روزنامه آفتاب یزد
1399/02/11
کارشناس بازار سرمایه و عضو جامعه حسابداران رسمی ایران در گفتگو با آفتاب یزد پاسخ داد
چرا دولت از بورس حمایت میکند؟آفتاب یزد – گروه اقتصادی: این روزها بازار سرمایه ایران با تصمیمات جدید دولت و مسئولان اقتصادی در خصوص کاهش نرخ سود بانکها، عرضه سهام شستا به بورس، واگذاری باقیمانده سهام دولت در برخی شرکتهای دولتی و همچنین ابلاغ آزادسازی سهام عدالت که سهشنبه شب محقق شد، دستخوش اتفاقات تازهای شده است. این در حالی است که افزایش شاخص بورس در ماههای اخیر نیز با وجود شیوع کرونا و شوک منفی ناشی از آن بر بورسهای جهان،همچنان در کانون توجه تحلیلگران اقتصادی است. حال پس از عرضه شستا،سوالاتی در خصوص وضعیت مدیریتی بزرگترین هلدینگ اقتصادی کشور پس از عرضه بورسی و تغییر مالکیت محسوس آن پیش میآید؛ هلدینگی که همواره مقصد مدیران معزول،نمایندگان جامانده از مجلس و یا بازنشستگان نهادهای مختلف برای تصدی کرسیهای مدیریتی و تصمیم ساز بوده است که چه بسا تبعاتی همچون زیاندهشدن برخی از شرکتهای زیرمجموعه شستا را در پی داشته است. آفتاب یزد همچون روزهای گذشته پیگیر تحلیل و گفتگوهایی در خصوص ابعاد این عرضه بزرگ بورسی است.بر این اساس در این شماره روزنامه، گفتگویی را با عباس هُشی کارشناس بازار سرمایه و عضو جامعه حسابداران رسمی ایران داشتهایم که ضمن بررسی دلایل رشدهای چشم گیر شاخص بورس در هفتههای اخیر، به طور اخص به شرایط عرضه سهام و ادامه فعالیت اَبَرهلدینگ شستا پس از بورسی شدن پرداخته ایم.
پیش از اینکه وارد بحث واگذاری سهام شستا در بورس و شرایط پیش روی این هلدینگ برای ادامه فعالیت پس از بورسی شدن بپردازیم،لطفا بفرمایید دلایل روند افزایشی شاخص بورس را در ماههای اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
این مسئله را از 2 منظر باید نگریست؛ نخست اینکه هر افزایش قیمتی ناشی از افزایش تقاضا نسبت به عرضه است و وقتی رشد شاخص رخ میدهد، یعنی تقاضا بیشتر بوده است. اما در این میان باید به این نکته توجه کرد که سهام شرکت چگونه قیمتگذاری شده است. چرا که خریداری سهم بر اساس برآورد سود آتی آن است که عاید خریدار خواهد شد. در این میان نیز افزایش قیمت سهام به 2 شکل رخ میدهد؛ یا بر اساس افزایش معاملات بر مبنای افزایش رونق اقتصادی شرکتها و افزایش تولید که ارزشمند و پایدار است و یا در برابر عرضه کم و حتی تقاضا از آن پیشیگرفته که منجر به افزایش قیمت سهام بر اساس صرف به هم خوردن تعادل عرضه و تقاضا رخ داده است. این در حالی است که دیگر مردم از سرمایه گذاری در بازار دلار و طلا واهمه دارند.
چرا دولت از رشد بورس حمایت میکند؟
در سالهای اخیر دولت برای تامین مالی بر بازار سرمایه تکیه کرده است و بر این اساس از این که مردم سرمایههای خود را به جای بانکها وارد بازار سرمایه کنند استقبال میکند. از سوی دیگر در سالهای اخیر واحدهای تولیدی نیز به جای قرض از بانکها، به منظور تامین مالی از طریق بازار سرمایه به تبدیل شرکتهای خود به سهامی عام و عرضه سهام خود روی آورده اند.البته سپردهگذاری بانکی به منظور جمع آوری پولهای خُرد مردم برای ایجاد سرمایه بزرگ جهت سرمایهگذاری کلان در پروژههای اقتصادی است و در قالب سهامی عام هم مردم با داراییهای خُرد خود سهم میخرند تا این وجوه خُرد، رقم درشتی برای شرکتهای حاضر در بورس شود. البته در همین مقوله روند رو به افزایش شاخص بورس باید به این نکته هم توجه داشت که اگر خرید سهام شرکتی پذیرهنویسی شده باشد این سرمایه به آن شرکت میرسد که در واقع همان بازار اولیه است، اما در قالب دوم که عمده معاملات سهام در ایران نیز اینگونه است، خرید و فروش کاغذهاست که به نوعی همان سفتهبازی است.
