شعیب بهمن در گفتگو با «آفتاب یزد» درباره گمانه زنی‌های آینده همکاری میان ایران، روسیه و سوریه

ایران و روسیه در آینده سوریه حداکثر رقیب هستند نه دشمن!
آفتاب یزد- گروه سیاسی: نه سال بعد از آغاز اعتراضات در سوریه که به یک جنگ داخلی در این کشور تبدیل شد و جغرافیای سوریه را میزبان قدرت‌های منطقه ای، جهانی و البته ترکیبی گوناگون از گروه‌های تروریستی کرد، این کشور نسبتاً وضعیت بهتری را به لحاظ میزان درگیری‌ها سپری می‌کند. می‌توان گفت جز منطقه ادلب در سایر مناطق این کشور آتش جنگ داخلی فروکش کرده است. برای دستیابی به این شرایط و حفظ بشار اسد در قدرت یکی از مهمترین بازیگرانی که در سال‌های اخیر نقش ویژه‌ای برعهده داشته است، روسیه بوده که بشار اسد را به عنوان متحد سنتی خود دید و در میانه جنگ داخلی علیه او، به میدان آمد تا اسد را در قدرت حفظ کند. روسیه می‌گوید بشار اسد رئیس جمهور مشروع سوریه است و غرب به رهبری ایالات متحده تلاش کرده در سال‌های اخیر با سیاست براندازی علیه او اقدام کند. پیش‌از بشار پدر او حافظ در سوریه حکمرانی می‌کرد.
حافظ اسد نیز برخلاف بسیاری از کشورهای عرب منطقه در زمان جنگ سرد میان شوروی و آمریکا تمایلش به مسکو بود همین تمایل پدر باعث شد تا بشار نیز بعد از اینکه جایگزین پدرش به عنوان رئیس جمهور سوریه شد همان راه را ادامه دهد و نگاهش به شرق باشد تا غرب. برخلاف آمریکا که از متحدش در مصر در میانه اعتراضات حمایت نکرد و حسنی مبارک سقوط کرد روس‌ها اما مشی دیگری را برگزیدند و از سپتامبر سال 2015 به طور مستقیم دست کم از طریق نیروی هوایی وارد نبرد در جنگ داخلی سوریه شدند. حالا بشار اسد بیش از هر زمانی احساس اطمینان بیشتری دارد. او برای نخستین بار بعد از سال‌ها توانست سوریه را ترک کند و در اولین سفر خود به روسیه برود. اسد بعدها به ایران هم سفر کرد. ایران نیز یکی دیگر از متحدان وفادار او بود که در جریان جنگ داخلی در کنار اسد باقی ماند و
به ویژه از طریق فرماندهی نیروهای زمینی توانست به کمک نیروهای هوایی روسیه به ادامه استقرار اسد کمک کند. حالا اما گمانه زنی‌هایی مطرح شده که روسیه دیگر تمایل ندارد به هر قیمتی پشت اسد باشد. این گمانه زنی‌ها ناشی از مقاله‌ای است که یک از موسسات نزدیک به سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه منتشر شد هرچند این مقاله که در آن از نوع مدیریت اسد انتقاد شده بود بعد از روی سایت برداشته شد اما گمانه زنی‌ها درباره آینده اسد را بیشتر کرد تا جایی که برخی مقامات در ایران تاکید کردند که تهران بر سر آینده اسد معامله نخواهد کرد. برای بررسی بیشتر اینکه آیا روسیه در نگاه خود به سوریه و به ویژه آینده بشار است تغییراتی ایجاد کرده یا خیر گفتگو کردیم با یک تحلیلگر مسائل بین الملل. شعیب بهمن که کارشناس مسائل روسیه است به «آفتاب یزد» می‌گوید چنین مواردی بخشی از فضاسازی‌های رسانه‌ای است و روسیه در کنار ایران همچنان به حمایت از اسد ادامه خواهد داد. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.


