روزنامه شرق
1399/02/29
روایت باجگیران و سهمخواهان
روایت باجگیران و سهمخواهان شرق: باج یا سهم، مسئله این است. امیر محبیان اسمش را باج گذاشته و مرتضی طلایی و دیگران سهمخواهی. البته با یک تفاوت. اینکه محبیان هم باجخواه را خطاب قرار میدهد هم باجده را اما دیگران ترجیح میدهند صرفا به سهمخواهان معترض شوند بدون اینکه نقشی برای کسانی قائل شوند که در برابر آنها کوتاه میآیند. به نظر میرسد اصولگرایان چندسالی است درگیر مسئله مهمی شدهاند که برایش راهکار هم ندارند. به هر قیمت میخواهند به وحدت و آشتی میان خودشان برسند اما چون برای بزرگی سر همهشان درد میکند، نه بزرگی در میانشان هست که از او حرفشنوی داشته باشند نه ساختار حزبی دارند که مجبور به رعایت اصولش شوند بر سر هر بزنگاهی به اختلاف میخورند. روزنامه جوان شنبه در گزارشی با عنوان «سهمخواهی بلای جان پارلمان» نوشته بود: «طبیعی است که تمام نمایندگان مجلس میتوانند برای ریاست مجلس ثبتنام کرده و برای کسب آن رقابت کنند، اما همانگونه که تجربه مجلس دهم نشان داد این رقابتها به سادگی میتواند تحت تأثیر بحثهای جناحی قرار بگیرد. به این ترتیب توانی که باید برای اصلاح رویهها و اشکالات موجود سپری شود بر روی رقابتهای داخلی متمرکز میشود. در مجلس دهم نیز رقابت دو فراکسیون بر سر ریاست مجلس و ادامهیافتن آن سبب شد تا در نهایت مجلس نتواند در مقاطع سرنوشتساز تأثیرگذاری لازم را داشته باشد».امیر محبیان، تحلیلگر اصولگرا، چندی قبل در جریان شکست فهرست تهران در انتخابات مجلس دهم گفته بود که در جریان اصولگرا عدهای به باجده و عدهای هم به باجگیر بدل شدهاند. مقصودش کوتاهآمدن بر سر خواستههای جبهه پایداری بود که تهدید کرده بودند راهشان را جدا میکنند و فهرست جدا میدهند. حالا این قضیه سر مجلس یازدهم هم تکرار شده است. چه بر سر بستن لیست تهران چه حالا دعوای انتخاب رئیس مجلس. او اخیرا هم در ماجرای مجلس یازدهم گفته بود: «جریان اصیل اصولگرا سالهاست در انفعال محض است و تعریفش از وحدت باجدادن به افراطیهاست. بازیای که افراطیها برای آنها تعریف کردهاند بسیار ساده است؛ ایجاد توهم درباره جایگاه اجتماعی افراطیون، انداختن اصولگرایان سنتی به انفعال و تلاش برای تأمین نظر افراطیها و نهایتا در آخرین لحظه برهمزدن بازی. اصولگرایان سنتی هم با خوشبینی افراطی همیشه در برابر این بازی تسلیم شدهاند. این بار هم به نظرم همین مدل ساده، اصولگرایان سنتی را که بالاترین سطح توان تشکیلاتی منسجم را دارند، در دام خود گرفتار خواهد کرد. ضمن آنکه شخصا قالیباف را در زمره افراطیها دستهبندی نمیکنم؛ گرایش قالیباف نوعی تکنوکراتیسم است که البته با شعارهای جهادی و انقلابی آمیخته شده است».
مرتضی طلایی، عضو سابقه شورای شهر و فرمانده سابق نیروی انتظامی از نزدیکان قالیباف، دیروز به خبرآنلاین گفته که: «نگرانی از اینجا شروع میشود که متأسفانه دوستان ما همان رفتاری را میکنند که در فضای انتخابات هم انجام دادند و آن هم فضای سهمخواهی است... قرار ما این بوده است که به عنوان یک نهاد شایستهسالاری عمل کنیم و شایستهگزینی کنیم و این روشها با اینها مغایرت دارد... واقعا اینکه چه مدیریتی نیاز امروز مجلس است را با نگاه سهمخواهی هرگز نمیتوان به دست آورد... اگر ما به دنبال سهم در مجلس باشیم دیگر نمیتوانیم بگوییم ما به دنبال شایستهگزینی و حل مشکلات مردم هستیم؛ باید بگوییم ما آمدهایم تا در اینجا به قدرت برسیم و الان هم در برابر قدرت به دنبال چانهزنی برای بردن سهم بیشتر هستیم». طلایی با تردید در نتیجه رفتار فعلی اصولگرایان راهیافته به مجلس این پرسش را مطرح کرده است که: «آیا با چنین نوع رفتارها و گفتارهایی که ما در این ایام از آنها میبینیم میتوانند به تعهدات و انتظاراتی که از آنها میرود پایدار بمانند؟ به نظر من پاسخ خیر است».
احمد کریمیاصفهانی پیشتر گفته بود این ازخودگذشتگی و سهمخواهینداشتن را در احزاب اصولگرای باسابقه همچون جامعه روحانیت و مؤتلفه و... شاهد بودیم اما در جریاناتی که به سردمداری محمدباقر قالیباف و مرتضی آقاتهرانی فعالیت دارند شاهد نبودیم، ماجرا وقتی جالب است که این روزها سهمخواهی به همان احزاب سنتی هم کشیده شده است. مؤتلفه هم که بعد از سالها سهمیهای در مجلس پیدا کرده حالا به سهمی کمتر از ریاست قائل نیست و برای همین بیانیه میدهد و میگوید شایستهتر از میرسلیم برای ریاست مجلس سراغ ندارد. خود میرسلیم هم حاضر به کوتاهآمدن مقابل قالیباف نیست تا جایی که حتی با جبهه پایداری که به گفته خودش نامزدی برای ریاست مجلس ندارد همسو و مؤتلف میشود.
