاک مدفون شده است؛ محلی که خاک ریزش کرده بود چند صدمتر وسعت داشت و معلوم نبود که این کارگر جوان در کجای این سایت مدفون شده است. اصلا ماجرای نبود نگهبان هم دارای شک و شبهه بود؛ هیچ‌کس درست نمی‌دانست که واقعا کسی لحظه ریزش آوار در کارگاه بوده، لحظات به‌سرعت می‌گذشت و هر ثانیه امیدها برای نجات کارگر مفقودشده کمتر می‌شد. واقعا اگر کسی آن زیر گیر افتاده بود، حتی یک دقیقه هم می‌توانست حکم مرگ و زندگی را برایش داشته باشد. همین شد تا تیم واکنش سریع و آنست هلال‌احمر همراه با دستگاه و سگ زنده‌یاب راهی محل حادثه بشوند اما ارتفاع محل جست‌وجو حدود 7 متر از سطح زمین پایین‌تر بود و به جز نردبان هیچ دسترسی به آنجا وجود نداشت، همین هم باعث شد تا یاشار، مربی و تربیت‌کننده سگ‌های زنده‌یاب، با بستن سگ به خودش وارد محوطه گودبرداری شود. خوشبختانه پس از چند دقیقه جست‌وجو مشخص شد که هیچ‌کس زیر آوار مدفون نشده است. بعد از دقایقی هم معلوم شد که نگهبان چند دقیقه قبل از حادثه از سایت خارج شده بود؛ اما انتشار فیلم این عملیات به‌خصوص آنجا که مربی سگ‌های زنده‌یاب همراه با سگش از نردبان پایین می‌رفت با واکنش‌های زیادی همراه بود. اینکه چطور یک حیوان می‌تواند در سخت‌ترین و بحرانی‌ترین شرایط به کمک جان انسان‌ها بیاید. همین هم شد تا سراغ یاشار شادمانی رفتیم. او همان کسی است که «باتیس» را به کمرش بست و برای عملیات نجات در تبریز دست به کارشد.  
   شما پیش از این هم چنین کاری انجام داده بودید؟
بله، اینکه ارتفاعی نبود. ‌سال 92 حوالی سراب برای خارج‌کردن پیکر یک کوهنورد همراه با «دومان» نزدیک به 90 متر را از بالگرد به پایین راپل کردیم. عملیات‌ مشابه زیادی هم در این سال‌ها پیش آمده است؛ به هر حال این حیوانات در کنار ما و برای کمک به ما انسان‌ها تلاش می‌کنند.


   دومان هم سگی بود که در زلزله ورزقان حسابی خبرساز شده بود؟
بله، همان سگ بود. چند ‌سال قبل عمرش به پایان رسید. اتفاقا با همان سگ افراد زیادی را از زیر آوار نجات دادیم. یکی از آنها پسری بیست‌ودو ساله بود. او وقتی فهمید، دومان مرده، واقعا ناراحت شد. خیلی‌های دیگر هم از مرگ آن سگ ناراحت شدند. دومان ‌سال 95 سرطان گرفت. او حداقل می‌توانست 2‌ سال دیگر زنده باشد.
   بعد از مرگ او کار را با باتیس شروع کردید؟
نه الان 7‌ سال است که با باتیس هستم. در یک برهه حدود سه ساله باتیس و دومان با هم بودند اما بعد از مرگ دومان، من و باتیس در عملیات‌ تنها شدیم.
   به جز آن عملیاتی که همراه سگ از بالگرد به پایین راپل کردید، تجربه مشابه دیگری هم داشتید؟
کار ما به نحوی است که ساده‌ترین مأموریت‌ها هم می‌تواند خاطره‌ساز باشد. به هر حال هیجان، سرعت، استرس و هر چیزی که برای یک ماجرای خاطره‌انگیز لازم باشد، در کار ما به وفور وجود دارد؛ مثلا همین فروردین امسال به جنگل‌های ارسباران رفتیم. جایی نزدیک رود ارس یک خودروی سواری با چهار سرنشین واژگون شده بود. پدربزرگ این خانواده همراه با نوه دوساله‌اش در این حادثه مفقود شده بودند. من همراه باتیس 11 فروردین به سیاه‌رود رفتیم. چند روز هم جست‌وجو ادامه داشت، اما هیچ نشانی از آنها به دست نیامد. به احتمال زیاد، آن بچه همراه پدر بزرگ داخل خودرو غرق شده بودند. رود ارس هم در آن قسمت جریان تندی دارد و ماشین را کیلومترها به پایین دست برده. خلاصه این‌که عملیات‌ما با این سگ‌ها کلا خاطره است.
   شما چند‌سال است که در هلال‌احمر فعالیت دارید؟
حدود 16 سال. من از 26 سالگی وارد جمعیت هلال‌احمر شدم. از همان ابتدا هم دوست داشتم با این سگ‌ها کار کنم. اوایل کار سخت بود، اما کم‌کم سوار کار که می‌شوی تازه عملیات رفتن با این حیوانات لذت بخش می‌شود.