روزنامه شرق
1399/03/10
الگویی از تبار اصلاحطلبان ملی و اسلامی
به مناسبت سالروز درگذشت عزتالله سحابی الگویی از تبار اصلاحطلبان ملی و اسلامی مهدی معتمدیمهر- عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی مهندس عزتالله سحابی، از نسل اول جنبش دانشجویی، روشنفکر مسلمان، عضو شورای انقلاب، رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت موقت، نماینده نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، صاحبامتیاز ماهنامه ایران فردا و رهبر شورای فعالان ملی مذهبی است که در عموم تحولات نهضت ملیشدن نفت ایران تا خرداد 1390 در عرصههای گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضور داشته است. مهندس سحابی از جمله جوانان و اعضای اولیه نهضت آزادی ایران بود که از همان اوایل دهه 40، در جهتگیریهای انقلابی و اعلام مواضع ضداستبدادی علیه نظام پهلوی و شخص شاه، به همراه زندهیادان مهندس بازرگان، آیتالله طالقانی و دکتر یدالله سحابی، نقش مؤثری ایفا کرد و به همین مناسبت، در حدود 11 سال پذیرای زندان و تبعید و شکنجههای ساواک شد.اعلامیههای «ایران در آستانه انقلابی بزرگ» که در سوم بهمن1341 و «دیکتاتور خون میریزد» که پس از خشونتهای خرداد 1342صادر و منتشر میشود، نشان از این حقیقت تاریخی دارد که بسیار زودتر از بسیاری گروهها و شخصیتهای سیاسی، پیشتاز تحولات ساختاری علیه استبداد سلطنتی بودند و حتی پیش از این تاریخ و بلافاصله پس از کودتای 28 مرداد 1332 و در حالی که هنوز دولت نظامی وحشتافکنی میکرد و امواج اعدامها و بازداشتها جاری بود، نهضت مقاومت ملی با همکاری جمعی از کنشگران سیاسی و اجتماعی ملی و مسلمان در برابر امواج ناامیدی و بیتفاوتی مقاومت کرد و جنبش اجتماعی ایران را سرپا نگه داشت. مهندس سحابی، دکتر یزدی و دکتر چمران از جمله جوانانی بودند که در این نهضت، فداکارانه نقشآفرینی کردند.
مهندس سحابی با پیشینهای از سیاست، تقوا، عشق به ایران و تعهد به مردم فقیر و زحمتکش، در حدود شش دهه در مسیر مطالبات تاریخی ملت ایران، برای دستیابی به آزادی، حاکمیت ملت، عدالت اجتماعی و توسعه مبارزه کرد و در مقام یکی از معلمان اخلاق سیاسی ایران جای گرفت. حتی مخالفان سحابی نیز، همواره بر سلامت نفس، پاکدستی و صداقت او اذعان کردهاند. مهندس سحابی در اسفند 1358 به همراه جمعی از اعضای قدیمی، از عضویت در نهضت آزادی استعفا داد. این رخداد، ناشی از جو غالب سیاسی و تفاوت دیدگاه راهبردی با رهبران نهضت آزادی بود که به تعبیر برآمده از استعفانامه، «مهندس بازرگان هنوز هم مسئله اصلی را استبداد میدانست و برای آزادی اولویت قائل بود» و حال آن که انشعابیون بهصراحت میگفتند که آزادی را لوکس میدانند و اولویت را به «عدالت» و «مبارزه با امپریالیسم» میدهند». به رغم سنت ناپسند و رایج در ایران که انشعابات سازمانی، اسباب خصومتهای بیپایان آتی را فراهم میکند، این جدایی تشکیلاتی هرگز از دایره دوستی و مودت و همکاری فرا نرفت و در تمام این سالیان، مهندس سحابی و یارانش در برنامههای مشترک زیادی با نهضت آزادی ایران، وحدت مواضع و انسجام تصمیمگیری نشان دادند.
مهندس سحابی از اوایل دهه 70، گرایش سیاسی و اجتماعی خویش را بازتعریف کرد و از «سوسیالیسم» و «اقتصاد دولتمحور» بر«سوسیالدموکراسی» با بازخوانی «دولت رفاه» و منطبق بر «دموکراسی اجتماعی» متمرکز شد. نامه تاریخی مهندس سحابی خطاب به رئیس دولت اصلاحات در تیرماه 1376 در راستای همین ارزیابی قرار دارد. پیگیری مطالبات دموکراسیخواهانه و حمایت از آزادیهای اساسی، بورژوازی تولیدی و ملی و توجه به ارتقای بخش خصوصی و تمرکز بر شیوههای مدیریت علمی، از جمله وجوه جهتگیریهای عدالتخواهانهای است که مهندس سحابی را از باورمندان و مروجان چپگرای «دموکراسی سوسیالیستی» متمایز میکند.
