روزنامه ایران
1399/03/10
صد روز گذشت و نوبت یک همدردی ملی است
جواد دلیریســردبـیر
بنیآدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بهدرد آورَد روزگار
دگر عضوها را نمانَد قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
صد روز از ورود ویروس نادیدنی کرونا به ایران میگذرد. کرونا واقعیتی شد که همه مرزها را درهم نوردید و همه جانها و توانها را به مبارزه طلبید و در برابر همه خانهها ایستاد. ویروس «نادیده» اما واضع امر «تغییر» بوده و هست. صد روز گذشته ایران، یک تاریخ شد برای ملت ما. صد روز سیستم حکمرانی ایران با کرونا دست و پنجه نرم کرد تا هم «جان» مردم در امان بماند هم «نان» آنان بر سفره باشد. تصمیمهای سخت، دشوار و بهنگام و البته شفاف برای کنترل و مدیریت این روزهای سخت گرفته شد تا بیماری مهلک را از پای درآورد. مبارزه همزمان ضد کرونایی دولت – ملت در دوران تحریم و سختی با ویروس بیتفاوت، بیعاطفه و ضد طبقاتی و همچنین درخشش قهرمانان بیمارستانها و از جان گذشتن بیش از 100نفر از آنان برای نجات جان مردم و در کنار آنها حاکمیت گفتمان پزشکی، دانش سلامت و همبستگی اجتماعی در جامعه نوید یک عصر کاملاً تازه را به ما میدهد. امروز در اثر کرونا درک یکسانی درباره یک خطر مشترک ایجاد شده است. همگان دریافتیم این خطر تنها معطوف به حکومت، یا نهادهای رسمی یا تنها مربوط به عموم مردم یا داراها و ندارها نیست، بلکه همه طبقات و اقشار را در برگرفته و همه گروههای جامعه به نوعی درگیر آن شدهاند. ویروس کرونا تغییرات زیادی را در زندگی جمعی و فردی ما ایجاد کرد.
فردگرایی منفی کنار رفت و نوعی جمعگرایی دردمندانه نسبت به یکدیگر پیش رو قرار گرفت و همزمان با ضرورت فاصلهگذاری اجتماعی قلبها و روح افراد جامعه به هم نزدیکتر شد. کرونا غیر از تجربهای نوظهور در ستیز با جسم آدمی شیوه مواجهه با ساختار عاطفی و روانی انسان نوین را نیز رقم زد. حرکتهای خیرخواهانه عمومی، به میدان آمدن انجمنهای غیردولتی و نیروهای مردمی همچون کمکهای مؤمنانه نشان داد مردم در شرایط سخت همه چیز را از حاکمیت نمیخواهند بلکه سهم و نقش خود را هم ایفا کرده و توان جمعی را برای اجرای پروژهها و اهداف ملی و هویت ایرانی بسیج میکنند. در این روزها، هفتهها و ماههای نفسگیر که به کنج خانهها پناه برده بودیم فهمیدیم که چقدر به همدلی و در کنار هم بودن نیازمندیم.
چقدر زندگی بیدیگران سخت است. در حافظه تاریخی این ملت کارهای بزرگی با «با هم بودن» به سامان رسیده است. گاهی اتفاقاتی در جوامع رخ میدهد که میتواند مسیر جامعه را تغییر دهد. دگرخواهی وخیرخواهی و به فکر یکدیگر بودن میتواند تبدیل به فرهنگ ماندگار این جامعه شود. باید درگذار از کرونا، هرکدام بیقرار شویم از درد دیگری. نباید این تلنگرهایی که به زندگیها خورد را فراموش کرد. تا امروز طبق آمارهای رسمی بیش از 7 هزار و 500 نفر از هموطنان عزیز ما جانشان را بر اثر ابتلا به کرونا از دست دادهاند. هزاران خانواده ایرانی این روزها در تنهایی و قرنطینه بار داغ از دست دادن عزیزانشان را به دوش میکشند و حتی فرصت سوگواری نداشتند.