در روزهای اخیر یک مقاله و چند تحلیل منتشر شده بود و گفته می‌شود به محافل دولت روسیه نزدیک است و انتقاداتی را علیه نوع مدیریت بشار مطرح کرده است وبه عبارتی حکمرانی او را مورد پرسش قرار داده بودند. این انتقادات موجب گمانه‌زنی‌هایی درباره احتمال معامله روس‌ها با غرب برسر آینده بشار اسد شد، ارزیابی شما از این گمانه‌زنی‌ها چیست؟
مطلبی که ابتدا منتشر شده بود از قرار بعداً هم از دسترس خارج شده است اگرچه جنجال آفرین بوده است اما بدون تردید موضع رسمی روس‌ها را بازتاب نمی‌دهد. روسیه از ابتدای بحران در کنار سوریه و شخص بشار اسد بوده و هم اکنون نیز حمایت‌های مسکو از دمشق ادامه دارد. بنابراین آنچه در روزهای اخیر مشاهده شده را باید ذیل یک فضاسازی رسانه‌ای و جوسازی قلمداد کرد که علیه روسیه و سوریه وجود داشته است. اولین بار هم نیست که چنین موضوعی مطرح می‌شود. پیش از این نیز استفاده از حربه جنگ روانی علیه روسیه، سوریه، و ایران و همکاری‌هایی که این سه کشور با یکدیگر در سوریه داشته اند دیده شده است. این رویه را باید در قالب جوسازی‌های رسانه‌های غربی دانست و با واقعیت آنچه روسیه، ایران و سوریه در همکاری‌های خود در سال‌های اخیر نشان داده اند همخوانی ندارد. با این حال چنین روندی در آینده نیز ادامه خواهد داشت و باید منتظر این گونه تحلیل‌سازی و حتی مستند سازی‌ها علیه همکاری این سه کشور در سوریه باشیم.
همانطور که شما نیز اشاره کردید در سال‌های اخیر این موضوع که روسیه به دنبال عبور از بشار اسد و در این راستا در حال معامله با غرب و به ویژه ایالات متحده است زیاد شنیده شده اما به طور کلی آیا از نظر روسیه برای بشار اسد تاریخ پایانی مدنظر
قرار گرفته است؟
از نظر روس‌ها دولت فعلی به شکل قانونی در این کشور حکومت می‌کند و محصول به هرحال انتخاباتی است که در این کشور انجام شده و در نتیجه آن بشار است توانسته به پیروزی برسد و ریاست جمهوری را در اختیار بگیرد. بنابراین تا زمانی که بشار است براساس ساختارهای سیاسی موجود در سوریه بر قدرت حاضر است روس‌ها نیز از او حمایت خواهند کرد. از طرف دیگر روس‌ها معتقدند تلاش‌های سایر گروه‌ها و کشور‌هایی که در سال‌های اخیر بدون دعوت دولت رسمی یعنی بشار اسد وارد صحنه شده اند اقدامی غیرقانونی برای براندازی انجام داده اند پس تا زمانی که بشار اسد تحت هر شرایطی رئیس دولت و رئیس جمهور سوریه باشد روسیه نیز از او حمایت می‌کند. بنابراین آنچه تا کنون بارها در عمل ثابت شده اینکه سیاست روسیه در سال‌های اخیر نسبت به سوریه و بشار اسد ثابت و بر مدار حمایت از دولت فعلی در دمشق بوده است و این امری ورای تبلیغاتی است که با استفاده از جنگ روانی برخی دنبال می‌کنند.
یکی از موضوعاتی که بسیار مورد توجه قرار گرفته آینده سوریه بعد از شکل گیری ثبات نسبی در این کشور است. موضوع بازسازی سوریه با توجه به خسارت‌هایی که در 9 سال اخیر به آن وارد شده محل تردید قرار گرفته است. حتی گاه دیپلمات‌های روسی نیز تاکید دارند که بازسازی سوریه امری نیست که از عهده یک یا دو کشور برآید. ارزیابی شما از این گزاره چیست؟ سرانجام همکاری‌های ایران، روسیه و سوریه در دوران پسا جنگ در این کشور چگونه خواهد بود؟
این یک واقعیت است که بازسازی سوریه با توجه به خرابی‌هایی که در طی این سال‌ها به بار آمده چه به لحاظ سرمایه گذاری نقدی چه به لحاظ نیازهای فنی و تکنولوژی کار یک یا دو کشور نیست. سوریه به واسطه تحرکات و عملیات‌های جنگی و تروریستی در یک شرایط ویران شده قرار گرفته و بازسازی آن از عهده بازیگران محدود همچون ایران و روسیه برنمی‌آید. ایران تحت تحریم‌های ایالات متحده است و خود با برخی محدودیت‌های مالی مواجه است و از سوی دیگر توان اقتصادی روسیه نیز در سطحی نیست که بتواند در همه حوزه‌ها در سوریه برای بازسازی سرمایه گذاری کند و همانطور که گفته شد تنها موضوع سرمایه گذاری مالی برای بازسازی مطرح نیست بلکه نیاز به تکنولوژی‌های
به روزی است که شرکت‌های روسی در همه بخش‌ها از آن بهره مند نیستند.