چه دلیلی باعث کاهش تمایل مردم به بازار ارز شد و آنها را به سمت بازار سرمایه سوق داد؟
اعتماد به سیستم بانکی پس از رفتاری که منجر به کاهش شدید ارزش پول ملی شد به شدت کاهش یافت. پس از تزریق ارز جهانگیری با نرخ 4200 تومان شد( که البته مشروط بر جولان ندادن شرکتهای تجاری خصولتی و انواع نهادها) بود میتوانست کمک حال اقتصاد باشد اما به تورم آنچنانی دلار و سایر ارزها در بازار انجامید که متعاقب آن قیمت انواع کالاها و خدمات نیز به میزان فزایندهای رشد کرد و با این شرایط مردم نیز وقتی ارزش پول سپردهشان در بانکها به یک سوم و حتی یک چهارم نزول کرد، ترجیح دادند متقاضی خرید سهام در بورس شوند که این فرآیند به تقاضای محسوس سهام در بازار سرمایه انجامید.
در این شرایط قیمت سهام شرکتها به طور غیرمتعارف و خارج از فرآیند افزایش تولید در شرکت رخ داده است، چرا به متقاضیان اعلام نمیشود؟
در چنین شرایطی حق و انصاف آن است که مشتریان و سهامداران از مدیر شرکت علتش را جویا شوند و مدیر نیز مکلف است دلیل آن را اعلام کند تا ثروت مردم در اثر سرمایهگذاری هیجانی و بدون پشتوانه رشد تولیدی در شرکت دچار مخاطره نشود. مسئلهای که تا بهحال در ایران رخ نداده است و یک نمونه هم سراغ ندارم! کما اینکه در این خصوص وقتی نوسان قیمت شاخصها در حال رخ دادن بود و بین وزیر اقتصاد و آقای شاپور محمدی اختلافنظرهای جدی در مورد این روند قیمتها بود، با وجود اینکه آقای محمدی بزرگترین جفا را در حق حسابرسان و معتمدان سازمان بورس که بازوی اجرایی آن بودند کرد، اما انصافا عملکردش در سایر حیطهها خوب و درست بود و در مقابل دستورهای غیرکارشناسی ایستاد.
با این روند چه کسی پاسخگوی مخاطره جدی مترتب برثروت مردم عادی است که متاثر از فضای تشویقی به خرید سهام آن هم بدون مشورت کارشناسی اهل فن مبادرت میورزند؟
هیچکس! چرا که اگر هم مردم عادی اعتراض کنند، به مانند ماجرای قرضالحسنهها و سپس از دست رفتن ارزش پول ملی در بانکها (بعد از عرضه ارز جهانگیری) که آن هم به توصیه دولت پس از فاجعه در قرضالحسنهها رخ داده بود، رنگ باخت؛ این بار هم دولت با گفتن اینکه "ما گفتیم سهام بخرید اما آگاهانه بخرید"، توپ را به زمین خود خریداران سهام خواهد انداخت!
با این روند که در مورد فرآیند در حال رخدادن در بورس اشاره کردید، عرضه سهام شستا (شرکت سرمایهگذاری متعلق به سازمان تامین اجتماعی) به بورس را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این اقدام هم با توجه به موارد پیش گفته شما، منجر به بروز اتفاقهای غیرمتعارف دیگر در بورس نخواهد شد؟ یا بار دیگر موضوع کارآمدی خصوصیسازی، واگذاریهای دولتی و بحثهای پیرامون آن را زنده خواهد کرد؟
در سالهای اخیر به خصوص در چند ماه گذشته شاخص بورس به صورت فزآیندهای افزایش یافته است؛ به طوری که حتی عرضه سهام جدید نیز نتوانسته از سرعت رشد شاخص بکاهد. این امر به دلیل هجوم نقدینگی و افزایش تقاضا در بورس رخ داده است. وگرنه افزایش قیمتی سهام در اغلب شرکتها ناشی از عملکرد و فروش آنها نبوده است. به طور مثال سهام یک شرکت بورسی در بهمن 97 به نرخ 200 تومان عرضه شده است، در بهمن 98 به قیمت 2000 تومان معامله شد و هم اکنون به نرخ 3000 تومان در حال معامله است! این در حالی است که داراییها و میزان تولید آن هم هیچ رشدی نکرده است! در این وادی نیز اگرچه سهام شستا متعلق به بازنشستههای مملکت است و میتواند برای این اقشار ارزشمند باشد، اما نگاهی به ارزشگذاری 75 هزار میلیارد تومانی آن در قیاس با 10هزار میلیارد تومانی پتروشیمی خلیجفارس و 120هزار میلیارد تومانی فولادمبارکه دارای نکات قابل تامل بسیاری است. آنچه هویداست اینکه ارزش و پتانسیل ذاتی شرکتهای زیرمجموعه شستا میتواند بسیار بالا باشد، اما در این خصوص لازم است تا شفافیتهای بیشتری رخ دهد و بتوان ارزیابی دقیقتری از چشمانداز این نوع عرضه در بازار سرمایه داشت.
