روزنامه ابتکار
1399/02/18
آیا می توان در نقد هر فیلم، هر شخصیت را نماد یک گروه اجتماعی دانست؟ از «داییجان ناپلئون» تا «نقی معمولی»
فاطمه امینالرعایافیلم دیدن یکی از تفریحات مهم در دنیای جدید است. طبیعی است که هر بیننده پس از تماشای فیلم، دیدگاههایی در مورد زوایای گوناگون آن داشته باشد. اما بیننده عادی برای فهمیدن لایههای پنهان، به گفتههای متخصصان یعنی همان منتقدان رجوع میکنند. منتقد تلاش میکند برداشتهای شخصی دیگران را با نظاممند و فنی کردن آن ارتقا دهند و باعث افزایش درک و فهم بصری افراد شود. اما در این میان، گاهی منتقدان شیوههای خاصی را برای نقد برمیگزینند. یکی از این شیوهها بسط دادن یک نقش یا کارکتر به یک طبقه یا گروه خاص است. در این شیوه به طور مثال یکی از نقشها نماد جوانان، یکی نماد کارگران و... در نظر گرفته میشود. اما آیا این شیوه نقد، شیوهای صحیح برای تمام فیلمها است.
فیلم و فیلمسازی در اواخر سال 1278 شمسی شکل گرفت، اما اولین نقدهای صنعت فیلم بعد از سال 1278 شمسی به وجود آمدند. تا دهه 1300 شمسی، نقد فیلم برای منتقدان بیشتر جنبه سرگرمی داشته و به مخاطب کمک میکرد تا فیلم را بهتر درک کنند. از دهه 1320 شمسی، شنقد فیلم جنبه علمیتری پیدا کرد. چگونگی نقد فیلم هنگامی که یک منتقد به قصد نقدکردن فیلم، فیلمی را تماشا میکند، باید در نظر داشته باشد که هر لحظه از فیلم چه تاثیری روی بیننده میگذارد. در کل، ساخت فیلم یک روند پیچیده است که در ورای هر بخش از آن، دلیل منطقی وجود دارد.
تاویل و تفسیر مخصوص فیلمهای عمیق است
منتقد فیلم غالباً فیلمنامه و محتوای فیلم را توضیح داده، موضوع آن را تجزیه و تحلیل کرده و میزان لذتبخش بودن تجربه دیدن فیلم را ارزیابی میکند. اما گاهی منتقدان بخشی از نقدشان را بر اساس کارکترها انجام میدهند. به این صورت که یک نقش را معادل یک طبقه خاص اجتماعی قرار دهند و بر این اساس نقدشان را انجام میدهند، اما آیا در هر فیلم یا سریالی میتوان یک نقش را به یک قشر بسط داد؟ احمد طالبینژاد، منتقد سینما در پاسخ این سوال به «ابتکار» میگوید: این موضوع به خود اثر بستگی دارد. اگر اثر در حالت کلی خود حالتی نمادین داشت و میشد آن را تعبیر، تفسیر و تاویل کرد، میتوانیم بگوییم شخصیتهای آن هم نماد و نشانهای از شخصیتهای واقعی یا تیپهای اجتماعی باشند. اما این موضوع به آن بستگی دارد که ما در اثر با تیپ سروکار داریم یا با شخصیت. به عنوان مثال در «دنکیشوت»، شخصیتی وجود دارد که شوالیهای است پیزوری که در توهمات خود تصور میکند تمام جهان اعم از جن و انس با او در حال جنگ هستند. او هم با یک اسب خیالی و شمشیر چوبی به جنگ دشمنان موهومش میرود. در این داستان، این شوالیه نمادی از یک تیپ اجتماعی است که در تاریخ نمونههای زیادی از آن دیدهایم.
او ادامه میدهد: در مثال بعد میتوانیم به «داییجان ناپلئون» اشاره کنیم. داییجان ناپلئون و مشقاسم که هر دو برگرفته از همان داستان دنکیشوت هستند. اینگونه نقد کردن که در آن شخصیت به یک تیپ اجتماعی بسط داده میشود، به اثر بستگی دارد و اینکه آن فیلم چقدر عمق و معنا دارد. اگر اثری چنین حال و هوایی داشته باشیم نهتنها شخصیتهای اصلی، بلکه نقشهای فرعی را نیز میتوان نمادی از قشر و طبقه در نظر گرفت.
طالبینژاد اما معتقد است اینگونه نقد کردن را نمیتوان در مورد همه آثار به کار برد. او میگوید: سریالها و بیشتر فیلمهای ما گزارشی هستند و عمقی ندارند که بتوان به تعبیر و تاویلشان پرداخت و نمادها را بازشناسی کرد و معادل واقعی آن را در جامعه یافت.