این آمارها نشان از آن دارد که هزاران خانواده ایرانی در تمام این روزها بهدلیل مخاطرات برگزاری مراسم و تجمع و براساس رعایت تصمیمهای ملی در تنهایی، قرنطینه و بیکسی غم جان باختن عزیزانشان را گریستند و بغض اندوههای بزرگ را فرو خوردند. آیینهای سوگ بهدلیل سایه سنگین کرونا تعلیق و تعطیل شدند و نه ختمی و بزرگداشتی در کار بود و هست و نه یاد و یادبودی؛ کهگذار از اندوه فقدان عزیزی را ممکن و قابل تحمل سازد.
دیر یا زود روزهای پس از کرونا فراخواهند رسید؛ با سوگ کسانی که رفتهاند و درد مشترکی که برجای مانده است و نیازی که به همزیستی مسالمتآمیز رقم خواهد خورد. اما چگونه میتوان از تنهاییهای کرونایی در زندگی و مرگ و سوگ و آثار آنها گریخت؟ پاسخ به این پرسش بسیار دشوار است. پاسخ به پرسشی که هیچ سابقهای از آن نداریم، ساده نیست. فقط شاید بتوان اشارهای کرد و نشانهای داد. در روزگار عادی جامعه، یافتن راهی برای عبور از چنین چالشهایی بر عهده میانجیهای اجتماعی است، جامعه مدنی و گروههای مردمی خود بهتر از حکومت و دولت میتوانند رفتار کنند اما حال که همگان ملزم به رعایت دستورات ملی مبارزه با کرونا هستیم شاید بهتر باشد ریاست محترم جمهوری یکی از جلسات ستاد مبارزه با کرونا را به این موضوع اختصاص دهند و چگونگی همدردی با خانوادههای جانباختگان را بررسی کنند. ما بهعنوان یک رسانه پیشنهاد داریم:
روزی به یاد تمام جانباختگان و برای التیام درد خانوادهها و عزیزان آنها بهعنوان روز همبستگی با درگذشتگان بیماری کرونا در نظر گرفته شود و یاد آنها که جانشان را از دست دادند و خانوادههایی که بغضشان را فرو خوردند گرامی داشته شود. دولت میتواند ساعتی از روزی مشخص را برای همبستگی با این خانوادهها اعلام عمومی کند و از مردم بخواهد تا سکوت جمعی به احترام آنها شکل بگیرد و مراسمهای رسمی و نمادین هم با حضور مسئولان ارشد از جمله رئیس جمهوری یا معاون اول برگزار شود. همچنین بهتر است روزی در تقویم به یاد مبارزه ملی با کرونا در نظر گرفته شود و بنای یادبودی برای کادر درمانی که در این روزها خوش درخشیدند و تمام قد در میدان بودند و دهها نفر از آنها جانشان را برای سلامت مردم جامعه گذاشتند، ساخته شود. از امروز باید فکر فردایی بود که بالاخره کرونا از میان میرود و زندگی عمومی همچون گذشته به جریان میافتد و آدمها از انزوا و زندگی انفرادی میتوانند بیرون بیایند و جامعه به شرایط عادیاش باز میگردد. پدیده سوگ خاموش، یا سوگ فروخورده، یا سوگ غریبانه؛ چالش اجتماعی این روزهاست. اکنون نوبت این بخش از جامعه است که روح آزرده و اندوهبار آنان التیام یابد و ببینند که هستند، دیده میشوند و ایران همدرد آنهاست.
سایر اخبار این روزنامه
پنجشنبههای افتتاح
صد روز گذشت و نوبت یک همدردی ملی است
قالیباف رئیس شد
زاگرس در آتش میسوزد
شرارههای خشم
خبرهای خوشی در راه است
تصویب لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت در اولویت کار دولت است
کرونا منوی کافهها را تغییر داد
مجلسجدید و الگوی طلایی: همه با هم
ضرورت یک ائتلاف
قاب متفاوت 96 و 99
سلام ایران