آیا این باعث نمی‌شود که روسیه برای یافتن شرکایی در بازسازی سوریه به دنبال مذاکره یا معاملاتی با بازیگران غربی شود؟
این دولت سوریه است که انتخاب می‌کند چه کشورهایی در آینده این کشور برای بازسازی وارد سوریه شوند و طبیعی است که دولت‌هایی که در طول سال‌های اخیر علیه سوریه اقداماتی را انجام داده یا از معارضان حمایت کرده اند در آینده بازسازی این کشور نیز نقشی نداشته باشند و دمشق به دنبال همکاری با کشورهایی که بیشتر نقش بی‌طرف را ایفا کردند نظیر ژاپن، چین و هند طرح‌های بازسازی خود را دنبال کند. درباره ایران و روسیه و اینکه آیا این دو همکار در شرایط جنگ آیا در زمان صلح و بازسازی با یکدیگر به مشکل می‌خورند یا خیر معتقدم چنین نیست که تهران و مسکو در آینده به عنوان دو دشمن در راستای منافع خود در سوریه پسا جنگ باشند. بنابراین ایران و روسیه در شدیدترین حالت در آینده سوریه رقیب هم خواند بود و نه دشمن یکدیگر! اینکه ایران چه نقشی را در آینده سوریه و بازسازی آن ایفا کند به خواست و توان داخلی ما
باز می‌گردد که چقدر در چه حوزه‌هایی توان سرمایه گذاری در این کشور را داشته باشیم و از سوی دیگر مدیران نهادهای اقتصادی در ایران تا چه اندازه تمایل به حضور در این کشور داشته باشند.
درباره ثبات حداکثری در آینده سوریه، با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور، غرب تمایل زیادی به نفوذ در سوریه داشته است، آیا بدون نقشی از سوی غربی‌ها و به ویژه ایالات متحده می‌توان سوریه با ثبات در آینده را متصور بود؟
به نظر می‌رسد روند آستانه در چند سال اخیر دست کم نشان داده ایران و روسیه به همراه ترکیه می‌توانند پروسه‌ای سیاسی را آغاز کنند که مشارکت قدرت‌های غربی نیز در آن دیده نمی‌شود. اگر تاریخ معاصر خاورمیانه را مورد بررسی قرار دهیم روشن می‌شود که در هیچ بحرانی بدون حضور غرب و
به ویژه ایالات متحده موضوع به سرانجام نرسیده و حل و فصل نشده است اما باید گفت بحران سوریه یک استثنا در این زمینه به شمار می‌رود. در این زمینه
سازوکار آستانه با محوریت ایران و روسیه توانست شرایطی را رقم بزند که در طول سال‌های اخیر بحران نظامی در سوریه به طرز چشمگیری کاهش یابد شاید هنوز در بخش‌های مختلفی موضوعات و چالش‌های امنیتی وجود داشته باشد اما درگیری نظامی فراگیر در سوریه امروز تنها محدود به بخشی از این کشور یعنی ادلب است. بنابراین چنین روندی نشان می‌دهد که تهران و مسکو توانسته اند اقدامات مناسبی برای ایجاد ثبات در سوریه به لحاظ سیاسی پیگیری کنند. البته همچون همه سال‌های بحران در سوریه کشورهای مخالف دولت اسد تلاش کرده اند نقش مخرب خود را ادامه دهند چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ حمایت از برخی اقدامات نظامی تا مانع از دستیابی به ثبات پایدار در این کشور شوند. با این حال آنچه با گذشت زمان روشن شده اینکه در اتحاد روسیه، ایران و سوریه استحکام با گذشت زمان بیشتر شده و نزدیکی اهداف و منافع بسیار راهگشا بوده است اما در جبهه مقابل چنین وضعی را شاهد نیستیم بلکه همه گروه‌هایی که در ابتدا متحد علیه دولت بشار اسد بودند امروز دچار واگرایی‌هایی شده‌اند. ترکیه با آمریکا اختلافاتی را دارد، قطر و عربستان همچنین و حتی شاهد برخی تغییر رویه‌ها در میان برخی کشورها همچون امارات هستیم که حتی احتمال بازگشایی سفارت این کشورها در سوریه مطرح می‌شود که این نشان از کاهش نفوذ بازیگری آنها در جبهه‌ای علیه سوریه است حال آنکه متحدان دمشق در وضعیتی با ثبات قرار دارند.
