آیا واقعا حوزه‌ سرشار از پاسخ‌های متقن ‌ برای ‌‌بشریت و دنیاست؟

انتقاد مدیرمسئول سابق کیهان به رئیس حوزه علمیه: آیا واقعا حوزه‌ سرشار از پاسخ‌های متقن ‌ برای ‌‌بشریت و دنیاست؟ شرق: مهدی نصیری، مدیرمسئول سابق روزنامه کیهان پیش از حسین شریعتمداری در کانال تلگرامی خودش به سخنان اخیر رئیس حوزه علمیه قم واکنش نشان داده و آن را از مصادیق سخنان غلو شده و مبالغه‌آمیز دانسته است و مدعی شده مابازای عملی ما در قبال شعارها و ادعاهایمان برای عرضه به دنیا چیست؟ «آیت‌الله علیرضا اعرافی، رئیس حوزه‌های علمیه کشور، عضو فقهای شورای نگهبان، امام‌جمعه قم و عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی اخیرا گفته بود «حوزه باید پاسخ‌گوی هفت میلیارد بشر باشد؛ نمی‌توان بعد از تحولات جهان کار کرد؛ بلکه باید قبل از آن برنامه‌ریزی‌های لازم را انجام داد».
نصیری را در حالی سلف حسین شریعتمداری می‌دانستند که اخیرا مواضع متفاوتی از او دیده می‌شود. چندی پیش هم به مناسبت بیست‌وپنجمین سالروز درگذشت مهندس مهدی بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت انقلاب اسلامی و از پیشگامان روشنگری دینی در تاریخ معاصر، در اولین توییت خود اذعان کرد: «احساس می‌کنم در تمام این سال‌ها در نقد نظری و معرفتی او جانب انصاف را رعایت نکرده‌ایم». وقتی هم اعتراضات اصولگرایان به او بابت این موضع‌گیری شدت گرفت، دوباره نوشت: «در مورد بازرگان بسیاری از ما انقلابیون، ناخشنودی خود را از مواضع سیاسی آن مرحوم به اصل دیانت و همه باورهای دینی او سرایت دادیم و من بر این باورم که دچار خطا و بی‌انصافی شدیم و از این بابت باید طلب عفو و مغفرت کنیم».
او حالا در واکنش به آن سخنان رئیس حوزه علمیه قم هم نوشته است: «1. این‌گونه حرف‌زدن از مصادیق غلو و مبالغه‌گویی غیرمنطقی است که در امر دین و مقدسات زیانبارتر از عرصه‌های دیگر است. آیا واقعا حوزه ما سرشار از پاسخ‌های متقن و منقح و علمی برای مشکلات بشریت و دنیاست؟ ما که در پیش‌پاافتاده‌ترین مسائل فقهی خود مانند وقت نماز صبح تا مهم‌ترین مساله کلامی و فلسفی‌مان یعنی توحید، اختلافات در حد تضاد و تناقض داریم؟ و البته همان‌طور که در کتاب «عصر حیرت» توضیح داده‌ام چنین اختلافات و تحیرهای نظری و فقهی و کلامی از لوازم عصر غیبت و شرایط عدم دسترسی به هادی و فصل‌الخطاب معصوم است که لازم است فقها و عالمان شیعی پیوسته متذکر این امر باشند و از بلندپروازی‌های اصلاح‌گرانه و انقلابی بر حذر باشند.
 2. مابه‌ازای عملی ما در قبال شعارها و ادعاهایمان برای عرضه به دنیا چیست؟ کشوری مملو از مشکلات عدیده اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و... با قوای سه‌گانه‌ای گرفتار ضعف‌های اساسی ایده‌ای و ساختاری و مدیریتی و انضباطی و ...؟ کشوری گرفتار دوقطبی‌های مزمن فرساینده و ویرانگر اجتماعی و سیاسی با کاهش حضور مردم در میدان انتخابات و سطوح بالای طلاق و اعتیاد و کاهش زاد و ولد و بیکاری و فقر و تورم لجام‌گسیخته و شکاف طبقاتی و گرفتار در چنبره اژدهای هفت‌سر فساد و چپاول بیت‌المال و مسئولان اشرافی و...؟ البته این حرف به معنای انکار نقاط قوت و دستاوردهای جمهوری اسلامی نیست اما به نظرم این حجم از دستاوردها و نقاط قوت هنوز به سطحی نرسیده که با اتکای به آن بتوان به دنیا فخر فروخت و ادعای ام‌القری‌بودن نه‌تنها برای جهان تشیع و جهان اسلام که برای کل جهان و بشریت را کرد! 


3. جایگاه اصل انتظار و مهدویت و ضجه‌های تاریخی شیعه در دعای افتتاح و ندبه و هزاران آیه و روایت در این موضوع، در این نوع نگاه که این‌قدر اعتمادبه‌نفس در طرح وعده تمدن‌سازی و اصلاح عالم پیش از ظهور و یا مقدمه ظهور دارد (که البته ظهور متوقف بر چنین اصلاحات بلندپروازانه‌ای نیست)، کجاست؟ 
4. به نظرم نقطه قوت اغلب مسئولان جمهوری اسلامی به‌خصوص روحانیون و حوزویان آنها در فن خطابه و عبارت‌پردازی و بلیغ‌گویی، از جمله عوامل ضعف‌ها و کاستی‌ها در تمام سال‌های پس از انقلاب بوده است چه آن‌که این توانایی، امر را بر آنان مشتبه کرده و احساس می‌کنند که با سخندانی و سخنرانی (به‌خصوص وقتی به زیور طبع و پخش و نمایش در رسانه‌های مکتوب و صوتی و تصویری آراسته می‌شود) مسائل و امور جامعه، تمشیت و حل‌وفصل و رضایت عامه جلب می‌شود، درحالی‌که واضح است وقتی در مقام حرف قوی و در مقام عمل ضعیف باشیم خود از اسباب تضعیف و ادبار ملک است».