عدالت اجتماعی یکی از مهمترین آرمانهای حیات اجتماعی و منظومه فکری مهندس سحابی قلمداد میشود اما نقطه اتکای او در دوران مبارزات پس از انقلاب اسلامی، همواره بر کانون «آزادی» و «حاکمیت ملت» میگشت.
مهندس سحابی پس از استعفا از نهضت آزادی، بنا بر تربیت سیاسی و بینش فکریای که در او ریشه داشت، هرگز حوزه عمل اجتماعی را به فعالیت انفرادی تنزل نداد و همواره در راستای بهرهگیری از خرد جمعی، مؤید و مؤسس جریانات و جمعیتهایی بود با ساختار، رفتار و اهداف دموکراتیک. «جمعیت ایران فردا» و «شورای فعالان ملی مذهبی» از جمله نهادهای مؤثر فکری و سیاسی بودند که با محوریت و ابتکار عمل مهندس سحابی در دو حوزه اندیشه اصلاح دینی و در عرصه اصلاحات سیاسی و اجتماعی پایهگذاری شدند.
«شورای فعالان ملی مذهبی» یک تشکیلات سیاسی مستقل از سایر احزاب سیاسی مانند نهضت آزادی ایران یا جنبش مسلمانان مبارز، بنیاد شریعتی و جامعه زنان انقلاب اسلامی به حساب میآمد که با فراهمسازی ساختاری ائتلافی توانست با وجهه و هویت ملی و اسلامی نهادهای برسازنده آن، در انسجام تصمیمسازیها و وحدت رفتار سیاسی اصلاحطلبانه، مؤثر واقع شود و بهتدریج، بستری برای فعالیت مشترک و همراهی گرایشات گوناگون روشنفکران مسلمان را، با اصلاحطلبان دوم خردادی و چپ خط امامی فراهم آورد.
شاید امروز، «ملی مذهبی» فعالیت مشخص تشکیلاتی نداشته باشد و چه بسا با توجه به جایگاه محوری مهندس سحابی، این ضایعه قابل پیشبینی بود، اما فکر و منش مهندس سحابی و چشماندازی که از تحولات پیشِرو و دغدغههای «فردای ایران» ترسیم میکرد، هنوز هم میتواند به مثابه چراغ راه و الگوی رفتار سیاسی، نقشآفرین باشد. سحابی پیر، چندین سال پیش از اعتراضات دی 1396 یا آبان 1398 در نامه تاریخی خطاب به هموطنان مقیم خارج از کشور که تنها چند روز پس از عاشورای آن سال منتشر شد، ضمن تأکید بر آنکه: «نسبت به سوقیافتن حرکت مدنی و مسالمتآمیز مردم به سمت تندی و چرخه خشونت، به عنوان یکی از مهمترین تهدیدهای پیشروی جنبش اجتماعی ایران انذار میدهد».
مهندس سحابی در مقام سیاستورزی معتقد و ملتزم به منافع ملی ایران، با رویکری صریحا اصلاحطلبانه میگوید: «صبر اصلاحطلبانه و تحمل حرکت تدریجی از گلولهخوردن هم سختتر و گاه، حتی از شهادت هم باارزشتر است». سحابی تأکید میکند که راه و گفتمان او، همان «راه مصدق» و «اندیشه بازرگان» است و یادآور میشود: «نباید با دادن تحلیلهای تند و اغراقآمیز و احساسی بر تنور احساسات آتش بریزید و حرفها و کارهای بیپشتوانه را تشویق کنید. تجربه حرکت و مواضع قانونی و مسالمتجوی دکتر مصدق در دوران نهضت ملی و نظرات و تجربه مهندس بازرگان در دوران انقلاب و تجربه همگی ما در سی ساله اخیر نشان داده است که حرکت مطالبهمحور و تدریجی و رفتارها و خواستههای معقول و معتدل، نتایج بهتر و ماندگارتری باقی میگذارد. نصایح بازرگان کمتر به گوش فعالان سیاسی آن روز نشست و در هر دو مورد نیز ما بهای سنگینی برای بیتوجهی به تجارب معقول و منطقی و تسلیم احساسشدن خود پرداختهایم».
