روزنامه شرق
1399/02/14
کرونا و طرح مارشال ۲
کرونا و طرح مارشال 2 مريم جعفري . دبیر گروه جهان اين جمله کليشهاي اين روزها به كليدواژه اصلي تبديل شده است: «جهان پساکرونا هيچ شباهتي با گذشته ندارد». ما نيز مانند بسياري درک درستي از آنچه در اين کره خاکي ميگذرد، نداريم و تنها ميدانيم که اين ويروس كه تمام استراتژيهاي اقتصادي و سياسي جهان را دگرگون کرده، از چين صادر شده است. اما بهراستي چرا تحليلگران مطرح جهاني نميتوانند پيشبيني کنند چه اتفاقي در حال وقوع است؟ چه سرنوشتي در انتظار سازمانهايی بينالمللي مانند صندوق بينالمللي پول، بانک جهاني، ناتو، سازمان ملل متحد يا حتي اتحاديه اروپاست؟ و آيا بعد از پايان اين پاندمي، شرايط سياسي و اقتصادي ابرقدرتهاي جهان مانند آمريکا، چين، روسيه و حتي آلمان و بريتانيا مانند امروز خواهد بود؟ يا کشورهاي ديگر مانند ترکيه ميتوانند مانند گذشته در خاورميانه نقشآفريني کنند؟ با همهگيرشدن اين ويروس، رجب طيب اردوغان، رئيسجمهوري ترکيه، آينده سياسي خود و حزبش را تا حدي تيرهوتار تصور ميکند که زمزمههاي برگزاري انتخابات زودهنگام پارلماني در اين کشور شنيده ميشود. ولاديمير پوتين، همتاي روسي او نيز که تا همين چند ماه گذشته با خيالي آسوده در انديشه حکمراني مادامالعمر بود، ديگر نميتواند با قطعيت از آینده سخن بگويد؛همانطور که همتاي آمريکايي او در کاخ سفيد ديگر مطمئن به پيروزي در انتخابات سال جاري نيست و رقيب دموکراتش، جو بايدن نيز مانند او با ترديد به آينده مينگرد.اما کسي نيست که براي همه اين پرسشها، پاسخي قطعي داشته باشد. تا پيش از بروز بحراني به نام کرونا، بسياري بر آن بودند که اردوغان بدون نگراني از اتفاقات داخلي ميتواند سوداي کشورگشايي خود را به پيش ببرد و پوتين بدون کوچکترين دردسري، پيروز رفراندومي است که قرار بود در ماه آوريل برگزار شود. درعینحال، گروه کثيري از تحليلگران با قاطعيت از پيروزي مجدد دونالد ترامپ سخن ميگفتند. اما نهتنها نميتوان به اين پرسشها پاسخ داد، بلکه بايد در انتظار جهان جديدي نيز بود. اگر بخواهيم جهان امروز را شبيهسازي کنيم، ميتوان آن را با جهان پس از پايان جنگ جهاني دوم قياس کرد. نميتوان از ياد برد كه در آن زمان، ايالات متحده با اجراي سياستي به نام «طرح مارشال» تا چه اندازه توانست در خلق جهاني که خود پليس آن باشد، موفق عمل کند. اين طرح به بسياري از کشورهاي اروپاي غربي کمک کرد تا اقتصاد خود را پس از جنگ بازسازي کنند. در آن زمان، واشنگتن و تيم سياست خارجي كاخ سفيد كه تحت هدايت «جورج مارشال» بود، در مسير خلق جهان پس از جنگ درصدد حذف عوامل بروز دو جنگ جهاني و معضلات اقتصادي ناشي از آن بودند؛ به عبارت ديگر، آنها معتقد بودند در تمام دنيا، انسان مرفه يا دستکم اميدوار به زندگي در رفاه، به سوي تماميتخواهي جذب نميشود.با چنين مقياسي ميتوان به اهميت سخن رئيس کميسيون اتحاديه اروپا پي برد: «اروپا در ابتدا با دشمني ناشناخته روبهرو شد و سپس بحراني بيسابقه با سرعتي فوقالعاده تمام قاره را فراگرفت... ما به يک طرح مارشال براي اروپا نيازمنديم». اما در چنين جهان آشفتهاي که آمريکا ديگر نميخواهد به تنهايي تمام بحرانهاي جهاني را مديريت کند، اين سخن فقط يک معنا دارد و آن اين است: اتحاديه اروپا خود را در بازار جهاني به مناقصه گذاشته و چين، روسيه و ايالات متحده نيز يا بهعنوان سرمايهگذار يا پيمانکار براي شرکت در اين مناقصه دعوت شدهاند. اما اين چيزي نيست که نظم جديد از آن حمايت کند. با اعمال چنين تغييراتي، ماهيت همه سازمانها و نهادهاي بينالمللي دگرگون خواهد شد و حتي ممکن است برخي از آنها به معرض نابودي کشانده شوند و به دنبال آن، ماهيت سيستم کشورهاي وابسته نيز تغيير خواهند کرد.