روزنامه شرق
1399/03/10
قتل رومینا و جای خالی «خانه پدری»
قتل رومینا و جای خالی «خانه پدری» محمدجواد لسانی . پژوهشگر در همین دهه ۹۰ شمسی، فیلمی در ایران ساخته میشود که نامش خانه پدری است. کیانوش عیاری، کارگردان فیلم، تلاش میکند با فیلمنامهای واقعگرا، آینه شفاف زخمی کهنه بر جامعه باشد؛ این زخم بهطور معمول در اجتماعات کوچک و پراکنده خارج از حیطه شهرهای بزرگ رخنمایی میکند. فیلم عیاری زبان حال یک بحران سرزمینی است؛ اما مدیران بخش سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد، همچنان که در این دو دهه اخیر دستبهعصا بودهاند، اخلاق مشترکی هم به این اثر مبذول میکنند و زیر بالوپر این اثر انتقادی را نمیگیرند؛ درحالیکه نسبت به آثار سست و مبتذلی که نبودشان بهتر از بودشان است، چندان سختگیریای نمیکنند. فیلم عیاری در گام نخست، مجوز نمایش نمیگیرد؛ اما پس از مدتی طولانی، نوبت اکرانی موقت میگیرد و با دستپاچگی تمام، سال گذشته پس از دو هفته نمایش، امکان ادامه اکران نمییابد. در رسانه فراگیر سیما که خبری از تولید ایندست آثار جدی و چالشی نیست، شاید چشم امید به مراکزی باشد که بودجه و امکانات برای ساخت چنین آثار خاصی میگیرند که حرفهایی ضروری و تاریخمند برای گفتن داشته باشند. مگر فیلم خانه پدری چه میخواست بگوید که در میانه اکران متوقف شد؟ در یک جمله کوتاه میتوان پیام آن را در این خلاصه کرد که دخترها در مسیر انتخاب آزادانه و اجتماعی خود، ممکن است دچار آزمونهایی دشوار شوند؛ اما جای افسوس دارد که خانه پدری برای ابراز حرفهای ناگفته آنها چندان امن نیست و چهبسا آشکارشدن آن انتخاب پنهان، قصه تلخ دختران آن حوالی دور را به فاجعهای ناخواسته بکشد. اکنون بار دیگر کملطفیها به چنین آثار لازم سینمایی در ذهنها مرور میشود و زبان حال آحاد هموطنان متوجه رومینای 14ساله شده است که همین چند روز پیش، به دست پدرش کشته شد؛ با این عنوان که آبروی رفته خانواده حفظ شود. خبر قتل این دختر بیدفاع، ابتدا در اول خرداد فقط در برخی رسانههای کوچک محلی تالش منتشر میشود؛ اما داستان این قتل ناموسی چیست؟ رسانه «گیلخبر» تالش در شرح ماجرا مینویسد: این دختر نوجوان در روستای سفیدسنگان لمیر از توابع شهر تالش زندگی میکرده و دلباخته یکی از پسرهای همشهری میشود.به گفته افراد محلی، مخالفتهای شدید پدر دختر با وصلت این دو به دلیل «تفاوتهای فرهنگی»، آنها را به فکر فرار از منزل میاندازد؛ اما پیگیری خانوادهها به دستگیری آن دو به دست پلیس منجر میشود. گفته میشود رومینا به دلیل حفظ امنیت جانی خود و آشنایی با خلقیات پدرش، تمایل به بازگشت به خانه نداشته است؛ اما طبق قوانین جاری و به تشخیص پلیس، این دختر نوجوان به ناچار به پدر خانواده تحویل داده میشود. شواهد امر حاکی از آن است که بازگشت رومینا و حضور او در خانه، سبب نمیشود که بحران فروکش کند، بلکه جو حاکم بر فرهنگ سنتی خانه، اختلافهای قبلی را تازه میکند؛ چنان که آتش خشم پدر شعلهور میشود. به این ترتیب پدر با خلوتکردن خانه، رومینای بند دلش را در خواب به قتل میرساند. این تصمیم از رهاشدگی مخاطب ناشی میشود؛ زمانی که هیچ برنامهای در اتاق فکر نهادهای رسانهای موجود نیست و هرگز به تدوین و تصویب نمیرسد. به گفته