به روند آستانه اشاره کردید این سازوکار در ماه‌های اخیر به ویژه به دلیل نقش ترکیه و سیاست‌های آنکارا نسبت به منطقه ادلب مورد پرسش قرار گرفته و برخی معتقدند که با اقدامات ترکیه روند آستانه از اهداف اولیه خود دور شده است. به طور کلی نقش فعلی ترکیه در صحنه سیاسی سوریه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا آنکار موفقیت روند آستانه را به حاشیه کشانده است؟
از همان آغاز شکل گیری سازوکار آستانه مهمترین اعضای آن یعنی ایران، روسیه و ترکیه به طور کامل همگرا نبودند چرا که تهران و مسکو به نوعی از شرکت کنندگان حامی بشار است در این روند به شمار می‌آیند و اما آنکارا از ابتدا نیز به نوعی نمایندگی معارضان را در روند آستانه بر عهده داشت. بنابراین گرایش‌ها از ابتدا متفاوت بود با این حال امروز بعد از گذشت نزدیک به 9 سال از بحران سیاسی امنیتی در سوریه دولت رجب طیب اردوغان به خوبی دریافته که خواسته‌های ابتدایی ترکیه نه تنها تحقق نیافته بلکه برخی سیاست‌های آنکارا موجب شده تا چالش‌هایی نیز بر سر راه ترک‌ها ایجاد شود که از جمله برجسته شدن مناقشه کردها با ترکیه و در واقع خودنمایی ژئوپلیتیک کردی در منطقه است. بنابراین ترکیه از خواسته‌های اولیه خود نسبت به بحران سوریه بسیار دور است. نکته‌ای که درباره ترکیه و سوریه اکنون پیچیدگی ایجاد کرده مربوط به ادلب است که نیروهای این کشور و به ویژه گروه‌های مسلحی در این منطقه تحت حمایت ترکیه و علیه دولت بشار اسد حضور دارند که در شرایط کنونی خود ترکیه نیز نمی‌داند باید با این گروه‌ها چه کند! از یک سو
اگر آنها را به حال خودشان رها کند بدون تردید در مقابل نیروهای بشار اسد و هم‌پیمان او شکست خواهند خورد و برای ترکیه تبعاتی را خواهد داشت
علاوه بر اینکه پایانی برخواسته‌های آنکارا در سوریه قلمداد خواهد شد همچنین موجب می‌شود تا اعتماد به ترکیه در آینده میان گروه‌های مختلف سیاسی و نظامی بسیار کاسته شود و هیچ گروهی میل به نزدیکی به ترکیه را نداشته باشد چرا که آنها نگران خواهند بود مبادا در دقیقه 90 تنها گذاشته شوند. همچنین ترکیه طرحی را مطرح کرد که این پیکارجویان را به لیبی بفرستد اما جز در سطحی محدود عملی نشد و به نظر می‌رسد دولت وفاق ملی لیبی نیز مایل نیست این گروه‌های تروریستی به لیبی بروند چرا که نگرانی از کنترل خارج شدن آنها در آینده وجود دارد و از طرف دیگر با توجه به سوابق تروریستی اعضای این گروه‌ها ترکیه نمی‌تواند آنها را به خاک خود بیاورد چرا که بیم مشکلات و ناامنی در این خصوص میان مقامات ترک دیده می‌شود. بنابراین ترکیه اکنون در یک وضعیت بن بست قرار گرفته که دقیقا نمی‌داند باید چه کار کند و به همین دلیل است که ایران و روسیه نیز تلاش کرده‌اند با شرایط خاص ترکیه مدارا کنند تا به راه حلی مناسب در این باره دست یابند. بنابراین این فرضیه که روند و سازوکار آستانه فروپاشیده شده است را قبول ندارم بلکه این روند با توجه به پیچیدگی‌های امروز در سوریه با خویشتن داری طرفین جایگاه خود را حفظ کرده تا بتواند در ادامه با توان تاثیرگذاری بیشتری در صحنه سیاسی سوریه اقداماتی را انجام دهد.