«هنري کیسينجر»، ديپلمات و تئوريسين آمريکايي، در مقالهاي درباره نظم جهاني و کرونا مينويسد: «پاندمي ويروس کرونا براي هميشه نظم جهاني را تغيير خواهد داد». نويسنده کتاب «نظم جهاني» اينگونه ادامه ميدهد: «ما بايد مبارزه با اين بيماري را هدايت کنيم و درماني براي آن بيابيم». اما آيا ايالات متحده ميتواند مانند آنچه پس از جنگ جهاني دوم انجام داد، در اين بحران نيز ايفاگر نقش اصلي باشد؟ آيا کاخ سفيد که امروزه آشفتهتر از هر زمان ديگري است، ميتواند با يافتن واکسن، طرح مارشال ديگري را اجرائي كند و پيروز اين ميدان باشد؟ برخي بر اين ادعا هستند که يافتن واكسن کرونا، مانند «پروژه منهتن»، نهتنها آمريکا و جهان را نجات ميدهد، بلکه حضور مجدد ترامپ را در کاخ سفيد قطعي ميکند.شکي وجود ندارد که ايالات متحده در طول تاريخ خود همواره به دنبال رهبري جهان بوده است، بااینحال، اکنون اين هدف نهايي نيست؛ هدف نهايي نجات تمام جهان است و از همين رو است که وزير خارجه سابق آمريکا تأكيد ميکند «واشنگتن بايد اقتصاد جهاني را بازيابي کند». جهان امروز حتي قبل از همهگيري ويروس کرونا، در حال تجربه رکود اقتصادي بود. اکنون با سقوط نفت و رفتار عجيب توليدکنندگان جهاني و از آن بدتر، جنگ سرد نفتي بين عربستان و روسيه، شرايط پيچيدهتر از گذشته نيز شده است. از همين رو است که هنري کیسينجر در ادامه يادداشت خود به واشنگتن توصيه ميکند: آمريکا بايد يک بار ديگر نبض اقتصاد جهاني را در دست بگيرد و به جهانيسازي ادامه دهد. او ايالات متحده را به حمايت از اصول نظام ليبراليستي مانند گذشته فراميخواند و ادامهدادن اين مسير را ضروری ميداند. اما اين تئوريسين آمريکايي تأكيد ميکند مسير رسيدن به چنين اهدافي، با گذشته متفاوت است و بايد بهتدريج پيموده شود. در نهايت او بر اين باور است که عقبنشيني از قدرت جهاني بودن، توازن توافقهاي اجتماعي را بر هم ميزند و جهان را متلاشي ميکند. وزير خارجه سابق آمريکا به رهبران امروز کشورش پيشنهاد ميدهد: از تمرکز بر مسائل داخلي خودداري کنيد و به همان شکوه سابق برگرديد. او با انتقاد از سياستهاي دونالد ترامپ، بر اين نکته تأكيد ميکند: «نظم جهاني را ميتوان احيا کرد، اگر ايالات متحده به زمين بازي برگردد».تمام توصيههاي اين ديپلمات آمريکايي هم ميتواند بهعنوان راهحلي براي خروج مدنظر قرار بگيرد و هم در حد موضعگيري شخصي باقي بماند. اما آيا آمريکا با رهبري به نام ترامپ، قدرت بازگشت به دوران طلايي مدنظر کیسينجر و اجراي طرح مارشالی ديگر را دارد؟ برخي بر اين باورند که احتمال وقوع چنين امري محتمل است و برخي ديگر نيز دنياي کنوني را بسيار متفاوت با پايان جنگ جهاني دوم ميدانند. بنابراين جهان پساکرونا، بسيار مبهمتر از آن است که بتوان از هماکنون تئوريای براي آن نوشت و آن را متفاوتتر از گذشته دانست. حتي اگر كشورها از اين بحران به سلامت عبور کنند، شايد براي نجات جهان، رعايت فاصله سياسي بسيار ضروريتر از فاصله اجتماعي است.
سایر اخبار این روزنامه
مواجهه روحانی با غیر مترقبهها
تبعات یک افشاگری
حوزه علميه به ما فشاري وارد نکرده است
ارزانفروشي شرکتهاي استراتژيک
دستور توقف به حاج منصور
تقسيم صندلي پشت درهاي بسته
دادگان - سلطانيفر مناقشه بر سر چیست؟
نقاط خاموش ليست ارزي
واکنش شرکت ملي نفتکش به یک گزارش
رمضان، بابرکتتر از گذشته
ما هيچ، ما کرونا!
ترسيم واقعي جايگاه معلم و پرهيز از شعار
کرونا و طرح مارشال ۲