به نظر شما قیمتگذاری شستا در بورس واقعی بوده است؟
در این زمینه اگر از بیرون نگاه کنیم، قیمت اعلام شده خیلی کم است؛ اما اگر از داخل نگاه کنیم خیر. چرا که شستا یک هلدینگ است و سهام شرکتهای مختلف را در دل خود دارد. کما اینکه بسیاری از اتفاقهای داخل این هلدینگ با اقتصاد سالم و شفاف و همچنین اصولی سازگاری نداشته است. لذا در مورد قیمت عرضه شده که آن هم فقط 10 درصد سهام این مجموعه است، نمیتوان قیمت اعلام شده را واقعی و منطقی برشمرد. در واقع در این جریانها نیز مشابه افراد بابک زنجانی که به دنبال استفاده از موقعیتهای رخ داده ناشی از عدم شفافیت در بازار هستند، برخی جریانات پشت پرده در امر بازارسازی نیز به دنبال فراهم کردن بستر استفاده از این موقعیت در بازار سهام به ویژه در ماههای آتی خواهند بود.
به زعم شما حداقل دستاوردهای مدیریتی و اقتصادی که عرضه سهام شستا در بورس میتواند داشته باشد، چیست؟
عمدهترین ارزش و سود شستا متعلق به شرکتهای نفت و گاز آن است که همین نشان میدهد استقرار مدیران بر مبنای غیرکارشناسی چه زیانهایی را میتواند به یک مجموعه بزرگ به نام شستا وارد سازد. در واقع شاید عرضه سهام شستا در بورس درس بزرگی برای تمام دولتمردان شود که هر نماینده از مجلس جامانده یا معاون وزیر معزولشده را به عضویت هیئت مدیره این شرکتها و مجموعه مشابه شستا نگمارند!
و بکار گرفتن مدیران معزول و نمایندگان جامانده از راهیابی به مجلس در هلدینگ شستا چه پیامدهایی در عملکرد این شرکت و تاثیر بر وضعیت سهامداران آن خواهد داشت؟
امیدوارم آنچه از عرضه سهام شستا حاصل میشود، زیر سایه انتخاب مدیران کارشناس و خبره منتج به اتمام پروژههای نیمهتمامی گردد که به دلیل سوءمدیریتهای رخ داده تا امروز گردد؛ نه اینکه صرف بازپرداخت بدهیهای متعددی شود که به دلیل همان ضعفهای مدیریتی به انواع داروخانهها و پزشکان به حساب این مجموعه گذاشته شده است.
آیا با عرضه سهام شستا در بورس خصوصیسازی مدنظر دولت در این هلدینگ رخ خواهد داد؟
خصوصیسازی یعنی فروختن سهم به مردم و شرکت دادن آنها در فرآیند تصمیم گیری و انتخاب مدیران. در حالی که این اتفاق از اساس با عرضه فقط 10 درصدی سهام شستا امکان پذیر نیست، چرا که به فرض مقدور بودن حضور و مشارکت مردم عادی در فرآیند انتخاب مدیران این امر مستلزم 20 درصد سهم است که با این وضعیت چنین خصوصیسازی نیز محقق
نخواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه
بازار داغ خرید و فروش مو؛ از ۲۰۰ تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان
وضعیت اماکن مذهبی جهان در ماه رمضان
قدردانی رئیس جمهور از رهبر معظم انقلاب برای موافقت با پیشنهاد دولت در خصوص آزادسازی و ساماندهی سهام عدالت
ماموریت فوری سازمان بازرسی برای بررسی مشکلات جامعه کارگری
کارشناس بازار سرمایه و عضو جامعه حسابداران رسمی ایران در گفتگو با آفتاب یزد پاسخ داد
کاهش ۵۰ درصدی صادرات پسته
مروری بر فراکسیونهای احتمالی مجلس یازدهم
بازی جدید ایالات متحده
کره شمالی پس از «اون» دچار تغییرات ساختاری میشود نه رفتاری
400 نفر از طلاب و مدرسان حوزه خواستار بازداشت وزیر ارتباطات به دلیل فراگیری اینترنت و شبکههای اجتماعی شده اند حال آنکه مردم از آذری جهرمی خواسته اند در این شرایط کرونایی اینترنت را توسعه دهد
تلاش بی حاصل مخالفین
کارگر و کرونا
ستارگان بی فروغ ملی
عوامل موثر بر جهش تولید