روزنامه شرق
1399/02/27
ریکاوری سیاست
ریکاوری سیاست احمد غلامی . سردبیر بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این نکته تأکید دارند که سیاست داخلی ایران چه قبل و چه بعد از کرونا دچار نوعی رکود و رخوت بوده است. حتی برخی بر این باورند که این ویروس موجب فراموشی وضعیت رخوتناک سیاست داخلی ایران شده و آن را تا حدی از آماج حملات اپوزیسیون در امان نگه داشته است. چندان معلوم نیست که اگر کرونا به جامعه ایران سرایت نمیکرد، سیاست داخلی چه وضع و حالی داشت. انتخابات مجلس یازدهم با هر تحلیل خوشبینانهای نشان داد سیاست و چهرههای سیاسی همه جناحها در بین مردم وضعیت مطلوبی ندارند و اگر ویروس کرونا به دادشان نمیرسید، آنان در میان انفعال مردم و حملات اپوزیسیون از پا درمیآمدند و این یعنی چهرههای سیاسی فرصت دارند در پشت بلای کرونا که سپر بلای آنان شده، به احیای خود بپردازند. از طرفی دیگر برخی تحلیلگران هم تصویرهای آخرالزمانی از پساکرونا میدهند که معلوم نیست چقدر به واقعیت نزدیک است. تضادها همواره در سیاست تعیینکنندهاند. اکنون که جامعه دست به گریبان بیماری کرونا است، تا زمانی که این بیماری از پا درنیامده و عادت نشده، چهرههای سیاسی فرصت دارند به احیای خود بپردازند؛ همان کاری که احمد شاملو با ادبیات، بهویژه ادبیات کلاسیک در دهه 60 کرد. او با حمله به شاهنامه پای بسیاری از چهرههای فرهیخته فرهنگی را که در خواب زمستانی فرو رفته بودند، به میدان کشید و آنان هریک به قدر وسعت دانش خود در دفاع از شاهنامه به او تاختند. سخنی به گزاف نیست، اگر بگوییم احیای مجدد شاهنامه و خروج چهرههای فرهنگی از انفعال در آن دوران مرهون بصیرت سیاسی احمد شاملو است. آنچه اکنون بیشازپیش سیاست داخلی ما به آن نیاز دارد، شوک واقعی به پیکره نیمهجان سیاست است؛ شوکی که آن را احیا، جراحی و بعد از ریکاوری به جامعه بازگرداند. با وضعیت کنونی اصلاحطلبان اگر این امر شدنی نباشد، کار بسیار سختی است. مهمتر اینکه چه کسی میتواند این شوک را به پیکره سیاست داخلی ازجمله به طیف اصلاحطلبان وارد کند؛ آنهم اصلاحطلبانی که منفک از سیاست داخلی نیستند. شاید از این منظر انتقادات کرباسچی به سیدمحمد خاتمی تأملبرانگیز باشد که بتوان آن را نمونهای از این شوکدهی ارزیابی کرد؛ اما با واکنشهایی که کرباسچی با آن روبهرو شد، معلوم شد که او به هر دلیلی نمیتواند مرجع این شوک باشد؛ بهویژه اینکه مشکل چهرههای سیاسی ایران را در این ببینیم که آنان بیش از آنکه شور سیاست داشته باشند، در خدمت سیاستاند. به معنای دیگر آنان در استخدام سیاستاند و برای سیاستورزی ثبتنام کردهاند. مانند کارمندان مؤسسات تجاری که در استخدام یک مؤسسهاند و باید همسو و همارز سیاستهای این مؤسسات تجاری گام بردارند و قدرت عملورزیشان در حیطه معینی، تعین یافته و به تصرف نهادهای رسمی درآمده است و ازاینرو آنان سازگار و همسو با این نهادها دست به عمل میزنند. شاید برای چهرههای کنونی سیاسی بحث از «اراده آزاد» معنای کاربردی و واقعی نداشته باشد و بیش از هر چیز خودِ این چهرهها هستند که با هرگونه سیاستورزی به شیوه آزاد مخالفاند؛ اما وضعیت کنونی بیاعتنا به خواسته و میل آنان پیش میرود و اگر چهرههای سیاسی از وضعیت استخدامی خارج نشده و ابتکار عمل را به دست نگیرند، آهسته و پیوسته در مؤسسه بزرگ سیاست بازنشسته خواهند شد. بازنشستگان از توان تهیاند و کاری جز خاطرهنویسی ندارند. از سوی دیگر با انتقاداتی از جنس سخنان کرباسچی و دیگر اصلاحطلبان به خاتمی نمیتوان سیاست را احیا کرد.انتقادات و حتی اعتراضاتی از این دست بیش از هر چیز شبیه مجادله و دعوای مدیران پاییندستی و بالادستی یک مؤسسه کلان تجاری است. گیرم همه این مجادلات واقعی هم باشد؛ اما آنچه مهم است، این است که این مجادلات و مناقشات هنوز در یک وضعیت استخدامی صورت میگیرد. ناگفته پیداست که رئیس دولت اصلاحات هم بیشتر از این جنبه مورد انتقاد قرار میگیرد که چرا به رابطه استخدامی اصلاحطلبان در سیاست وفادار نیست. اینطور به نظر میرسد که خاتمی در پی سر باززدن از این صورتبندی است. او یا در اندیشه بازنشستگی است که بعید است یا درصدد آن است که صورتبندی جدیدی از سیاست را ردیابی و آن را راهبردی کند. آنچه آشکارا خاتمی در پی آن است، تفاوت ماهوی و معنایی با مواضعِ اخیر کرباسچی و دیگر اصلاحطلبان دارد که این را در یکی از جملاتش بهوضوح میتوان دید: «دلم اصلا برای قدرت تنگ نشده است!». اگر این جمله اصیل و واقعی باشد، براساس آن، صورتبندی جدیدی در سیاست شکل خواهد گرفت که با آنچه کارگزاران سازندگی و حتی حزب اتحاد ملت در پی آناند، بسیار متفاوت است. چیزی که این جمله را قرین به واقعیت میکند، دقیقا انتقادات کرباسچی است. اینجا باید گفت او درست میگوید. در کار سیاسی آنهم از نوع شرکتی نباید تعارف داشت؛ اما اگر حرف رئیس دولت اصلاحات اصالت و عیاری داشته باشد، باید منتظر صورتبندی جدیدی در سیاست داخلی بود؛ سیاستی که از این مراحل بگذرد: شوک، جراحی، ریکاوری. آنچه مهم است، این است که بدون گذر از این مراحل نمیتوان سیاست را ریکاوری کرد؛ چیزی که برخی اصلاحطلبان به دنبال آناند.
سایر اخبار این روزنامه
بازگشت معجزه هزاره سوم
وزرای ناتمام
دشمنان نامرئی انسان در طول تاریخ
ملکه عدالت، ضرورتی برای همه دستاندرکاران
مدیرعامل صندوق توسعه در لیست متهمان هفتتپه
جزئیات نقش انگلیس در برخورد با حزب توده
چوب حراج بر کف پیادهروها
سناتور دموکرات خواستار «نقشه صلح کرونایی» ایران و آمریکا شد
بگومگوی توییتری اصولگرایان ادامه دارد
حربه جدید تلویزیون برای آشتی با دایی
ریکاوری سیاست
تورم؛ سرقت از جیب فقرا
نواندیشی دینی، اخلاق و فقه
وظیفه دولت در قبال امنیت مالی مردم