سحابی بر اساس شناخت تاریخی و تجربه سیاسی خود که حاصل گرایشات استقلالخواهانه و باور او به تغییرات اصلاحطلبانه درونزا و ملی است، با مرزبندی آشکار با برخی جریانات ضداصلاحی که ملاحظه اصلیشان، «سقوط نظام است به هر قیمتی» و نه «حفظ ایران به هر قیمتی» هشدار میدهد: «بسیاری از ایرانیان وطندوست و ملی که درد ایران و زاد و بومشان را دارند، معمولا دلشان برای بازگشت به کشور بیشتر میتپد و همین امر آنها را عجول و «شتابزده» میکند. همچنین متأسفانه برخی افراد نیز به لحاظ شخصی و شخصیتی دنبال «موقعیتطلبی»ها و جایگاهطلبیهای فردیشان هستند و همین امر خصیصه شتابناکی آنها را بیشتر تشدید میکند. عدهای نیز هستند که به علت سوابق سلطنتطلبی یا دیگر سوابق، عصبانیت و نفرت شدیدی از اصل انقلاب یا از جمهوری اسلامی دارند».
سحابی باتجربه، آموخته است باید نسبتی میان «آرمانگرایی» و «عملگرایی و واقعبینی» برقرار کرد و از اینرو، دردمندانه میگوید: «مسائل عملی سیاسی را نه صرفا بر مبنای حقیقت بلکه بر مبنای موفقیت باید سنجید. حقیقت شاخص عرصه اندیشه و عقل نظری است و عمل موفقیتآمیز شاخص سنجش عرصه عمل و استراتژی». سحابی با وجود نقدهایی که به رفتارهای برخی اصلاحطلبان دارد، با ذکاوتی کمنظیر و توأم با مسئولیتپذیری یادآور میشود: «اگر بسیاری از شما به نقد بزرگان اصلاحات به خاطر فرصتسوزی و کوتاهآمدن یا به اصطلاح راستروی در حرکت از بالا یا اصلاحات میپردازید، در حرکت از پایین نیز هرگونه چپروی میتواند آثار مشابهی در ناتمام و ناکامگذاشتن حرکات داشته باشد».
تقیدات دینی، پیشینه فکری و مبارزاتی و مجموعه آثار و پژوهشهای مهندس سحابی در عرصه آموزههای قرآنی و روشنفکری دینی و همچنین توجه او به بهرهگیری از عنوان «ملی مذهبی» در تشکل سیاسی که معمارش به حساب میآمد، نشان از تحلیل راهبردی او مبنی بر ضرورت پیگیری توأمان اصلاحات فرهنگی و سیاسی دارد. سحابی بهدرستی میدانست که اصلاحات سیاسی بدون اصلاحات فرهنگی و بدون همکاری نهادهای محافظهکار و سنتگرا به سرانجام نمیرسد و از همینرو، از قطبیسازیهای غیرضروری پرهیز میدهد.
این روزها که از یک سو جنبش اصلاحات با ناکارآمدی و عدم انسجام داخلی روبهروست و از طرف دیگر، تحرکات و تلاشی شائبهبرانگیز، جنبش اصلاحات را نشانه گرفته و مصمم است تا اصلاحطلبی را بلاموضوع کند و زمینه ریزش پایگاه اجتماعی آن را فراهم کند، هنوز هم سحابی، تنها ترازی است که میتوان شالوده «ملی مذهبی» را با آن سنجید و بازخوانی و یادآوری مواضع او میتواند سودمند باشد. نامش زنده و راهش پررهرو باد.
سایر اخبار این روزنامه
پاشنهآشیل هیئترئیسه مجلس
جنگ دیجیتالی با فساد
جریانی خاص به دنبال ناامیدی مردم است
آغاز حاشیهنشینی اصلاحطلبان
انتصاب لاریجانی به مشاورت رهبری و عضویت در مجمع تشخیص
معاملهگران در سایه
جزئیات تازه از قتل رومینا دختر ۱۴ساله تالشی
جلالینامه مجید!
ترامپ ویروسی علیه آزادی
الگویی از تبار اصلاحطلبان ملی و اسلامی
راه دشوار مجلس
مغایرت تهدید نفتکشهای ایرانی با حقوق بینالملل
قتل رومینا و جای خالی «خانه پدری»