به کجا چنین شتابان: این پرده شاخص کل

حمیدرضا بوستانی‪-‬ در طول همه این سالهایی که مسکن آهسته اما پیوسته در حال گران شدن بوده و همچنان هم هست شاید تنها گروهی که همواره از این گران‌شدن بی‌رویه خوشحال بوده اند مالکان عمده و خرده‌ای هستند که بقصد سودآوری وارد این بازار شده اند. چه می‌توان گفت در مورد آنها که بدون توجه به فشاری که بر قشر ضعیف می‌رود، از این آهستگی و پیوستگی افزایش بی‌حساب و کتاب قیمت خوشحال هستند؟ به همین ترتیب رشد بی‌رویه در سایر بازارها از جمله ارز و البته بورس را نیز می‌توانیم مثال بزنیم.
رشد افسارگسیخته در هر بازاری که باشد بی‌شک در وحله ی اول پایه‌های اقتصاد یک کشور را متضرر می‌سازد. چه این رشد بر پایه منطق و مبنای قابل اتکایی باشد چه حباب گونه و در نتیجه فزونی تقاضای کاذب بر عرضه. در این میان از معدود دلایلی که شاید بتوان بر نگرانی کمتر جامعه در خصوص رشد بی‌رویه و خارج از انتظار شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران اقامه کرد یکی ملموس نبودن تاثیر رشد بی‌رویه شاخص بر زندگی اقتصادی مردم –حداقل در کوتاه مدت- و دیگری توان سرمایه گذاری کل مردم در این بازار قدیمی ولی به تازگی رونق گرفته است. به عبارت دیگر، اینکه گمان کنیم این رشد بی‌رویه شاخص بر سایر ابعاد و جنبه‌های زندگی مردم بی‌تاثیر است در کوتاه مدت شاید درست باشد ولی در بلندمدت و حتی میان مدت هیچ مبنای منطقی ندارد زیرا که رشد یک بازار دیر یا زود دیگر بازارهای موازی را نیز مجبور به رشد
خواهد نمود.
نکته‌ای که نباید از یاد ببریم این است که هرچند همه مردم مجوز و توان سرمایه گذاری در این بازار وسوسه انگیز را دارا می‌باشند ولی نباید گمان کنیم که همچنان خیل قابل توجهی از مردم در هر قشر و با هر وضعیت مالی به


هزار و یک دلیل در این بازار فعالیتی ندارند. پس رونق وسوسه انگیزی که این روزها شامل حال سهامداران گردیده احتمالا آثار تورمی بسیاری در دیگر بازارهای موازی از قبیل ارز، مسکن، سکه، خودرو و... به دنبال خواهد داشت که در وحله اول دامان قشر از لحاظ اقتصادی ضعیف و بی‌بهره از این رشد را خواهد گرفت و در وحله بعد کل جامعه را گرفتار می‌کند. در این رابطه چند نکته باید مدنظر قرار گیرد:
نکته اول این که بالا و پایین رفتن دستوری بازاری بمانند بورس واقعیتی است که فلسفه وجودی این بازار راهبردی را زیر سوال می‌برد. همچنین، رشد دستوری اگر قرار باشد افتی دستوری را نیز در پی داشته باشد علاوه بر اینکه به هر حال عده‌ای را متضرر ساخته و از کف رفتن اعتماد عمومی‌مردم به حاکمیت و دولت را در پی دارد، منجر به بی‌اعتباری بازار سرمایه بعنوان یکی از اصلی ترین پایگاه‌های رشد و بلوغ اقتصاد و تفکر اقتصادی اعضای یک جامعه نزد مردم خواهد شد.
نکته بعدی که باید مد نظر قرار داد این است که اگرچه خوشحالی سهامدار از سود سرشار خویش در کوتاه مدت از منظر فردی حتما منطقی خواهد بود، ولی چنانچه این سهامدار به اصطلاح ثروتمند، نگران تاثیر رشد بی‌رویه شاخص بر قشر ضعیف جامعه نباشد متاسفانه به نوعی از فردمحوری
بیش از حد حریص گونه دچار گردیده که هیچ سودی نیز وی را راضی نگاه نخواهد داشت.
در نهایت اینکه هرچقدر سهامداری به دید بلندمدت و بنیادی در بازار مالی اتفاقی خجسته هم برای سهامدار و هم برای اقتصاد یک کشور بوده و نشانه با اهمیتی از بلوغ فکری یک اجتماع می‌باشد به همان اندازه نیز سهامداری با دید کوتاه مدت قماری است که در هر صورت بالاخره عده‌ای را متضرر ساخته و ناراضی خواهد نمود. در کنار این واقعیت، خریدهای گروهی و سازمان یافته که بعضا سود وحشتناکی را درکوتاه مدت نصیب بازیگردان و دیگر سهامداران ریز و درشت می‌کند نمونه کوچکی از وجود سفته بازی و تولید ثروت مشکوک حداقل در برخی از نمادها بوده که شوربختانه شاید هیچ امکانی نیز برای ردیابی آنها وجود نداشته باشد. پس همانقدر که سهامداری بنیادمحور و بلندمدت خدمتی بی‌نظیر به جامعه، اقتصاد و سهامداران می‌باشد، سهامداری کوتاه مدت، هیجانی، نوسانگیرانه و تیمی‌نیز آفتی است که دیر یا زود آثار منفی آن دامان کل جامعه را خواهد گرفت.