اصولگرایان ضربه سنگینی میخورند
طلایی حتی پیشبینی کرده است این شیوهای که اصولگرایان در قدرتخواهی آن هم برای ریاست مجلس در پیش گرفتهاند، هم نیروهای ارزشی را نسبت به آنها بدبین میکند و هم در انتخابات آتی ریاستجمهوری و شوراها ضربه سنگینی به آنها وارد خواهد کرد: «من فکر میکنم اگر جریان اصولگرا و انقلابی به این نکته توجه نکند با توجه به اینکه ما در پیشِرویمان انتخابات ریاستجمهوری و شوراها را داریم، یک ضربه سنگینی به پیکر آبرو و اعتبار و جایگاه این جریان وارد میکند و باید به این نکته بسیار توجه کرد. یعنی هم به جهت اعتقادی و هم به جهت اخلاقی و هم به جهت نگاه تشکیلاتی یک نتیجه و یک راهبرد را پیشِروی آدم قرار میدهد و آن هم این است که به خاطر مردم و عمل به تعهدات آن و دوربودن از آن چیزی که ما را مثل دیگران قرار میدهد، سعی کنید در کنار هم بنشینید و ببینید چه اقدام و شیوهای به نفع مردم و به نفع کشور و انقلاب است و چه کسی میتواند در این مقطع کشور را به سهم خودش در مجلس مدیریت کند.
طلایی که پیشتر پیشبینی کرده بود قالیباف اصلا برای انتخابات مجلس نخواهد آمد اما آمدنش برای ریاستجمهوری 1400قطعی است، بعد که قالیباف به مجلس آمد تلویحا تأیید کرد رفتنش از بهارستان به پاستور محتمل است. او گفته بود اگر تکلیف شود برای انتخابات ریاستجمهوری هم خواهد آمد. اما حالا گفته این ادعای ذهنی دیگران است و خود قالیباف نگفته برای 1400 خواهد آمد: «آیا آقای قالیباف گفته است که میخواهد در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند؟ یا آیا در ذهن دیگران نبوده است که در انتخابات ریاستجمهوری باشند یا قبلا در انتخابات نبودهاند؟ دوستانی هستند که الان در مجلس انتخاب شدهاند که قبلا هم در مظان انتخابات ریاستجمهوری بودهاند... تصور من این است که این هم یکی دیگر از بهانههایی است که مطرح میکنند تا آقای قالیباف را از میدان بهدر کنند».
طلایی با اشاره به اینکه قالیباف بهترین گزینه ریاست مجلس است، گفته: «در فضای کلی بحث بر سر این بود بین چهرههایی که به مجلس رفتهاند (ما قصد بیادبی به هیچ عزیزی را نداریم و همه آنها شایسته و خوب هستند)، کدام گزینه امروز میتواند با توجه به شرایط موجود برای کشور مفید باشد، جمعبندی نیروهای انقلابی این بود که بین همه آنها آقای قالیباف از همه نزدیکتر است و ایشان بهتر از همه میتواند در این مقطع عمل کند، چون به عنوان یک چهره جهانی شناخته شده است و ارتباطات جهانی و سوابق کار اجرائی دارد... برای مدیریت مجلس باید کسی باشد که از همه آنها کارآمدتر و مؤثرتر باشد و نتیجه مورد انتظار را نیروهای انقلاب میتوانند تحقق بخشند. این چیزی است که خیلی از نیروهای انقلابی و جریانهای انقلابی بیان میکنند و معتقد هستند نباید این فرصت را به خاطر مواضع سیاسی و داخلی خودمان و چالشهای داخلی و اختلاف سلیقههایی که در درون جبهه نیروهای انقلابی وجود دارد، از کشور و انقلاب و مردم بگیریم و فرصتسوزی کنیم.او در واکنش به این پرسش که گفته میشود قالیباف در جلسات خود به برخی منتخبان سکه داده است تا آنها را با خود همسو کند، گفته است: «اینها از آن شیوههای بداخلاقی است که وجود دارد و ما به آن متوسل میشویم تا طرفمان را بدنام کنیم و من تضمینی به شما میگویم که هرگز چنین چیزهایی اتفاق نیفتاده است چون من آقای قالیباف را میشناسم، پس اینها اتهامات و جوسازیهایی است که علیه آقای قالیباف صورت میگیرد تا با این فضاسازیها ایشان را از میدان بهدر کنند. آیا واقعا به نظر شما عقل و فکر سیاسی آقای قالیباف آنقدر کم است که چنین کاری را انجام دهد؟ او هرگز چنین کاری را نکرده است و نخواهد کرد».
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
۲/۵ میلیارد دلار به جیب چه کسانی میرود؟
چگونه والی فارس قهرمان ملی ایرانیان شد؟
مهلتیبرای دریافت پیشنهادات کانونهای وکلا در نظر گرفته شود
دیدار نمایندگان تشکلهای دانشجویی با مقام معظم رهبری
مشغلههای رقبای روحانی
دلار ۱۷۰۰۰ تومانی هم کار خالیفروشان است؟
پشت پرده حذف ماده جنجالی مجلس
روایت باجگیران و سهمخواهان
به یاد نجف دریابندری
دردیکش عشق و دردمندی
زلزله دماوند و ادامه لرزهخیزی در جنوب البرز
نقش کاظمپور در حفظ منافع ایران در اوپک
مرد استثنائی اوایل انقلاب
راهکار ایجاد سرزندگی، فروش پیادهروهای شهر نیست