اصلاح‌طلبان در ١٤٠٠ قوی به ميدان بيايند

استعفاي موسوي لاري از شوراي سياستگذاري اصلاحات را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
استعفاي آقاي موسوي لاري در اين برهه زماني مناسب نبود. ايشان يکي از چهره‌هاي موثر جبهه اصلاحات بود که همواره در تمامي عرصه‌ها حضور فعال ايشان راهگشا بود. حضور ايشان و عدم استعفا به مراتب مي‌توانست نتايج بهتري در بر داشته باشد. متاسفانه شاهد هستيم افرادي امروزه براي جبهه اصلاحات تصميم‌گيري مي‌کنند که خارج از اين جبهه هستند. پس از انتخابات شوراي شهر افرادي جريان اصلاحات را هدايت مي‌کنند که خود در صحنه نيستند و متاسفانه اين افراد تمايلي به پيروز شدن جريان اصلاحات در هيچ‌ حوزه‌اي ندارند و هر روز در راستاي تخريب آن و فاصله گرفتن اين جريان از مردم تصميم‌گيري مي‌کنند. ناکارآمدي و شکست جريان اصلاحات در سال‌هاي اخير ريشه در تصميم‌گيري اين افراد دارد. عدم کارآيي شوراي شهر تهران، مجلس دهم و دولت نيز ريشه در همين دارد که سبب شده تا شرايط بيش از پيش براي جريان اصلاحات و حتي کشور سخت‌تر شود. آقاي موسوي لاري به عمد از اين سمت استعفا نداد بلکه به اين نتيجه رسيد که با توجه به تنگ شدن فضا ديگر توانايي انجام کاري را ندارد. جريان‌هاي پشت صحنه اجازه تصميم‌گيري را به افراد دلسوزي همچون موسوي لاري ندادند. در اين زمينه اشخاصي همچون عارف نيز همين شرايط را دارند و تحت تاثير تصميمات خارج از جبهه قرار مي‌گيرند.
جبهه اصلاحات از اين پس بايد چه سياستي در پيش گيرد؟
مهم‌ترين مقوله اين است که برخي قصد دارند تا جبهه اصلاحات را از منش معتدلانه فاصله دهند و در اين راه يا آن راه منفعل کنند و يا آن را به سمت رفتارهاي راديکال سوق دهند تا خارج‌نشينان از آن سوءاستفاده کنند و يا با رفتارهاي منفعلانه مردم از آنها نااميد شوند. جبهه اصلاحات بايد با تکيه بر قانون اساسي اهداف خود را برنامه‌ريزي کند. قانوني مترقي که با عمل به آن مي‌توان بسياري از مشکلات کشور را حل کرد. جبهه اصلاحات نيز بايد در راستاي آن گام‌هاي خود را بردارد و اگر متوازن و با اتکا به قانون اساسي به پيش رود هيچ‌يک از خطراتي که در پيش دارد نمي‌تواند گريبان اين جبهه را گيرد. امروزه افرادي براي اصلاحات تصميم‌گيري مي‌کنند که نه شرايط را مي‌شناسند و نه اصول اقدام صحيح را مي‌دانند. اين افراد حتي موقعيت کشور و سياست خارجي و تحولات جهاني را در نظر نمي‌گيرند و صرفا به‌دنبال منافع خود هستند و با افکار غيرمترقيانه جريان اصلاحات را در ميان مردم بدنام مي‌کنند. اينگونه رفتارهاست که جبهه اصلاحات را زمين‌گير مي‌کند؛ رفتارهايي که به‌واسطه دوري از رفتار معتدلانه رقم مي‌خورد. بايد در راستاي بازسازي جبهه اصلاحات از اين سياست‌هاي راديکال و منفعلانه فاصله گرفت.


آيا جبهه اصلاحات مي‌تواند جايگاه خود را در کشور احيا کند؟
جبهه اصلاحات اگر مي‌خواهد به وضعيت خود سروسامان دهد در ابتدا بايد در نحوه تصميم‌گيري‌ها و تفکرات خود تجديدنظر کند و در مرحله بعد نيز تشکيلات و چارچوب خود را متحول کند. در اين راستا جبهه اصلاحات بايد در راس خود از افرادي استفاده کند که نسبت به اين نظام، انقلاب و رهبري وفادار باشند و با توجه به شرايط کشور و موقعيت جهاني ايران راهبرد خود را تنظيم کنند. اصلاحات بايد تصميم‌گيري‌هاي خود را فارغ از احساسات و جو رسانه‌هاي خارجي با عقل سليم خود ترسيم کند. اصلاحات براي موفقيت بايد به ارزش‌هاي انقلاب و آرمان‌هاي اين نظام رجوع کند و بر پايه قانون اساسي و انديشه‌هاي مترقيانه امام خميني(ره) عمل کند. جبهه اصلاحات بايد به دل مردم و محرومين برگردد و اين شکاف ايجاد شده ناميمون ميان خود و آحاد جامعه را از بين ببرد.
جبهه اصلاحات در قبال انتخابات 1400 بايد چه رويکردي داشته باشد؟
قطعا جبهه اصلاحات با تمام قوا و با بهره‌گيري از نيروهاي توانمند خود بايد در انتخابات 1400 حاضر شود. در اين راستا بايد مانع تصميم‌گيري‌هاي خارج از جبهه اصلاحات براي اين جريان شد. در صورتي که اين روند ادامه پيدا کند، جريان اصلاحات در انتخابات 1400 نيز شکست خواهد خورد. اصلاحات با شعارهاي فانتزي به هيچ‌موفقيتي دست پيدا نمي‌کند. بايد از اين قبيل شعارها و تصميمات فاصله گيرد. جريان اصلاحات با اعمال تفکرات ليبراليستي به جايي نمي‌رسد. جريان اصلاحات در راستاي موفقيت بايد تصميمات خود را براي مردم شفاف کند تا در اين مسير دست افراد غيردخيل از تصميم‌گيري‌ها کوتاه شود. جبهه اصلاحات بايد به دامن مردم برگردد. در صورتي که اين جريان به دل مردم برگردد و شکاف ميان خود و مردم را از بين ببرد مي‌تواند در انتخابات 1400 به پيروزي برسد. در راستاي جبران اين شکاف نياز است تا در قبال اتفاقات کشور واقع‌بين باشيم. حاج قاسم سليماني به علت آنکه در دل مردم بود توانست محبوب مردم شود. اصلاحات نيز بايد فاصله‌هاي کذايي ميان خود و مردم را از بين ببرد تا نتيجه مطلوب حاصل شود.