افراد محلی، پدر بعد از ارتکاب جرم با دردستداشتن داس از خانه خارج شده و به قتل دخترش اعتراف میکند و از سوی پلیس بازداشت و به مراجع قضائی سپرده میشود. مطابق ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی، پدر رومینا در جایگاه ولی دم در قتل فرزند قصاص نمیشود، بلکه قصاص تبدیل به دیه و تعزیر میشود؛ بااینحال هنوز جزئیاتی از احتمال آغاز مراحل قضائی و محاکمه این پدر قاتل منتشر نشده است. در این میان، درحالیکه کشتهشدن رومینا به دست پدرش جامعه را متأثر کرده، انتشار تصویر آگهی ترحیم این دختر نوجوان شمالی در رسانههای اجتماعی، بار دیگر واکنشهای زیادی را برمیانگیزد؛ زیرا در اعلامیه ترحیم رومینا، نام پدر او که عامل این قتل ناموسی است، درج شده و در کنار آن نام پدربزرگ، برادر، دایی و عموهای رومینا نیز بهعنوان صاحب عزا آمده است. مراسم ترحیم هفتمین روز درگذشت رومینا روز دوشنبه در منزل پدربزرگش در روستای سفیدسنگان برگزار میشود.اکنون که اعلامیه رومینا در رسانههای مجازی پخش میشود و قرار است در همان خانه پدری که او را در آن کشتهاند، برایش مراسم سوگواری بگیرند، چشمها به جای دیگری دوخته میشود که از این فاجعه پیرتر و عمیقتر است؛ آن عامل، کمکاری رسانههای دیداری و شنیداری است که بیش از همه چراغهای کمسوی دیگر رخ نشان میدهد. بعد از خبر پخش این حادثه خونین، انگار هیچ فاجعهای رخ نداده باشد. آنچنان مجازاتی در کار نیست؛ زیرا خط برنامهای منسجم و کاری در سینما، تئاتر و تلویزیون برای آن ترسیم نشده است. تمایل غریزی بر این است که پدر صاحباختیار دختر است و دیهاش را میپردازد؛ مثل کالایی که خودش خریده و برایش هر نوع تصمیمی که مایل باشد، میگیرد. این مهم نیست که دختر دیگر نمیتواند نفس بکشد، بخندد، انتخاب کند و زندگی کند؛ آنچه اهمیت دارد، حفظ آبرو و مردانگی پدر است که با بیرونرفتن دختر از خانه بدون اجازه او، خدشهدار شده و این تعریف قجری ننگ، اقتدار پدرانه را تحریک میکند تا مسئله خود را با خون پاک کند. اینک میبینید که خانه پدری تنها یک فیلم نیست، بلکه نماد تعهدی همگانی است. خانه پدری تنها نمیخواهد دوره سنتی و نفسگیر زمان قاجار را به نمایش بگذارد، بلکه یادآوری ضروری از تداوم پنهان آن رویه دخترکش است که بر اثر یک استبداد خانگی سبب میشود فاجعهای بروز کند و مردان مصون از کیفر سنگین، زیر چتر بیفکریها و تساهلهای رسانهای پنهان شوند. شاید قویترین راه دفع این مصائب خانگی و تکرارنشدن آن در آینده این مرزوبوم، این باشد که به عزم جمعی رسانهای توجه شود تا آثار متعهدانهای به تولید برسند که فرهنگ بومی را بهخوبی آسیبشناسی کنند و آن را به چالش بکشند تا اینچنین تلخ، بهای خونآلودی برای آن باورهای چرکین پرداخته نشود.
سایر اخبار این روزنامه
پاشنهآشیل هیئترئیسه مجلس
جنگ دیجیتالی با فساد
جریانی خاص به دنبال ناامیدی مردم است
آغاز حاشیهنشینی اصلاحطلبان
انتصاب لاریجانی به مشاورت رهبری و عضویت در مجمع تشخیص
معاملهگران در سایه
جزئیات تازه از قتل رومینا دختر ۱۴ساله تالشی
جلالینامه مجید!
ترامپ ویروسی علیه آزادی
الگویی از تبار اصلاحطلبان ملی و اسلامی
راه دشوار مجلس
مغایرت تهدید نفتکشهای ایرانی با حقوق بینالملل
قتل رومینا و جای خالی «خانه پدری»