او درباره علتی که برخی منتقدان برای بیشتر آثار دست به چنین نقدی میزنند میگوید: این رفتار صحیح نیست. دریافت معانی فرامتنی از یک اثر، نیازمند داشتن دانش عمیق است. به خاطر دارم در دهه 60 تلویزیون سریالهای سطحی و پیشپاافتادهای پخش میکرد، اما در برنامههایی دو کارشناس به تحلیل ابعاد روانشناختی این آثار میپرداختند. در حالتی که سازندگان این اثر اصلا با این انگیزه اثر را نمیساختند. هنوز هم البته این روال وجود دارد. به عنوان مثال سریال «پایتخت» یک سریال طنز اجتماعی بود که قرار نبود معانی دیگری هم بر آن مترتب باشد. بعضی قسمتهای این سریال خوب بود و مردم از آن خوششان میآمد و برخی قسمتها هم شعاری بود. اما در مجموع نمیتوان شخصیت نقی معمولی را به نمادی از یک قشر یا طبقه بسط داد.
بیشتر ایدهها فیسبوکی است
در طول این سالها با گسترده شدن صنعت فیلمسازی، نقد نیز گسترده شده است. تعداد منتقدان فیلم هر روز، بیشتر میشود و این تنها مختص به ایران نیست. اما در کشور ما وضعیت ترجمه به چهگونهای است؟ طالبینژاد میگوید: ما به لحاظ کمی رو به رشد هستیم. امروز تعداد منتقدان آن قدر هست که گاهی یک سالن سینما را پر میکنند اما تعداد منتقدان نخبه، تاثیرگذار و جریانساز به نسبت دهه 60،70 یا 80 کاهش داشته است. آن زمان نسلی از منتقدان وجود داشتند که هر کدام به تناسب موقعیت و جایگاهشان تاثیرگذار بودند، نگاه و دیدگاهشان روشن بود. اما در حال حاضر به جز برخی دوستان جوان، دیگران همه شبیه به هم مینویسند. بیشتر ایدهها هم فیسبوکی است تا نگاهی عمیق و تحلیلی. البته شاید هم این اتفاق ناگزیر باشد و نمیتوان آن را محکوم کرد. در حال حاضر شکل رسانهها مهم است و ما فقط با یک مجله فیلم یا دنیای تصویر سروکار نداریم. دهها رسانه سینمایی و سایت و... وجود دارد که در آنها نوشته میشود. برخی از این رسانهها موقعیتهایی پیدا کردهاند اما برخی اسم دارند ولی هویت ندارند.
این منتقد درباره علت پایین آمدن کیفیت نقد سینمایی در ایران میافزاید: بخشی از این اتفاق به ازدیاد رسانهها بازمیگردد. این رسانهها نیاز به خوراک دارند و هرکه به سینما علاقهمند است، بدون آنکه تجربهای در حوزه نقد داشته باشد، شروع به نوشتن میکند.
نقد روشها و ساحتهای گوناگونی دارد. همانطور که نقد خوب میتواند باعث اعتلای فیلم و فیلمسازی شود، نقد نادرست هم میتواند موجب افول این صنعت شود و با بسط دادن یک شخصیت به قشری خاص در فیلمهایی که صرفا سرگرمکننده هستند، کار برای فیلمسازان سختتر از آن میشود که هماکنون شاهد آن هستیم.
سایر اخبار این روزنامه
آیا می توان در نقد هر فیلم، هر شخصیت را نماد یک گروه اجتماعی دانست؟
از «داییجان ناپلئون» تا «نقی معمولی»
محمدرضا ستاری
چین را جدی بگیریم
«ابتکار» از واکنشها به اصلاح قانون انتخابات از سوی مجلس گزارش میدهد
پسلرزه های یک مصوبه انتخاباتی
تنش میان چین و آمریکا تا کجا؟
پاییز داغ در راه است
«ابتکار» تاثیر کاهش حجم معاملات بر قیمت در حوزه مسکن را بررسی کرد
بازار مسکن در غبار کرونا و بورس
«ابتکار» از تلاش مسئولان برای تشدید پروتکلهای بهداشتی همزمان با کاهش محدودیتها گزارش میدهد
«ابتکار» رویارویی دیپلماتیک ایران و آمریکا بر سر لغو تحریمهای تسلیحاتی را بررسی میکند
رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با هفت مجموعه تولیدی:
تولید، امنیتبخشِ اقتصاد در برابر ویروسهای مهاجم است
سخنگوی وزارت بهداشت:
ابتلا به کرونا در ایران از مرز ۱۰۰ هزار تن گذشت
فرصت بینظیر تامین مالی بنگاههای بخش خصوصی
یک تحلیلگر مسائل کشورهای عربی مطرح کرد
چرخش امارات در قبال ایران
ذوالفقاری:
تجربه مدیریت کرونا الگویی برای حل سایر بحرانها در کشور است